رستگاری بهشتیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم فوز و رستگاری را فقط در خشنودى و
اطاعت خدا و
رسول، ورود به
جنّت ، بودن با نيكان و مصون بودن از
عذاب جهنم مي داند.
فوز به معنی نجات و رستگارى است.
راغب در
مفردات گفته است:«الفوز الظفر بالخير مع حصول السلامة: فوز به معنای تحقق پیروزی و موفقیت در کار خیر توأم با سلامت و ایمنی از آفات است.»
تاج العروس نیز در توضیح این واژه می گوید: «النَّجاةُ من الشَّرِّ، والظَّفرُ بِالْخَيرِ والأُمنية:این کلمه در لغت به معنای نجات از شر و پیروزی به
خیر و
امنیت آمده است»
این لغت در دو معنای
متضاد به کار می رود، که معنای اوّلی بر نجات و دوّمی بر
هلاکت و
موت دلالت می کند.
راغب فوز در موت را رستگاری و نجات از بند
دنیا می داند.
شیخ فخر الدين طريحي فوز و
فلاح را مترادف دانسته است.
واژه فوز به معنای رستگاری در قرآن هم بصورت واحد «أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ»
و هم بصورت صفت و موصوف، به اوصافي مانند مبين، عظيم و كبير توصیف شده است.
• «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً:هر كس اطاعت خدا و رسولش كند، به رستگارى (و پيروزى) عظيمى دست يافته است!»
• «مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبين:آن كس كه در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، خداوند او را مشمول
رحمت خويش ساخته؛ و اين همان پيروزى آشكار است.»»
• «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبير:و براى كسانى كه
ایمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايى از بهشت است كه نهرها زير درختانش جارى است؛ و اين نجات و پيروزى بزرگ است»
بر اساس
آیات قرآن فائز و پیروزمند واقعی کسی است که همزمان از دو ویژگی برخوردار باشد:
ایمان و
عمل صالح•«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ...ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبير»
تعبير به" عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" (با توجه به اينكه صالحات جمع صالح است) نشان مى دهد تنها يك يا چند عمل صالح كافى نيست، بايد برنامه در همه جا بر محور عمل صالح دور زند. تعبير به" ذلك" كه در
لغت عرب براى اشاره به دور است در اينگونه مقامات بيانگر اهميت و علو مقام است، يعنى پيروزى و نجات و افتخارات آنها به قدرى است كه از دسترس فكر ما بيرون است.
شیخ طبرسی می فرماید: این که فوز به كبير توصيف شده براى اين است كه نعمتهاى عمل كنندگان نسبت به آن كسى كه عمل نكرده است و بواسطه
شفاعت داخل
بهشت شده بزرگ است زیرا عاملین از احترام و بزرگداشت و بزرگوارى و كرامتهاى مخصوص برخوردار هستند.
اکر مفسرین گفته اند چون موفقیت های دنیا و مافیها نسبت به فوز و رستگاری در قیامت و نجات از آتش جهنم بسیار ناچیز و پوچ می باشند،به همین علت خداوند رستگاری در قیامت را فوز کبیر توصیف می کند.«ذلك الفوز الكبير إذ الدنيا وما فيها تصغر دونه»
• «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون:آنها كه ايمان آوردند، و
هجرت كردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا
جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پيروز و رستگارند»
علامه در تفسیر این آیه می فرماید: این که مطلب را بصورت جمع آورد، و فرمود:" كسانى كه الذین" براى اين است كه اشاره كند به اينكه ملاك فضيلت، وصف مذكور است، نه شخص معينى. آيه دلالت دارد بر اينكه عمل بدون ايمان فضيلتى نداشته و براى صاحبش نزد خدا باعث درجه اى نمى شود،چنانکه در بالا گذشت رسیدن به فوز با ایمان و عمل صالح محقق می شود و الا ایمان بدون عمل یا عمل بدون ایمان فضیلتی ندارد.
در
روایات امام علی ع و شیعیان ایشان فائز و
رستگاران در
قیامت معرفی شده اند. در احادیث متعدد از
رسول اکرم ص آمده است:«يا علي شيعتك هم الفائزون يوم القيامة: ای علی شیعیان تو
رستگاران در روز قیامت هستند.»
از امام باقر ع نیز نقل شده که فرمودند: «...إن شيعتناهم الفائزون يوم القيامة: همانا شیعیان ما،
رستگاران در روز قیامت هستند. »بنابراین
رستگاران در روز قیامت کسانی هستند که ایمان و عمل صالح را از مسیر
ولایت اهل بیت ع تحصیل نمایند.
خداوند در آیات متعددی ورود به بهشت و رسیدن به
نعمات بهشتی را فوز عظیم دانسته و از
اهل بهشت با تعبیر «فائزون»؛
رستگاران یاد می کند.
• «...فمن زحزح عن النار وادخل الجنة فقد فاز...:آنها كه از
آتش (
دوزخ) دور شده، و به
بهشت وارد شوند نجات يافته و
رستگار شده اند»
كلمه" زحزح" در اصل به معنى اين است كه انسان خود را از تحت تاثير جاذبه و كشش چيزى تدريجا خارج و دور سازد و" فاز" در اصل به معنى نجات از
هلاکت و رسيدن به محبوب است.جمله فوق مىگويد: كسانى كه از تحت تاثير جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات يافته، و محبوب و مطلوب خود را پيدا كرده اند.
• «...يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم:...خداوند وى را در باغ هايى از بهشت وارد مى كند كه همواره،
آب از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن مى مانند؛ و اين، پيروزى بزرگى است!»
• «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم وامولهم بان لهم الجنة... وذلک هو الفوز العظیم:خداوند از
مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ ...و اين است آن پيروزى بزرگ! ».
• «فی جنت النعیم:در باغهاى پر نعمت بهشت»
«ان هـذا لهو الفوز العظیم:راستى اين همان پيروزى بزرگ است!»
• «اصحـب الجنة هم الفائزون:اصحاب بهشت رستگار و پيروزند»
• «...فی جنت عدن ذلک الفوز العظیم:در مسكن هاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مى دهد؛ و اين پيروزى عظيم است!»
بر اساس آیات الهی كسانى كه خداوند و
پیامبر را اطاعت كنند، و تمام مرزهای الهی را محترم شمارند، به فوز و رستگاری می رسند.
• «و من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظيماً : هر كس اطاعت خدا و رسول او كند، به تحقيق به رستگاري بزرگي نايل آمده است.»
اين آیه وعده اى است جميل به كسانى كه همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب كنند، چون فوز عظيم را مترتب بر طاعت خدا و رسول كرده. با اين آيه،
سوره احزاب در حقيقت تمام شده است، چون مساله اطاعت خدا و رسول، كلام جامعى است كه همه احكام سابق از
واجبات و
محرمات را شامل مى شود.
• «و من يطع الله و رسوله و يخش الله و يَتّقهِ فاولئك هم الفائزون: و كسي كه خدا و فرستاده او را فرمان برد و از خدا بترسد و از او پروا كند، آنانند كه رستگارند. »
آیه در مقام بیان
کبرای کلی است باین نحو: هر كس خدا و رسول او را اطاعت كند و از خدا بترسد و
تقوی پيشه كند، تنها اين چنين كسان رستگارانند، (فوز و فلاح به يك معنا است).اين آيه شريفه هم شامل داعى به حكم خدا و رسول مى شود كه
خصم منازع خود را دعوت مى كند كه:" بيا خدا و رسول را حكم خود قرار دهيم"، و هم شامل مدعو مى شود، در صورتى كه دعوت داعى را بپذيرد، و به داورى خدا و رسول رضايت دهد.
در آيه براى" فائزون"، سه وصف ذكر شده است: اطاعت خدا و
پیامبر،
خشیت، و
تقوی، بعضى از مفسران گفته اند كه اطاعت يك معنى كلى است و
خشیت شاخه درونى آن، و
تقوی شاخه بيرونى آن است، و به اين ترتيب نخست از اطاعت به طور كلى سخن گفته شده، سپس از شاخه درونى و بعد برونيش.
• «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم:اينها مرزهاى الهى است؛ و هر كس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، (و قوانين او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهايى از بهشت وارد مى كند كه همواره، آب از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن مى مانند؛ و اين، پيروزى بزرگى است»
در
مجمع البیان در ذیل این آیه آمده است:در اينجا رستگارى را توصيف به بزرگى كرده ولى بيان نكرده است كه اين رستگارى نسبت به چيست؟ مراد اين است كه رستگارى اخروى نسبت به منفعت
حیازت تركه
میت، بزرگ است، چه امر
دنیا نسبت بامر
آخرت ، حقير است.
با توجه به اينكه" حدود" جمع است، و تمام
قوانین الهى را شامل مى شود، آیه مى فرمايد:" كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند، و تمام مرزهای الهی را محترم شمارند، به طور جاودان در باغهايى از بهشت خواهند بود، كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى گردد. در پايان آيه مى فرمايد: اين رستگارى و پيروزى بزرگى است (وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ).
خداوند در قرآن
وعده داده است که
رستگاران را از
عذاب دوزخ و آثار گناهان حفظ مى كند.
• «...و من تق السیئات یومئذ فقد رحمته و ذلک هو الفوز العظیم:و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساخته اى؛ و اين است همان رستگارى عظيم!»
اين آیه در واقع دعاى
ملائکه و درخواست ايشان براى مؤمنين است و ضمير در كلمه" قهم" به مجموع" لِلَّذِينَ تابُوا"و" من صلح" برمى گردد. و مراد از" سيئات"- به طورى كه ديگران گفته اند آثار گناهان است كه همان كيفر آنهاست. و اگر آثار گناهان را" سيئات" خوانده، بدين مناسبت است كه كيفر بدى هم بدى است، هم چنان كه خداى تعالى فرموده:" وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها"
بعضى هم گفته اند: مراد از كلمه" سيئات" خود گناهان و نافرماني ها است و در كلام چيزى كه مضاف به كلمه" سيئات" بوده حذف شده، و تقدير كلام" و قهم جزاء السيئات" و يا" و قهم عذاب السيئات" بوده، يعنى: پروردگارا ايشان را از جزاى گناهان و يا عذاب گناهان حفظ بفرما. به هر حال مراد از" سيئات" كه ملائكه درخواست حفظ مؤمنين را از آنها كرده اند، هراسها و شدايدى است كه در روز قيامت همه با آن مواجهند، نه عذاب جهنم.
• «...وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحيمِ فَضْلاً مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم:...و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى كند؛ اين فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، اين همان رستگارى بزرگ است!»
كلمه" وقيهم" مفرد
ماضی از مصدر" وقايت" است، كه به معناى حفظ هر چيز است از اينكه چيز ديگرى آن را
اذیت كند و به آن ضرر بزند. پس معناى جمله اين است كه: خداوند ايشان را از
عذاب دوزخ حفظ مى كند. در اين آيه شريفه بعد از آنكه مردن را از بهشتيان نفى كرد، و به عبارتى ديگر فرمود كه" بهشتيان به وسيله
مرگ از آن عالم به عالمى ديگر منتقل نمى شوند" اينك در آخر آيه مى فرمايد: از حالت تنعم و
سعادت در بهشت، به حالت
شقاوت و عذاب در جهنم نيز منتقل نمى گردند تا هر دو قسم انتقال را تكميل كرده باشد، هم انتقال مكانى را و هم انتقال حالى را." فَضْلًا مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ"اين جمله، جمله اى است حاليه از كرامت و نعمتى كه قبلا ذكر شده بود. ممكن هم هست
مفعول مطلق و يا
مفعول له باشد. در هر صورت چه حال باشد و چه مفعول مطلق، و چه مفعول له اين معنا را افاده مى كند كه آن
کرامت و
نعمت كه گفته شد فضلى است از ناحيه خدا، نه اينكه بندگان خدا از او چنين چيزى را طلبكار باشند، و آن چنان مستحق آن باشند كه خدا بر خود
لازم و
واجب بداند كه آن بهشت را به عنوان
پاداش به ايشان بدهد، براى اينكه خدا
مالک است، مالكى غير مملوك، و هيچ چيزى و هيچ موجودى مالك حقى كه آن را از خدا طلب كند نيست تا خدا را محكوم به دادن آن حق كند، بلكه داستان نعمت بهشت تنها وعده اى است كه خدا به بندگان صالحش داده، و اين خود او است كه فرموده" خدا
خلف وعده نمى كند".«ِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعاد»
كلمه" فوز" به معناى ظفر يافتن به مقصود است، و اگر بهشت را پيروزى و فوزى عظيم خوانده، بدين جهت است كه آخرين سعادتى است كه آدمى بدان نائل مى شود.
بسیاری از آیات بر جاودانگی فائزون در بهشت
دلالت می کنند.
• «... ومن یطع الله ورسوله یدخله جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وذلک الفوز العظیم:اينها مرزهاى الهى است؛ و هر كس خدا و پيامبرش را
اطاعت كند، (و قوانين او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغ هايى از بهشت وارد مىكند كه همواره، آب از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن مىمانند؛ و اين، پيروزى بزرگى است!»
• «لهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا... ذلک الفوز العظیم:براى آنها باغهايى از بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ اين، رستگارى بزرگ است!»».
• «وعد الله المؤمنین والمؤمنـت جنت تجری من تحتها الانهـرخــلدین فیها... ذلک هو الفوز العظیم:خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته)؛ و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزى بزرگ، همين است!».
• «اعد الله لهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ذلک الفوز العظیم:خداوند براى آنها باغهايى از بهشت فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و اين است رستگارى (و پيروزى) بزرگ!»
• «.. واعد لهم جنت تجری تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا ذلک الفوز العظیم:؛ و باغهايى از
بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ!»
• «قد افلح المؤمنون:مؤمنان رستگار شدند؛»«الذین یرثون الفردوس هم فیها خــلدون:(وارثانى) كه بهشت برين را ارث مىبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند!»
• «لیدخل المؤمنین والمؤمنـت جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ویکفر عنهم سیـاتهم وکان ذلک عند الله فوزا عظیما:هدف (ديگر از آن فتح مبين) اين بود كه
مردان و
زنان با ايمان را در باغهايى (از بهشت) وارد كند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، در حالى كه جاودانه در آن مىمانند، و گناهانشان را مىبخشد، و اين نزد خدا رستگارى بزرگى است!»
• «.. بشریکم الیوم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ذلک هو الفوز العظیم:بشارت باد بر شما امروز به باغهايى از بهشت كه نهرها زير (درختان) آن جارى است؛ جاودانه در آن خواهيد ماند! و اين همان رستگارى بزرگ است!»
• «ویدخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها... ان حزب الله هم المفلحون:آنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است، جاودانه در آن مىمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها «
حزب اللَّه» اند؛ بدانيد «حزب اللَّه» پيروزان و رستگارانند»
• «.. و من یؤمن بالله... یدخله جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم:او را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد مىكند، جاودانه در آن مى مانند؛ و اين پيروزى بزرگ است!»
طبق آیات قرآن مجید برترین و بالاترین فوز و رستگاری در
روز قیامت بدست آوردن رضای الهی است.
• «...ْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم:... براى آنها باغهايى از
بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مى مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ اين، رستگارى بزرگ است!»»
در اين آيه پس از ذكر باغهاى بهشت با آن همه نعمتهايش، نعمت خشنودى خداوند از بندگان و بندگان از خداوند را ذكر مى كند و به دنبال آن،" ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ" مى گويد و اين نشان مى دهد تا چه اندازه اين رضايت دو جانبه، واجد اهميت است (رضايت پروردگار از بندگان و رضايت بندگان از پروردگار) زيرا ممكن است انسان غرق عاليترين نعمت ها باشد ولى هنگامى كه احساس كند مولى و معبود و محبوب او از او ناراضى است تمام آن نعمتها و مواهب در كام جانش تلخ مى گردد. و نيز ممكن است انسان واجد همه چيز باشد ولى به آنچه دارد راضى و قانع نباشد، بديهى است آن همه نعمت با اين روحيه او را خوشبخت نخواهد كرد، و ناراحتى مرموزى دائما او را آزار و شكنجه مىدهد و آرامش روح و روان را كه بزرگترين موهبت الهى است از او مىگيرد.علاوه بر اين هنگامى كه خدا از كسى خشنود باشد هر چه بخواهد به او مىدهد و هنگامى كه هر چه خواست به او داد او نيز خشنود مىشود، نتيجه اينكه بالاترين نعمت اين است كه خدا از انسان خشنود و او نيز از خدايش راضى باشد.
• «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم:و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است؛ و پيروزى بزرگ، همين است!»
علامه در تفسیر این آیه می گوید: خوشنودى خدا از ايشان از همه اين حرفها بزرگتر و ارزنده تر است. و اگر رضوان را
نکره آورد براى اشاره به اين معنا است كه
معرفت انسان نمى تواند آن را و حدود آن را درك كند، چون رضوان خدا محدود و مقدر نيست تا وهم بشر بدان دست يابد، و شايد براى فهماندن اين نكته بوده كه كمترين رضوان خدا هر چه هم كم باشد از اين بهشتها بزرگتر است، البته نه از اين جهت كه اين بهشتها نتيجه رضوان او و ترشحى از رضاى اوست- هر چند اين ترشح در واقع صحيح است- بلكه از اين جهت كه
حقیقت عبودیت كه قرآن كريم
بشر را بدان دعوت مى كند عبوديتى است كه بخاطر
محبت به خدا انجام شود، نه بخاطر طمعى كه به بهشتش و يا ترسى كه از آتشش داريم، و بزرگترين سعادت و رستگارى براى يك نفر عاشق و دوستدار اين است كه رضايت معشوق خود را جلب كند، بدون اينكه در صدد ارضاء نفس خويش بوده باشد. و شايد به منظور اشاره به اين نكته است كه آيه را به جمله" ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ"ختم نموده و اين جمله دلالت بر معناى
حصر دارد و چنين افاده مى كند كه اين رضوان حقيقت هر فوز و رستگارى بزرگى است، حتى رستگارى بزرگى هم كه با رسيدن به جنت خلد دست مى دهد حقيقتش همان رضوان است، زيرا اگر در بهشت حقيقت رضاى خدا نباشد همان بهشت هم عذاب خواهد بود، نه نعمت.
• «َ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوان...:آنها پيروز و رستگارند!پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحيه خود، و رضايت (خويش)، بشارت مى دهد...»
از ظاهر
سیاق برمىآ يد كه
رحمت و
رضوان و جنتى كه مى شمارد، بيان همان رستگارى است كه در آيه قبلى بود، و در اين آيه بطور تفصيل و به زبان بشارت و نويد آمده است. پس معناى آيه اين مى شود كه: خداى تعالى اين مؤمنين را به رحمتى از خود كه از بزرگى قابل اندازه گيرى نيست و رضوانى مانند آن و بهشت هايى كه در آنها نعمتهاى پايدار هست، و بهيچ وجه از بين نمى رود، و خود اينان هم بدون اجل و تعيين مدت جاودانه در آنها خواهند بود
بشارت مى دهد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۹۱، برگرفته از مقاله «رستگاری بهشتیان».