رجبعلی منصور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رجبعلی منصور،
فرزند میرزا علیاکبر آشتیانی،کارمند
وزارت امور
خارجه در ۱۳۰۵ق متولد شد. وی چهرهای مرموز و وابسته به سیاست
انگلستان بود. او را میتوان یکی از عوامل مؤثر در قرارداد ۱۹۱۹ دانست که در تمام جلسات مخفیانه آن شرکت داشت. (
وزارت خارجه انگلیس، اسناد این وابستگی را منتشر کرده است.)
انگلیس در عقد قرارداد، به حضور شخصی چون وثوقالدوله، نخست
وزیر وقت، احتیاج داشت. از سویی نیز
احمد شاه قصد برکناری وثوقالدوله را داشت. رجبعلی منصور تلاش بسیاری کرد تا مانع این اقدام شاه شود. او در کابینه قوامالسلطنه معاونت
وزارت داخله را عهدهدار بود. سپس استاندار
آذربایجان شد و بعد از آن به عنوان
وزیر داخله در کابینه حاج مخبرالسلطنه هدایت، مشغول به کار شد.
وی پس از چندی به «
وزارت طرق و شوارع» (که بعداً
وزارت راه نام گرفت.) رسید. در این
وزارتخانه چند جاده ساخته شد که در پی آن، اتهامهای مالی به منصور وارد آمد و باعث شد تا وی به
زندان بیفتد. او پس از چندی تبرئه شد و دوباره به سیاست بازگشت و در شرایط حساس
جنگ جهانی دوم، نخست
وزیری ایران را به عهده داشت.
وی بعد از رضا شاه در خدمت پسرش محمدرضا بود.
رجبعلی منصور،
فرزند میرزا علیاکبر آشتیانی،کارمند
وزارت امور
خارجه در ۱۳۰۵ق متولد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس مظفری و دارالفنون در ۱۳۲۱ق به مدرسه علوم سیاسی رفت و ۳ سال بعد فارغالتحصیل شد. وی دانشنامه خود را یک سال بعد دریافت کرد و در
وزارت خارجه، به عنوان کارمند دفتر آنجا مشغول کار شد.
پس از یک سال خدمت در دبیرخانه به ریاست دایره کارگری منصوب و بعد از آن، معاون اداره تحریرات انگلیس شد که ریاست آن با ظهیرالملک بود. او با
دختر ظهیرالملک (فرنگیس)
ازدواج کرد و پس از ارتقای شغلی ظهیرالملک، به ریاست اداره تحریرات انگلیس منصوب شد و در همین سمت، «منصورالملک»
لقب گرفت. همکاری صمیمانه وی با دولت انگلیس باعث جلب توجه و اعتماد سفارت انگلیس به وی شد.
نویسنده محترم، دکتر شیخ الاسلامی درباره قرارداد ۱۹۱۹ چنین مینویسد: «در سرتاسر تابستان ۱۲۹۸شمسی (برابر با ماههای ژوئن – جولای – اوت ۱۹۱۹) مذاکرات مربوط به عقد قرارداد، بر اساس همان مواد تنظیم شده در لندن، در ییلاق «پسقلعه»
تهران، در یک محیط استتار کامل و دور از چشم اکثریت اعضای کابینه، با
وزیر مختار دولت بریتانیا و مشاوران سیاسی وی در جریان بود. محارم ایرانی این جلسات علاوه بر شخص احمدشاه قاجار - که پیشرفت مذاکرات پسقلعه، مرتباً به حضورش گزارش میشد - عبارت بودند از: میرزا حسنخان وثوقالدوله، (نخست
وزیر) صارمالدوله اکبر میرزا قاجار، (
وزیر دارایی) نصرتالدوله فیروز میرزا قاجار (
وزیر دادگستری) و میرزا علیخان منصورالملک. (رئیس اداره انگلستان و
وزارت امور
خارجه)»
قرارداد ۱۹۱۹ را انگلستانیها به ایران تحمیل کردند. بهانه آنها دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر
روسیه بود؛ ولی با بستن این قرارداد، استقلال کشور زیر سؤال میرفت. قرارداد در
زمان احمدشاه قاجار و نخست
وزیری وثوقالدوله بسته شد، و انگلیس که به وثوقالدوله چشم
امید داشت، زمانی که از استعفای وثوقالدوله با خبر شد، نورمن (
وزیر مختار بریتانیا در تهران) را برای
مذاکره با منصورالملک - که در آن زمان،
وزیر امورخارجه و از دوستان نزدیک وثوقالدوله بود - فرستاد تا او را از این کار، منصرف کند.
وثوقالدوله در اواخر مارس ۱۹۲۰ کابینه خود را ترمیم و علی منصور را به کفالت
وزارت خارجه منصوب کرد.
منصور از اسفند ۱۲۹۸ تا نیمه خرداد ۱۲۹۹ کفیل
وزارت امورخارجه در دولت وثوق بود. بعد از استعفای وثوقالدوله (و تلاش بینتیجه منصور برای تثبیت کابینه وی) و انتصاب مشیرالدوله به جای او، وی تا پایان
حکومت سید ضیاء، در همین سمت بود. بعد از انتخاب قوامالسلطنه به سمت رئیسالوزرایی به جای سیدضیاء در ۱۳۰۱، وی به سمت
وزارت داخله در کابینه قوام رسید. سپس در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ با حفظ همین سمت وارد کابینه مستوفیالممالک شد.
منصور در شهریور ۱۳۰۶ در کابینه مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) به استانداری آذربایجان منصوب شد و تا بهمن ۱۳۰۷ در این مقام باقی ماند. وی در انجام اصلاحات اجتماعی در آذربایجان کوشید و انتخابات دوره هفتم آذربایجان، زیر نظر او انجام شد. وی در بهمن ۱۳۰۷ به سمت
وزارت کشور منصوب شد.
او در ۴ بهمن ۱۳۰۹ به
وزارت طرق منصوب شد.
در فروردین ۱۳۱۲ در کابینه هدایت در همین سمت بود، و پس از کنارهگیری هدایت (۲۲ شهریور ۱۳۱۲)، در کابینه فروغی نیز همین مقام را داشت. منصور در این سمت بود که مورد
سوء ظن واقع شد.هدایت در اینباره مینویسد: «پروندهای برای او تنظیم شد. دو ایراد به او وارد آوردند، یکی اینکه از "کامپساکس" (شرکت فرانسوی) پانزده هزار لیره گرفته است. به عقیده من اگر راست باشد، کم گرفته است؛ زیرا به
احترام امضای او کامپساکس پانصد هزار لیره نفع برد. اتهام به
شهادت یک نفر به دعوی میانجیگری بود. دیگر آنکه کارخانه
ابریشم ضعف آنچه برآورده شده بود، تمام شد. گفته شد برآورد اول که با تصویب هیئت دولت بوده است ناقص است و باید تکمیل شود.کار به تمیز کشید؛ تمیز، ادله اتهام را کافی ندانست و به برائت منصورالملک حکم داد. در نتیجه این محاکمه، رضاقلی خان هدایت پسر عمو از ریاست تمیز معاف شد، منصور همچنان مغضوب بود تا آنکه به ریاست
وزراء منصوب شد....»
البته نباید نادیده گرفت که – آنگونه که مشهود است - در اینجا مخبرالسلطنه از منصور حمایت کرد.
منصور را در دی ۱۳۱۴ برکنار و محاکمه کردند؛ ولی وی تبرئه شد. بعد از او «جم» به نخست
وزیری رسید. منصور در سال ۱۳۱۷ با درخواست جم از رضاشاه، به
وزارت پیشه و هنر (صنایع و معادن) رسید؛ اما در این زمان،
جنگ جهانی دوم - که با حمله نیروهای آلمان هیتلری به لهستان در روز اول سپتامبر ۱۹۳۹ (۱۰ شهریور ۱۳۱۸) آغاز شد - تحول عظیم سیاسی را در سراسر
جهان به وجود آورد که در این میان، ایران هم نمیتوانست از آن کنار بماند.
ایران در این
جنگ، اعلام بیطرفی کرد؛ ولی رضاشاه که از پیشرفتهای برقآسای آلمان در اوایل این جنگ، شگفتزده شده بود، روابط خود را با آلمان توسعه داد، و در آبان سال ۱۳۱۸ دکتر احمد متین دفتری را به نخست
وزیری برگزید. جم به
وزارت دربار منصوب شد (منصور در این دولت همان سمت پیشین خود را داشت).
دوران نخست
وزیری متین دفتری بیش از هشت ماه به طول نینجامید و
رضاشاه در چهارم تیرماه سال ۱۳۱۹ علی منصور را به جانشینی وی برگزید. منصور به طرفداری از سیاست انگلیس شهرت داشت و شاید انتخاب او به نخست
وزیری، تدبیری برای رفع سوء ظن و نگرانی انگلیسیها بود.
حمله آلمان به روسیه (
شوروی) از یک سو و اتحاد روسیه و
انگلیس علیه
دشمن مشترک از سوی دیگر، تهدیدی جدی برای ایران محسوب میشد؛ از اینرو "سر ریدر بولارد" (سفیر انگلیس در تهران از اوضاع جنگ جهانی دوم در ایران و سقوط رضاشاه) و "اسمیرنوف" (سفیر شوروی در تهران) با رضاشاه دیدار کردند و خواستار
اخراج اتباع آلمانی و ورود نیروهای خود شدند.
شرح واقعه را "سر ریدر بولارد" در کتاب خاطراتش چنین نوشته است: «در ماه اوت ۱۹۴۱ (مرداد ۱۳۲۰) دو دولت انگلیس و شوروی تصمیم گرفتند، نیروهای خود را وارد ایران کنند
[
ایران را به اشغال خود در آورند
]
و در اواخر
شب بیست و چهارم اوت (سوم شهریور ۱۳۲۰) بود که من و سفیر شوروی به صحبت نشستیم تا ضمن اتخاذ روشی مطلوب و هماهنگ، درباره پیامدهای ماجرا، بررسیهای لازم را به عمل آوردیم.
راس ساعت چهار و ربع بامداد ما هر دو به ملاقات نخست
وزیر ایران
[
منصورالملک
]
رفتیم و یادداشتهای دولتین متبوع خود را به او تسلیم کردیم. نخست
وزیر که از ماجرای عبور قوای دو کشور از مرزهای ایران اطلاع داشت، معتقد بود که اگر قوای ما
خاک ایران را ترک کنند، هر مسئلهای که منجر به چنین اقدامی شود به آسانی قابل رفع و رجوع خواهد بود، و رضاشاه نیز که بعداً در همان روز به دیدارش رفتیم، با وجود اینکه تقریباً چنین عقیدهای داشت؛ ولی ظاهراً مشخص بود که در اینباره تصمیم جدی ندارد. رضا شاه بلافاصله پس از این واقعه، نخست
وزیر را عزل و به جای او "
محمد علی فروغی" را که شخص درستکار و قابل اطمینانی بود به نخست
وزیری گماشت....»
به این ترتیب، فروغی در ۵ شهریور ۱۳۲۰ مامور تشکیل کابینه شد. منصور تا استعفای رضاشاه (۲۵ شهریور ۱۳۲۰) و آغاز سلطنت
محمدرضا شاه بیکار بود تا اینکه به سمت استانداری
خراسان و نائبالتولیه
آستان قدس رضوی منصوب شد و ۴ سال بعد به دنبال سقوط
حکومت پیشهوری به مقام استانداری آذربایجان منصوب شد.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۸ عبدالرضا پهلوی
برادر شاه از طرف او سرپرست برنامه هفت ساله شد (در واقع، شاه با این کار، رشته حیاط اقتصادی مملکت را به دست برادرش داد.) که علی منصور یکی از اعضای شورای عالی آن بود.
رجبعلی منصور در اوایل فروردین، بار دیگر به مقام نخست
وزیری منصوب شد. در آن زمان، انتخابات دوره شانزدهم در تهران جریان داشت که
دکتر مصدق و یارانش در جبهه ملی به مجلس راه یافتند، و انگلیسیها برای تصویب کردن قرارداد الحاقی نفت، (معروف به قرارداد گس- گلشاییان) شاه را برای تعیین سپهبد رزمآرا به مقام نخست
وزیری تحت فشار گذاشتند.
دوره دوم نخست
وزیری منصور، بیش از سه ماه طول نکشید. منصور بعد از نخست
وزیری به ترتیب، سفیر ایران در
ایتالیا،
ترکیه و واتیکان بود و آخرین سمتش، هنگامی که پسرش حسنعلی به نخست
وزیری رسید، سفیر سیار ایران در
اروپا بود.
در سال ۱۳۴۳ زمانی که رجبعلی به عنوان سفیر و نیز برای معالجه همسرش در ژنو بود، فرزندش حسنعلی در اول بهمن ترور شد
و در سوم بهمن در گذشت. وی نتوانست در
تشییع جنازه شرکت کند؛ اما پس از بهبود کامل همسرش در اردیبهشت ۱۳۴۴ به ایران بازگشت. شش سال بعد دخترش را از دست داد و یک سال پس از آن در سال ۱۳۵۱ خودش
بیمار شد، و در همان سال نیز همسرش درگذشت. سرانجام رجبعلی منصور در تیرماه ۱۳۵۳ در تهران از
دنیا رفت.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رجبعلی منصور» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۵/۲۵.