ربوبیت در حکم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در آیه ۸۳
سوره شعراء، دعاهای ابراهیم
و تقاضاهای او از پیشگاه
خدا شروع میشود؛ گویی پس از
دعوت آن قوم گمراه به سوی پروردگار،
و بیان جلوههای ربوبیت او در
عالم هستی، یکباره از آنها بریده
و رو به درگاه خدا میآورد
و هر چه میخواهد، از او میخواهد تا به قوم بتپرست نشان دهد هر چه برای
دنیا و آخرت میخواهید، باید از او بطلبید؛ ضمنا تأکید دیگری است بر ربوبیت مطلقه خداوند.
دادن حکم به ابراهیم (علیهالسلام)، پرتوی از
ربوبیت خدای منان است:
«رب هب لی حکمـا والحقنی بالصــلحین»؛
«پروردگارا! به من
علم و دانش ببخش،
و مرا به صالحان ملحق کن!».
بعد از آنکه
ابراهیم (علیهالسلام) نعمتهای مستمره
و متوالی
و متراکم
خدای تعالی را نسبت به خود یادآور شد که از روزی که
خلق شده تا بینهایت به وی ارزانی داشت
و با
ذکر این نعمتها
و تصور
لطف و مرحمت الهی حالتی به او دست داد، آمیخته از جاذبه
رحمت و فقر عبودیت و این حالت، او را واداشت تا به درگاه خدا
اظهار حاجت نموده، باب سؤال را مفتوح دارد، ناگزیر
سیاق سخن خود را که تا اینجا سیاق
غیبت بود (
و میفرمود: رب العالمین کسی است که مرا خلق کرده
و هدایت میکند...) به سیاق خطاب برگرداند
و روی سخن به خدای تعالی نموده، عرض
حاجت کند.
پس در جمله (رب - پروردگار من) کلمه (رب) را به ضمیر (یاء) یعنی به خودش نسبت داد، بعد از آنکه در چند جمله رب را به عنوان رب العالمین ستود
و این بدان جهت بود که خواست
رحمت الهی را بر انگیخته
و عنایت ربانی را برای
اجابت دعا و در خواستش به هیجان در آورد.
مقصود از (حکم)
و الحاق به صالحین که
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) (از پروردگار خود تقاضا کرد (رب هب لی حکما والحقتی بالصالحین)
و در جمله (هب لی حکما) منظورش از (حکم)، همان است که در کلام گذشته موسی (علیهالسلام) که فرمود: (فوهب لی ربی حکما)، گفتیم که
حکم به معنای اصابه نظر
و داشتن رای مصاب در مسائل کلی اعتقادی
و عملی است
و نیز در تطبیق
عمل بر آن معارف کلی است؛ همچنان که آیه (
و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون) درباره معارف اعتقادی
و عملی است که جامع همه آنها
توحید و تقوا است،
و نیز آیه (
و اوحینا الیهم فعل الخیرات
و اقام الصلوة
و ایتاء الزکوة
و کانوا لنا عابدین) که مربوط به یافتن راه سداد
و هدایت به سوی
صلاح در مقام
عمل است
و اگر در
آیه مورد بحث حکم را
نکره آورد، برای این بود که به عظمت
و اهمیت آن
اشاره کرده باشد.
(
و الحقنی بالصالحین) - کلمه (صلاح) - به طوری که
راغب گفته - در مقابل
فساد است
و (فساد) عبارت است از تغییر دادن هر چیزی از آنچه طبع اصلی آن اقتضا دارد، در نتیجه صلاح به معنای باقی ماندن
و یا بودن هر چیزی است به مقتضای طبع اصلیش، تا آنچه
خیر و فایده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون اینکه به خاطر فسادش چیزی از آثار نیک آن تباه گردد.
و چون کلمه (صالحین) در آیه مورد بحث مقید به صالحین در عمل
و یا (
اخلاق و یا) امثال آن نشده، قهرا مراد از آن تنها صالحین در ذات خواهد بود، هر چند که صلاح در
ذات از صلاح در عمل منفک نمیشود؛ همچنان که خدای تعالی فرمود: (
و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه) پس صلاح ذات به این است که استعدادش برای قبول رحمت الهی
و ظرفیتش برای افاضه هر
خیر و سعادت تمام باشد، که یکی از شئون این تمامیت همین است که دارای این صلاح باشد،
و اعتقاد باطل یا عمل باطلی هم که مایه
فساد آن است نداشته باشد، از اینجا روشن میگردد که صلاح ذاتی از لوازم موهبت حکم است - البته حکم به آن معنایی که گذشت -، هر چند که حکم از نظر مورد اخص از صلاح است
و اخص بودن آن روشن است. پس همین که آن جناب از پروردگار متعالش درخواست کرد که به صالحینش ملحق سازد، خود از لوازم درخواست موهبت حکم
و از فروعی است که بر حکم مترتب میشود، در نتیجه معنای
کلام آن جناب این است که پروردگارا نخست موهبت حکم به من ارزانی بدار
و سپس اثر آن را که صلاح ذاتی است در من تکمیل کن.
دادن حکم به موسی (علیهالسلام)، از آثار
ربوبیت خداوند متعال است:
«... فوهب لی ربی حکمـا...»؛
«پس هنگامى که از شما ترسيدم فرار کردم؛
و پروردگارم به من حکمت
و دانش بخشيد،
و مرا از پيامبران قرار داد!».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ربوبیت در حکم».