• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رفات (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





'''رُفات'' (به ضم راء) از واژگان قرآن کریم به معنای شکسته و پوسیده است.



رُفَات: رَفْت در اصل شكستن و كوبيدن است در اقرب آمده «رَفَتَهُ‌: كسره و دقّه»
[۴] اقرب الموارد، ذیل واژه «رفت».
در نهایه گويد: رفات هر چيزى كه شكسته و كوبيده شود.
مجمع گويد: رفات هر چيز شكسته و پوسيده است و از مبرد نقل كرده رفات هر چيز كوبيده است كه در اثر كثرت كوبيده شدن سائيده شود.


(وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً) مراد از رفات استخوان‌هائى است كه پوسيده و سائيده شده‌اند.
ناگفته نماند در آياتی كه تراب به جاى رفات آمده در همه پيش از كلمه عظام است‌.
(أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ)
(أَإِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ)
اين نشان می‌دهد كه مراد از تراب در آيات فوق خاكى است كه از پوسيدن گوشت‌هاى بدن به وجود آمده و چون رفات پيوسته بعد از عظام آمده لابد آن خاكى است كه از پوسيدن استخوان‌ها توليد شده است. و در نهج البلاغه خطبه ۱۱۹ آمده‌ : «وَ مِنْ الرُّفَاتِ جِيرَانٌ» محمد عبده در ترجمه آن گويد: «رفات استخوان‌هاى كوبيده و خورد شده است.»
اين استفاده‌اى است كه از استعمال قرآن كريم كرده‌ايم.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۰۸.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۲۰۱.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۹.    
۴. اقرب الموارد، ذیل واژه «رفت».
۵. اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج، ص.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۴۷.    
۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۹.    
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۹۸.    
۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۲.    
۱۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۶.    
۱۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۷.    
۱۲. صافات/سوره۳۷، آیه۵۳.    
۱۳. نهج‌البلاغه، تحقیق الحسون، خطبه۱۱۰، ص۲۵۸.    
۱۴. عبده، محمد، شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۲۱۹.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رفات»، ج۳، ص۱۰۸.    






جعبه ابزار