روایات نیابت عثمان بن سعید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برخی در نیابت جناب
عثمان بن سعید العمری برای
حضرت امام مهدی (علیهالسّلام) تشکیک کردهاند. در این مقاله به این موضوع میپردازیم که آیا روایت صحیح السندی مبنی بر نیابت و وکالت
عثمان بن سعید از امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، وجود دارد یا خیر؟
به عقیده
شیعه،
حضرت امام مهدی (علیهالسّلام)، جناب
عثمان بن سعید العمری را برای
نیابت عامه خود انتخاب کرده است. معروفترین روایتی که داریم و به این موضوع دلالت کند، از طریق
جعفر بن محمد بن مالک الفزاری هست که
نجاشی،
ابنغضائری و مرحوم
سید خوئی جعفر
بن محمد
بن مالک الفزاری را ضعیف و
وضّاع حدیث میشناسند، نقل شده است؛ ولی برنامه درایت النور این شخص را "ثقه علی التحقیق" میشناسد. آیا روایت دیگری داریم که هم به موضوع نیابت
عثمان بن سعید العمری دلالت واضح و صریحی داشته و هم صحیح الاسناد باشد؟ و آیا دلیلی برای
وثاقت جعفر
بن محمد
بن مالک الفزاری داریم؟
نیابت
نوّاب خاص در میان فقها و
علمای شیعه، از مسائل قطعی است و جزء
ضروریات مذهب شیعه به شمار میرود؛ از این رو چنین مطلبی نیاز به روایت و یا بررسی سندی ندارد.
عثمان بن سعید از بزرگان تاریخ شیعه است که نائب
امام هادی،
امام عسکری و امام زمان (علیهمالسّلام) بوده است. روایات صحیح السندی از هر سه امام در این باره وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شیخ طوسی (رضواناللهتعالیعلیه) در کتاب شریف
الغیبة مینویسد:
فَاَخْبَرَنِی جَمَاعَةٌ عَنْ ابیمُحَمَّدٍ هَارُونَ
بْنِ مُوسَی عَنْ ابیعَلِیٍّ مُحَمَّدِ
بْنِ هَمَّامٍ الْاِسْکَافِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ
بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَحْمَدُ
بْنُ اِسْحَاقَ
بْنِ سَعْدٍ الْقُمِّیُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی ابیالْحَسَنِ عَلِیِّ
بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی یَوْمٍ مِنَ الْاَیَّامِ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی اَنَا اَغِیبُ وَاَشْهَدُ وَلَا یَتَهَیَّاُ لِیَ الْوُصُولُ اِلَیْکَ اِذَا شَهِدْتُ فِی کُلِّ وَقْتٍ فَقَوْلَ مَنْ نَقْبَلُ وَاَمْرَ مَنْ نَمْتَثِلُ فَقَالَ لِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ هَذَا ابوعَمْرٍو الثِّقَةُ الْاَمِینُ مَا قَالَهُ لَکُمْ فَعَنِّی یَقُولُهُ وَمَا اَدَّاهُ اِلَیْکُمْ فَعَنِّی یُؤَدِّیهِ فَلَمَّا مَضَی ابوالْحَسَنِ (علیهالسّلام) وَصَلْتُ اِلَی ابیمُحَمَّدٍ ابْنِهِ الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ (علیهالسّلام) ذَاتَ یَوْمٍ فَقُلْتُ لَهُ مِثْلَ قَوْلِی لِاَبِیهِ فَقَالَ لِی هَذَا ابوعَمْرٍو الثِّقَةُ الْاَمِینُ ثِقَةُ الْمَاضِی وَثِقَتِی فِی الْحَیَاةِ وَ الْمَمَاتِ فَمَا قَالَهُ لَکُمْ فَعَنِّی یَقُولُهُ وَ مَا اَدَّی اِلَیْکُمْ فَعَنِّی یُؤَدِّیهِ
جمعی از راویان حدیث، از
هارون بن موسی تلعکبری برای ما (شیخ طوسی) با سند خود از
احمد بن اسحاق قمی روایت نمودهاند که وی گفت: روزی خدمت حضرت
امام علی النقی (علیهالسّلام) رسیدم و عرض کردم: آقا! من گاهی
سعادت درک حضورتان را دارم و گاهی از این فیض بینصیب میمانم و در این جا همه اوقات این فیض برایم میسر نمیگردد، سخن چه کسی را بپذیریم و از چه کسی پیروی نمائیم؟
فرمود: این ابوعمرو (
عثمان بن سعید) مردی موثق و امین است، آن چه وی برای شما نقل کند، از طرف من میگوید و آن چه به شما میرساند از جانب من میرساند.
احمد
بن اسحق میگوید: بعد از رحلت آن حضرت، روزی خدمت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را از آن حضرت نیز کردم، آن حضرت هم فرمود:
«این ابوعمرو مردی موثق و امین است، هم مورد وثوق امام گذشته (امام علی النقی) بود و هم نزد من در زمان حیات و بعد از مردنم موثق میباشد، آنچه به شما برساند از جانب من میگوید و از طرف من میرساند.
این روایت از نظر سندی
صحیح اعلائی است و از نظر دلالت نیز هیچ اشکالی ندارد و بر وکالت و
نیابت خاص عثمان بن سعید، هم در زمان امامین عسکریین و هم در زمان حضرت مهدی (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) دلالت دارد.
و
شیخ کلینی (رحمةاللهعلیه) در کتاب شریف
کافی مینویسد:
... وَقَدْ اَخْبَرَنِی ابوعَلِیٍّ اَحْمَدُ
بْنُ اِسْحَاقَ عَنْ ابیالْحَسَنِ (علیهالسّلام) قَالَ سَاَلْتُهُ وَقُلْتُ مَنْ اُعَامِلُ اَوْعَمَّنْ آخُذُ وَقَوْلَ مَنْ اَقْبَلُ فَقَالَ لَهُ: الْعَمْرِیُّ ثِقَتِی فَمَا اَدَّی اِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّی وَ مَا قَالَ لَکَ عَنِّی فَعَنِّی یَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ اَطِعْ فَاِنَّهُ الثِّقَةُ الْمَاْمُونُ.
وَاَخْبَرَنِی ابوعَلِیٍّ اَنَّهُ سَاَلَ اَبَا مُحَمَّدٍ (علیهالسّلام) عَنْ مِثْلِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ الْعَمْرِیُّ وَابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا اَدَّیَا اِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّیَانِ وَمَا قَالا لَکَ فَعَنِّی یَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَاَطِعْهُمَا فَاِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَاْمُونَانِ....
احمد
بن اسحاق به من اطلاع داده است که از امام هادی پرسیده بود: «سفیر شما کیست که با او همکاری کنم؟» و شاید پرسیده بود که: «احکام الهی را از چه کسی دریافت کنم و سخن چه کسی را پذیرا باشم؟» و امام هادی نام شما را برده و گفته بود:
«
عثمان بن سعید مورد وثوق است هر پیغامی که از من برساند از من رسانده است و هر سخنی که از من نقل کند از من نقل کرده است. سخن او را بشنو و دستور او را اطاعت کن که او کاملا امین و موثق است».
و باز همین احمد
بن اسحاق به من اطلاع داده است که از امام عسکری پرسیده بود که: «سفیر شما کیست»؟ و امام عسکری گفته بود:
«
عثمان بن سعید و پسرش
محمد بن عثمان هر دو تن مورد وثوق میباشند، هر پیغامی که از جانب من بیاورند، از جانب من آوردهاند و هر سخنی که از من نقل کنند از من نقل کردهاند، سخن هر دو را بشنو و از فرمان آن دو اطاعت کن که هر دو تن مورد وثوق من میباشند».
این روایت نیز ازنظر سندی مشکلی ندارد و دلالت میکند که جناب
عثمان بن سعید،
وکیل امام هادی و امام عسکری (علیهماالسلام) بوده است.
و مرحوم شیخ طوسی در
اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) نامه مفصلی از امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف)، خطاب به اسحاق
بن اسماعیل نوشته و به وی دستور میدهد:
«فَلَا تَخْرُجَنَّ مِنَ الْبَلَدِ حَتَّی تَلْقَی الْعَمْرِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِرِضَایَ عَنْهُ وَتُسَلِّمَ عَلَیْهِ وَتَعْرِفَهُ وَیَعْرِفَکَ فَاِنَّهُ الطَّاهِرُ الْاَمِینُ الْعَفِیفُ الْقَرِیبُ مِنَّا وَاِلَیْنَا فَکُلُّ مَا یُحْمَلُ اِلَیْنَا مِنْ شَیْ ءٍ مِنَ النَّوَاحِی فَاِلَیْهِ یَصِیرُ آخِرُ اَمْرِهِ لِیُوصِلَ ذَلِکَ اِلَیْنَا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیراً سَتَرَنَا اللَّهُ وَاِیَّاکُمْ یَا اِسْحَاقُ بِسِتْرِهِ وَتَوَلَّاکَ فِی جَمِیعِ اُمُورِکَ بِصُنْعِهِ وَالسَّلَامُ عَلَیْکَ وَعَلَی جَمِیعِ مَوَالِیَّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ وَصَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً.»
از شهر خارج نشو مگر بعد از ملاقات با عمری، خدا از او راضی باشد به واسطه رضایت ما و سلام بر او بنما و خود را به او معرفی کن تا ترا بشناسد او مردی پاک و عفیف و مورد اعتماد و نزدیک به ما است هر مبلغی که از نواحی برای ما میرسد عاقبت به او میدهند و او به ما میرساند (و الحمد للَّه کثیرا) خدا ما و شما را در پناه خود محفوظ دارد و در تمام کارها پشتیبانمان باشد سلام بر تو و جمیع دوستان و رحمة اللَّه و برکاته درود بر سرور ما
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تسلیما کثیراً.
در این روایت نیز تصریح شده است که جناب
عثمان بن سعید العمری، وکیل، نائب و واسطه میان امام و مردم بوده است و
سهم امام (علیهالسّلام) را برای آن حضرت میبرده است.
و هنگامی
عثمان بن سعید به رحمت خدا پیوست، امام زمان (علیهالسّلام) در نامهای جهت تعزیت به فرزند بزرگوارش محمد
بن عثمان مینویسد:
«اَجْزَلَ اللَّهُ لَکَ الثَّوَابَ وَ اَحْسَنَ لَکَ الْعَزَاءَ رُزِئْتَ وَرُزِئْنَا وَاَوْحَشَکَ فِرَاقُهُ وَاَوْحَشَنَا فَسَرَّهُ اللَّهُ فِی مُنْقَلَبِهِ وَکَانَ مِنْ کَمَالِ
سَعَادَتِهِ اَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ وَلَداً مِثْلَکَ یَخْلُفُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَیَقُومُ مَقَامَهُ بِاَمْرِهِ وَ یَتَرَحَّمُ عَلَیْهِ وَ اَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاِنَّ الْاَنْفُسَ طَیِّبَةٌ بِمَکَانِکَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِیکَ وَعِنْدَکَ اَعَانَکَ اللَّهُ وَقَوَّاکَ وَ عَضَدَکَ وَوَفَّقَکَ وَکَانَ لَکَ وَلِیّاً وَحَافِظاً وَرَاعِیاً. اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ.»
خداوند
ثواب تو را زیاد گرداند و در این مصیبت صبر نیکو مرحمت فرماید، تو مصیبت زدهای و ما هم اندوهناک هستیم فراق پدرت برای تو و ما هر دو وحشتناک است خداوند او را در جایی که دارد شاد گرداند از کمال
سعادت او این بود که مثل تو فرزندی داشت که بعد از او بماند و به دستور وی جانشین او گردد و برای او طلب رحمت و مغفرت کند! من هم میگویم: الحمدللَّه، زیرا شیعیان به وجود تو و آن چه
خداوند در تو و نزد تو قرار داده است، مسرورند پروردگار عالم تو را یاری کند و نیرو بخشد و پشتیبانی نماید و در کار خود توفیق دهد خداوند دوست و نگهبان تو باشد.
شیخ طوسی از انتساب فرزند
عثمان بن سعید به جای پدرش خبر میدهد:
«وَ اَخْبَرَنِی جَمَاعَةٌ عَنْ هَارُونَ
بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ
بْنِ هَمَّامٍ قَالَ قَالَ لِی عَبْدُ اللَّهِ
بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ لَمَّا مَضَی ابوعَمْرٍو رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ اَتَتْنَا الْکُتُبُ بِالْخَطِّ الَّذِی کُنَّا نُکَاتِبُ بِهِ بِاِقَامَةِ ابیجَعْفَرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ مَقَامَهُ؛
جماعتی از
هارون بن موسی تلّعکبری از
محمد بن همام روایت نمودهاند که
عبداللَّه بن جعفر حمیری گفت: چون
عثمان بن سعید رضی اللَّه عنه وفات یافت مکتوبی به همان خطی که ماها مینویسیم در خصوص انتصاب فرزندش محمد
بن عثمان رضی اللَّه عنه به جای او صادر شد.»
و نیز مینویسد:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ
بْنُ اِبْرَاهِیمَ
بْنِ مَهْزِیَارَ الْاَهْوَازِیُّ اَنَّهُ خَرَجَ اِلَیْهِ بَعْدَ وَفَاةِ ابیعَمْرٍو وَالِابْنُ وَقَاهُ اللَّهُ لَمْ یَزَلْ ثِقَتَنَا فِی حَیَاةِ الْاَبِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَاَرْضَاهُ وَنَضَّرَ وَجْهَهُ یَجْرِی عِنْدَنَا مَجْرَاهُ وَیَسُدُّ مَسَدَّهُ وَعَنْ اَمْرِنَا یَاْمُرُ الِابْنُ وَبِهِ یَعْمَلُ تَوَلَّاهُ اللَّهُ فَانْتَهِ اِلَی قَوْلِهِ وَعَرِّفْ مُعَامَلَتَنَا ذَلِکَ؛
محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی برای ما نقل کرد که: بعد از وفات
عثمان بن سعید توقیعی بدین مضمون برای من آمد: خداوند پسر او را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خدا از او و پدرش خشنود باشد، و روح پدرش را شاد گرداند، پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است آنچه از ما بگوید گفته ماست و بفرمان ما عمل میکند خداوند او را تایید کند. پس گفته او را قبول کن و نظر ما را در باره او بدان.»
مرحوم شیخ طوسی در الغیبة ص۳۵۷ مینویسد:
قَالَ وَقَالَ جَعْفَرُ
بْنُ مُحَمَّدِ
بْنِ مَالِکٍ الْفَزَارِیُّ الْبَزَّازُ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الشِّیعَةِ مِنْهُمْ عَلِیُّ
بْنُ بِلَالٍ وَاَحْمَدُ
بْنُ هِلَالٍ وَمُحَمَّدُ
بْنُ مُعَاوِیَةَ
بْنِ حُکَیْمٍ وَالْحَسَنُ
بْنُ اَیُّوبَ
بْنِ نُوحٍ فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ مَشْهُورٍ قَالُوا جَمِیعاً اجْتَمَعْنَا اِلَی ابیمُحَمَّدٍ الْحَسَنِ
بْنِ عَلِیٍّ (علیهماالسلام) نَسْاَلُهُ عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَفِی مَجْلِسِهِ اَرْبَعُونَ رَجُلًا فَقَامَ اِلَیْهِ
عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ عَمْرٍو الْعَمْرِیُّ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اُرِیدُ اَنْ اَسْاَلَکَ عَنْ اَمْرٍ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنِّی فَقَالَ لَهُ اجْلِسْ یَا
عُثْمَانُ فَقَامَ مُغْضَباً لِیَخْرُجَ فَقَالَ لَا یَخْرُجَنَّ اَحَدٌ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنَّا اَحَدٌ اِلَی اَنْ کَانَ بَعْدَ سَاعَةٍ فَصَاحَ (علیهالسّلام)
بِعُثْمَانَ فَقَامَ عَلَی قَدَمَیْهِ فَقَالَ اُخْبِرُکُمْ بِمَا جِئْتُمْ قَالُوا نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ جِئْتُمْ تَسْاَلُونِّی عَنِ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعَمْ فَاِذَا غُلَامٌ کَاَنَّهُ قِطَعُ قَمَرٍ اَشْبَهُ النَّاسِ بِاَبِی مُحَمَّدٍ (علیهالسّلام) فَقَالَ هَذَا اِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَخَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ اَطِیعُوهُ وَلَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فَتَهْلِکُوا فِی اَدْیَانِکُمْ اَلَا وَاِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ مِنْ بَعْدِ یَوْمِکُمْ هَذَا حَتَّی یَتِمَّ لَهُ عُمُرٌ فَاقْبَلُوا مِنْ
عُثْمَانَ مَا یَقُولُهُ وَانْتَهُوا اِلَی اَمْرِهِ وَاقْبَلُوا قَوْلَهُ فَهُوَ خَلِیفَةُ اِمَامِکُمْ وَالْاَمْرُ اِلَیْه.
جعفر بن محمد بن مالک فزاری بزاز از جماعتی از
شیعه من جمله
علی بن هلال و
محمد بن معاویة بن حکیم و
حسن بن ایوب بن نوح در خبری طولانی مشهور نقل کرده که همه آنها گفتند: خدمت حضرت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) رفتیم تا در خصوص امام بعد از وی از حضرت جویا شویم چهل نفر دیگر غیر از ما نیز در مجلس حضرت بودند. در این وقت
عثمان بن سعید عمری برخاست و عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه! میخواهم مطلبی را از حضرتت سؤال کنیم که خود داناتر میباشید. حضرت فرمود:
ای
عثمان بنشین! سپس حضرت با حالتی خشمگین برخاست که بیرون رود و فرمود:
هیچ کس بیرون نیاید. کسی از ما هم بیرون نرفت، بعد از لحظهای حضرت،
عثمان بن سعید را صدا زد و او برخاست و ایستاد، حضرت فرمود: بگویم برای چه نزد من آمدهاید؟
حضار گفتند بفرمائید یا ابن رسول اللَّه! فرمود: آمدهاید از من بپرسید امام بعد از من کیست؟ عرض کردند: آری یا ابن رسول اللَّه! در این وقت جوانی را که مانند پاره ماه بود و از هر کس به پدرش امام حسن عسکری (علیهالسّلام) بیشتر شباهت داشت در برابر خود دیدیم. حضرت فرمود:
بعد از من این امام شما و جانشین من میباشد از وی پیروی کنید و پراکنده نگردید که در امر دین خود به هلاکت میرسید. بدانید که بعد از امروز دیگر او را نخواهید دید تا عمر او کامل شود. پس هر چه
عثمان بن سعید از جانب او به شما خبر میدهد، بپذیرید. او نماینده امام شماست و نیابت به وی
تفویض میگردد.
اما در رابطه با جعفر
بن محمد
بن مالک باید گفت:
شیخ طوسی او را
توثیق کرده: جعفر
بن محمد
بن مالک، کوفی، ثقة.
و نیز
ابوالقاسم کوفی (متوفای ۳۵۲ هـ) در کتاب
الاستغاثه، وی را اینگونه توثیق میکند: حدثنا جماعة من مشایخنا الثقاة منهم جعفر
بن محمد
بن مالک الکوفی...
تضعیف
نجاشی و
ابن غضائری در مقابل توثیق شیخ طوسی ارزشی ندارد؛ زیرا تضعیفات این دو بزرگوار به خاطر نقل روایاتی بوده است که در آن زمان از دیدگاه آنها
غلو محسوب میشده؛ در حالی که امروزه همه آنها از ضروریات مذهب شیعه به حساب میآید.
مرحوم علامه جلیلالقدر، حاج شیخ
عبدالله مامقانی در
تنقیح المقال بعد از نقل تضعیفات نجاشی و ابن غضائری مینویسد:
واقول قد نبهنا فی المقدمة فوائد عشر علی انّ جملة ممّا هو من ضروریات مذهبنا الیوم قد کان یعد فی السلف الزّمان غلوّا و علیه فرّعوا تضعیف جمع من الثقات و ظنّی انّ ما صدر فی المقام فی حقّه من الغمز و التضعیف ناش من روایته جملة من معجزات الائمة سیما معجزات ولادة القائم... و تحقیق المقال انّ الاقوی کون الرجل ثقةاعتماداً علی توثیق الشیخ....
در فوائد دهگانه در مقدمه کتابمان گفتیم که برخی از مسائل که امروز از ضروریات مذهب شمرده میشود درگذشته آن را غلو میدانستهاند که بر همین اساس هم جمعی از راویان مورد ثقه را تضعیف میکردهاند و من فکر میکنم آنچه که در مورد جعفر
بن محمد مالک از ضعف و غیر آن گفته شده است ناشی از نقل او
معجزات ائمه مخصوصا داستان
ولادت حضرت مهدی (علیهالسّلام) باشد... نتیجه این تحقیق آن است که وی بنا بر سخن شیخ طوسی
ثقه است.
علامه محقق
نمازی شاهرودی مینویسد:
والتحقیق ان الاقوی کون الرجل من الثقات المعتمدین اعتمادا علی توثیق الشیخ، وابی القاسم الکوفی فی کتاب الاستغاثة، والعلامة المامقانی فی رجاله.
رای محکمتر در باره
جعفر بن محمد مالک کوفی این است که بگوئیم: بنا بر توثیق شیخ و ابوالقاسم کوفی در کتاب استغاثه و مامقانی در کتاب رجالش، ثقه و مورد اعتماد است.
خود مرحوم شیخ طوسی از روایت اینگونه تعبیر میکند: فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ مَشْهُور...
در خبری طولانی و مشهور و شناخته شده....
از این جمله نیز میتوان استنباط کرد که روایت از دیدگاه مرحوم شیخ طوسی
شهرت روائی داشته است و شهرت روائی (در صورت قبول ضعف سند) میتواند جابر
ضعف سند باشد. در نتیجه، این روایت نیز از نظر سندی مشکلی ندارد و حداقل میتوان از آن برای تایید دیگر روایات ذکر شده در باب، استفاده کرد.
بزرگان شیعه در کتابهای متعدد ضمن این که
عثمان بن سعید را از نوّاب خاص شمردهاند، مطالب گرانسنگی نیز در وثاقت او بیان کردهاند:
شیخ طبرسی (رضواناللهتعالیعلیه) در کتاب
احتجاج مینویسد:
اَمَّا الْاَبْوَابُ الْمَرْضِیُّونَ وَالسُّفَرَاءُ الْمَمْدُوحُونَ فِی زَمَنِ الْغَیْبَةِ فَاَوَّلُهُمُ الشَّیْخُ الْمَوْثُوقُ بِهِ ابوعَمْرٍو
عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدٍ الْعَمْرِیُّ نَصَبَهُ اَوَّلًا ابوالْحَسَنِ عَلِیُّ
بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ ثُمَّ ابْنُهُ ابومُحَمَّدٍ الْحَسَنُ
بْنُ عَلِیٍّ (علیهماالسلام) فَتَوَلَّی الْقِیَامَ بِاُمُورِهِمَا حَالَ حَیَاتِهِمَا ثُمَّ بَعْدَ ذَلِکَ قَامَ بِاَمْرِ صَاحِبِ الزَّمَانِ (علیهالسّلام) وَ کَانَتْ تَوْقِیعَاتٌ وَجَوَابَاتُ الْمَسَائِلِ تَخْرُجُ عَلَی یَدَیْهِ فَلَمَّا مَضَی لِسَبِیلِهِ قَامَ ابْنُهُ ابوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ
بْنُ عُثْمَانَ مَقَامَهُ
وَنَابَ مَنَابَهُ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ فَلَمَّا مَضَی قَامَ بِذَلِکَ ابوالْقَاسِمِ الْحُسَیْنُ
بْنُ رَوْحٍ مِنْ بَنِی نَوْبَخْتَ فَلَمَّا مَضَی قَامَ مَقَامَهُ ابوالْحَسَنِ عَلِیُّ
بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیُّ وَلَمْ یَقُمْ اَحَدٌ مِنْهُمْ بِذَلِکَ اِلَّا بِنَصٍّ عَلَیْهِ مِنْ قِبَلِ صَاحِبِ الزَّمَانِ (علیهالسّلام) وَنَصْبِ صَاحِبِهِ الَّذِی تَقَدَّمَ عَلَیْهِا.
فَلَمْ تَقْبَلِ الشِّیعَةُ قَوْلَهُمْ اِلَّا بَعْدَ ظُهُورِ آیَةٍ مُعْجِزَةٍ تَظْهَرُ عَلَی یَدِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِنْ قِبَلِ صَاحِبِ الْاَمْرِ (علیهالسّلام) تَدُلُّ عَلَی صِدْقِ مَقَالَتِهِمْ وَصِحَّةِ نِیَابَتِهِمْ....
از سفیران مورد قبول و اعتماد و افرادی که رابط و واسطه بین مردم و امام زمان (علیهالسّلام) در زمان
غیبت بودهاند، نخستنی آنان
عثمان بن سعید عمری است که قبلا از طرف
امام هادی (علیهالسّلام) به نمایندگی انتخاب شده بود و
امام عسکری (علیهالسّلام) هم او را در همین منصب ابقا نمود که در دوران زندگی این دو امام کارهای زندگی آنان را انجام میداد، سپس به دستور امام زمان (علیهالسّلام) به نمایندگی انتخاب شد که جواب مسائل و نامهها به وسیله او به دست مردم میرسید، پس از آن که وی از دنیا رفت فرزندش محمد
بن عثمان جانشین وی شد و همان مسئولیتها را به عهده داشت، پس از وفات او
حسین بن روح نوبختی جای وی را گرفت و پس از وی
علی بن محمد سمری نیابت را عهده دار شد، این چهار نفر هر یک با فرمان و دستور امام زمان (علیهالسّلام) و تعیین فرد قبلی منصب نمایندگی را پذیرا شدند، و شیعیان سخنان آنان را در صورتی که همراه با نشانهای از طرف حضرت صاحبالامر مانند
معجزه و غیر آن که تایید کننده مقام نیابت و ادعای آنان بود میپذیرفتند.
شیخ طوسی از استوانههای عملی شیعه مینویسد:
فاما السفراء الممدوحون فی زمان الغیبة: فاولهم: من نصبه ابوالحسن علی
بن محمد العسکری وابو محمد الحسن
بن علی
بن محمد ابنه (علیهمالسّلام) وهو الشیخ الموثوق به ابوعمرو
عثمان بن سعید العمری رحمه الله وکان اسدیا وانما سمی العمری.
از سفیران مورد قبول و تایید شده، نخستین از آنان
عثمان بن سعید عمری است که شخصی مورد اعتماد بود و از طرف امام هادی سپس فرزندش امام عسکری (علیهماالسلام) به مقام سفارت و نمایندگی منصوب شده بود، و به لقب اسدی شناخته میشد، سپس به عمری مشهور گشت.
و هم چنین در کتاب رجال خود مینویسد:
محمد
بن عثمان بن سعید العمری، یکنی ابا جعفر، وابوه یکنی ابا عمرو، جمیعا وکیلان من جهة صاحب الزمان (علیهالسّلام)، ولهما منزلة جلیلة عند الطائفة.
محمد
بن عثمان بن سعید عمری با کنیه ابوجعفر و پدرش با کنیه ابوعمرو هر دو نفر از طرف امام زمان (علیهالسّلام) وکیل بوده و نزد
شیعیان امامیه مقامی بس رفیع دارند.
همین مطلب را
علامه حلی نقل میکند.
ابنداوود حلّی میگوید:
عثمان بن سعید العمری السمان الزیات یکنی ابا عمرو دی کر (جخ) جلیل القدر ثقة خدم الهادی (علیهالسّلام) وله احدی عشرة سنة وله الیه عهد معروف، وتوکل للعسکری (علیهالسّلام).
عثمان بن سعید عمری ملقب به سمان و زیّات و با کنیه ابوعمرو شخصی است بلندمرتبه و مورد اعتماد، که مدت یازده سال در خدمت امام هادی (علیهالسّلام) بود، و
وصیت و عهدی معروف بین او و امام بوده است. و همچنین مقام وکالت را نیز از طرف امام عسکری (علیهالسّلام) دارا بود.
نیابت و وکالت
عثمان بن سعید (رضواناللهتعالیعلیه) از مسائل قطعی و مورد
اجماع تمام شیعیان است و روایت جعفر
بن مالک نیز از نظر سندی مشکلی ندارد.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا روایت صحیح السندی مبنی بر نیابت و وکالت عثمان بن سعید از امام زمان (عج)، وجود دارد؟»