رب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَبّ (به فتح راء و تشدید باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای تربیت کردن است. مشتقات رب که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
اَرباب جمع ربّ،
رِبّى واحد رِبّيون به معنى هزاران نفر،
رَبانیّون یعنی كسانی كه مخصوص به
خدا باشند و به غير او مشغول نشوند،
رَبائِب جمع
ربیبه و به معنای نادخترى است و علت اين تسميه آن است كه
شوهر دوّمى
زن، او را
تربیت میكند.
رَبّ به معنای تربیت کردن است، «
رَبَّ الصَّبِیَ رَبّاً: رَبَّاهُ حَتَّی اَدْرَکَ» یعنی بچه را
تربیت کرد تا به
رشد رسید.
و اطلاق آن بر
فاعل یعنی مرّبی به طور
استعاره است.
راغب میگوید: ربّ در اصل به معنی
تربیت است ... و بر فاعل بطور استعاره گفته میشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر
خداوند اطلاق میگردد که متکفّل به اصلاح موجودات است.
طبرسی در تفسیر
سوره حمد چند معنی از جمله: رئیس مطاع، مالک، صاحب (رفیق)، مربّی و مصلح برای ربّ نقل کرده و گوید: آن از تربیت
مشتق است و این کلمه به طور اطلاق جز به خدا گفته نمیشود و در غیر خدا
مقیّد میآید نحو:
ربّ الدار،
ربّ الضیعة.
کاربردهای ربّ در آیات قرآن عبارتند از:
ربّ به معنی مربّی از
اسماء حسنی است و مقام
ربوبیّت خداوند را روشن میکند یعنی آنگاه که در وصف خدا گفته شود: ربّ العالمین. مراد پرورش دادن و تربیت کردن تمام موجودات است.
همانطوری که یک نفر
طفل را تربیت میکند و پیوسته مواظب اوست و از نان و
آب و
لباس و
اخلاق و
تحصیل او غفلت ندارد. همچنین اطلاق کلمه ربّ بر خداوند سبحان مبیّن این معنی است.
کلمات
رَبِ الْعالَمِینَ• ...،
رَبُّکُمْ• ...،
رَبَّنَا• ...،
رَبَّهُ• ...،
رَبِّی• ...،
رَبِّکُما• ...،
رَبَّ• ...،
رَبَّکَ• ...،
رَبِّها• ...،
رَبَّهُمْ• و
رَبَّهُما• که در قرآن مجید بر خداوند سبحان اطلاق شده بنا بر نقل
المعجم المفهرس بیشتر از نهصد و شصت فقره است.
در بسیاری از
آیات آمده
رَبِ الْعالَمِینَ نحو:
(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمِینَ) (حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است)
(اَسْلَمْتُ لِرَبِ الْعالَمِینَ) (اِنِّی اَخافُ اللَّهَ رَبَ الْعالَمِینَ) (تَبارَکَ اللَّهُ رَبُ الْعالَمِینَ) بنا بر آنکه در المعجم المفهرس شمرده جمله
رَبِ الْعالَمِینَ• مجموعا چهل و دو بار در قرآن آمده است.
و در بعضی از آیات آمده:
رَبُ کُلِّ شَیْءٍ نحو
(قُلْ اَ غَیْرَ اللَّهِ اَبْغِی رَبًّا وَ هُوَ رَبُ کُلِّ شَیْءٍ) و در بعضیها
رَبُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ نظیر
(قُلْ مَنْ رَبُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ قُلِ اللَّهُ) و در بعضی
رَبُ الْعَرْشِ نحو
(اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ رَبُ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ) همچنین
رَبُ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُ الْمَغْرِبَیْنِ،
بِرَبِ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ،
رَبُ السَّماواتِ السَّبْعِ،
بِرَبِ النَّاسِ،
بِرَبِ الْفَلَقِ و غیره در قرآن مجید استعمال شده است.
مضمون مجموع آنها روشن میکند که خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است هم
خلقت از جانب اوست و هم تربیت علی هذا خالق و مربّی و معبود فقط خدای سبحان است.
در بعضی از آیات ربّ بر غیر خدا اطلاق گردیده است مثل
(وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ اَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ) (
یوسف به یکی از آن دو که گمان میکرد نجات خواهد یافت گفت: مرا نزد رئیس خود یاد کن)
همچنین است آیه
۵۰ و
۴۱ از همان سوره و نیز جمله
(فَاَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ) در
آیه ۴۲ و ظاهرا مراد از رب در این آیات ملک و رئیس است چنانکه از
مجمع البیان نقل شد.
(اَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ اَمِ اللَّهُ...) (آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند، يا خداوند يگانه ...)
ارباب جمع ربّ و چهار بار در قرآن مجید آمده است و مراد از آن معبودهای دروغین و
ملائکه و بزرگان قوماند که قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهی فرموده است و چهار محل فوق به قرار ذیل است:
سوره یوسف آیه ۳۹ ،
سوره آلعمران آیه
۶۴ و
۸۰ و
توبه آیه ۳۱.
راغب میگوید: بنابر آنکه ربّ فقط به خدا اطلاق میشود لازم بود که جمع بسته نشود ولی بنا بر اعتقاد
کفّار جمع بسته شده است نه راجع به نفس امر و حقیقت، بهتر است گفته شود برای نقل قول آنها و برای تفهیم جریان جمع آمده است.
در
دعای ۴۶ صحیفه آمده:
«اَللَّهُمَّ لَكَالْحَمْدُ ... رَبَّ الْاَرْبابِ».
رِبّيون:
(وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ) (چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند)
رِبّي به كسر اول مثل ربّانى كسى است كه مخصوص به خدا باشد و به غير خدا مشغول نشود. به قولى: رِبّيون به معنى هزاران و رِبّى به معنى هزار است. و «كَأَيِّنْ» كلمه تكثير میباشد
يعنى: «چه بسا پيغمبر كه بسيارى از مخصوصان خدا همراه وى كارزار كردند.»
اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است. در
اقرب الموارد و
قاموس گفته رِبّى واحد رِبّيون به معنى هزاران نفر است.
رَبَّانِيُّونَ:
(وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ) (بلكه سزاوار مقام او، اين است كه بگويد: اى مردم به سبب
تعلیم دادن
کتاب خدا و فرا گرفتن آن،
خداپرست باشيد)
به عقيده
طبرسی ربّان وصف است مثل عطشان و سكران به معنى تربيت كننده
و آن مختار اقرب الموارد و
قاموس است
على هذا معنى آيه چنين میشود: و ليكن تربيتكنندگان باشيد كه كتاب را تعليم میكنيد و درس میخوانيد.
در
نهج البلاغه حکمت ۱۳۹ فرموده :
«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ.» از مقابله متعلم به دست میآيد كه ربّانى وصف و به معنى مربى است. همچنين در
خطبه ۱۰۷ آمده:
«فَاسْتَمِعُوهُ مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ.» از اين نيز به دست میآيد كه ربّانى وصف است.
به عقيده بعضىها ربّانى منسوب به رب و الف و نون براى تفخيم و تكثير است نه براى وصف مثل لحيانى كه به معنى كثير اللحيه است و ربّانى كسى است كه مخصوص به خدا باشد و به غير او مشغول نشود اين سخن را
المیزان اختيار كرده
و در اقرب الموارد و
مفردات در ضمن چند وجه نقل شده است
ولى قول مجمع
به نظر نگارنده اصح است و با آيات قرآن بهتر میسازد.
اين كلمه سه بار در قرآن آمده است.
رَبائِب جمع
ربیبه و آن نادخترى است در
مجمع گويد علت اين تسميه آن است كه شوهر دوّمى زن، او را تربيت میكند و ربيبه به معنى مربوبه است مثل قتيله به معنى مقتوله.
(... وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ ...) (... ربيبههاى شما كه در كنار شمايند برايتان
حرام میباشند ...)
در
فقه اسلامی روشن است كه ربيبه خواه در منزل و تحت حفاظت شخص باشد يا نه
حرام است و قيد «
فِي حُجُورِكُمْ» براى غالب است زيرا كه در غالب زن دختر خويش را نيز به خانه شوهر دوم میآورد. اين كلمه در قرآن فقط يكبار آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رب»، ج۱، ص۴۲-۴۴.