رجم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رجم: (رَجْما بِالْغَيْبِ) «رجم» در اصل، به معناى «سنگ، يا پراندن سنگ» است،
سپس به هر نوع تيراندازى اطلاق شده است، و گاه به معناى كنايى «متهم ساختن» يا «قضاوت به ظن و گمان» استعمال مىشود. و در اصل از
«رجام» (بر وزن كتاب) جمع
«رجمة» (بر وزن لقمه) به معناى قطعه سنگى است كه روى
قبر مىگذارند، و يا
بتپرستان گرد آن مىگردند. و نيز «رجم» به معناى زدن با
سنگ، تا سر حدّ
قتل است (سنگسار) و گاه نيز به معناى قتل به هر شكل و هر نوع باشد آمده است؛ زيرا كشتارشان با سنگ بوده.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
رجم:
(سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا) (به زودى گروهى خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، كه چهارمين آنها سگشان بود.» و گروهى مىگويند: «پنج نفر بودند، كه ششمين آنها سگشان بود.»- در حالى كه اينها سخنانى بىدليل است- و گروهى مىگويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است.» جز گروه كمى، تعداد آنها را نمىدانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو؛ و از هيچ كس درباره آنها سؤال مكن.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: رجم همان سنگسار كردن است و گويا مراد از غيب غايب باشد، يعنى قولى كه معنايش از علم بشر غايب است و قائلش نمىداند راست است يا
دروغ، آن گاه گوينده كلامى را كه چنين شانى و چنين وضعى دارد به كسى تشبيه فرموده كه مىخواهد با سنگ كسى را بزند، خم مىشود چيزى را برمىدارد كه نمىداند سنگ است يا چيز ديگر و نمىداند كه به هدف مىخورد يا خير؟ و شايد در مثل معروف هم كه مىگويند: فلانى رجم به غيب كرد همين باشد، يعنى به جاى علم با مظنه رجم كرد، چون مظنون هم هر چه باشد تا حدى از نظر صاحبش غائب است. بعضى در معناى رجم به غيب گفتهاند ظن به غيب ولى قول بعيدى است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ) (گفتند: اى
نوح! اگر از ادعاهاى خود دست برندارى، سنگسار خواهى شد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مرجوم از رجم است كه به معناى سنگسار كردن كسى است، بعضى ديگر گفتهاند: به معناى ناسزا است . ولى بعيد است و اين سخن را در اواخر دعوت نوح گفتند و او را تهديدى قطعى كردند، چون كلام خود را به چند وجه تاكيد نمودند، (يكى لام در لئن، دوم لام در لتكونن، و سوم نون تاكيدى كه در آخر لتكونن است).
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ) (و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اينكه مرا متهم كنيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى من به خداى تعالى پناه مىبرم از اينكه مرا سنگسار كنيد، و نتيجه اين پناهندگى من اين است كه شما قادر نيستيد كه سنگسارم كنيد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «رجم»، ص۲۴۸.