رابطه اخلاق با علوم دیگر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علم اخلاق علاوه بر گفت وگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نیز بحث میکند. علم اخلاق نیز مانند هر علمی با پارهای از دانشهای موجود، مناسبات نزدیک دارد. برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن مناسبات، با بعضی از علوم نزدیک به آن از قبیل
علم فقه،
حقوق،
عرفان عملی و
علوم تربیتی و
روانشناسی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
با مراجعه به اصلیترین منابع کلاسیک و متعارف
علم اخلاق در حوزه علوم اسلامی و دقت در موارد کاربرد آن در
قرآن و
احادیث، علم اخلاق را میتوان به شرح زیر تعریف کرد:
علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی میکند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد.
بر اساس این تعریف علم اخلاق علاوه بر گفت وگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نیز بحث میکند. غیر از این، راه کارهای رسیدن به فضیلتها و دوری از رذیلتها اعم از نفسانی و رفتاری را نیز مورد بررسی قرار میدهد. بنابر این موضوع علم اخلاق، عبارت است از: صفات و اعمال خوب و بد، از آن جهات که برای
انسان قابل تحصیل و اجتناب و یا انجام و ترکاند.
علم اخلاق نیز مانند هر علمی با پارهای از دانشهای موجود، مناسبات نزدیک دارد. برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن مناسبات، علم اخلاق را با بعضی از علوم نزدیک به آن از قبیل
علم فقه،
حقوق،
عرفان عملی و
علوم تربیتی و
روانشناسی مورد مطالعه قرار میدهیم.
علم فقه، اعمال و رفتار انسانهای
مکلّف و مسؤول را از دو جهت مورد بررسی قرار میدهد و دو گونه داوری دارد: نخست از جهت آثار اخروی آن؛ یعنی
ثواب و
عقاب که در تحت عناوینی مانند
وجوب و
حرمت بیان میگردد و دیگری از جهت آثار و وضعیت دنیوی آن که در تحت عناوینی مانند
صحت و
بطلان بیان میگردد.
بررسیها و احکام نوع اول فقه، ماهیت اخلاقی داشته، بخش مهمّی از متون و منابع اخلاق اسلامی را تشکیل میدهد. بررسیها و
احکام نوع دوم فقه، خارج از قلمرو علم اخلاق است و ماهیت اخلاقی ندارد؛ بلکه تنها ماهیت فقهی و حقوقی دارد.(البته گاهی به احکام دستوری غیر الزامی (مستحب و مکروه) احکام اخلاقی یا آداب گفته میشود و ملاک ورود در حوزه فقه، الزامی بودن
حکم دانسته میشود. این کاربرد صرفاً اصطلاح خاص است و با تلقی متعارف از اخلاق نمیسازد.)
موضوع علم حقوق، قواعد کلی و الزام آور اجتماعی است که اجرای آن از سوی
دولت و قدرت
حاکم تضمین شده است. بنابر این علم حقوق، فقط به
زندگی دنیوی و اجتماعی
انسان نظر دارد و احکام آن همگی لازم بوده و برای اجرا ضمانت دنیوی و خارجی دارند.در حالی که علم اخلاق شامل زندگی فردی انسان نیز میشود، و احکام غیر الزامی نیز در آن وجود دارد. یعنی اخلاق هم شامل زندگی اجتماعی و فردی میشود و هم دارای احکام الزامی و غیر الزامی است و آن دسته از احکام اخلاقی که ماهیت حقوقی ندارند.(در نظامهای حقوقی غیر مذهبی، حقوق در مقابل اخلاق قرار دارد و برای آن دو، قلمرو و موضوعات مشترک نمیشناسند، ولی در نظام حقوقی
اسلام، برخی رفتارهای اجتماعی، هم ماهیت اخلاقی دارند و هم ماهیت حقوقی و در نتیجه دارای حکم و
ضمانت اجرای حقوقی نیز هستند؛ مانند آدمکشی و
سرقت.) ضمانت اجرای دنیوی و خارجی نیز نداشته، ضامن اجرای آنها درونی و اخروی است.
در عین جداییها و ناهمگونیهای موجود بین علم اخلاق و حقوق، همنواییهایی نیز میان آن دو وجود دارد: از یک سو حقوق، خدمتگزار و مددکار اخلاق در اجرا و توسعه
عدالت اجتماعی است که از ارزشهای عالی اخلاق محسوب میشود و از سوی دیگر، علم اخلاق با ترویج و توسعه فضیلتهای اخلاقی و مبارزه با مفاسد، نقش پیش گیرانه و
بهداشت جنایی را ایفا میکند و کارآمدترین یاور علم حقوق در استقرار نظم و عدالت در
جامعه است. از این رو است که فقدان و غیبت هر یک از آن دو، برای جامعه بسیار زیانبار است.
عرفان که نظامی علمی فرهنگی است، دو بخش دارد: نظری و عملی. بخش نظری عرفان، مربوط به تفسیر
هستی، یعنی
خدا،
جهان و انسان است. عرفان در این بخش شباهتهای بسیاری با
فلسفه دارد. بخش عملی عرفان، روابط و وظایف انسان را با خود، جهان و خدا ییان میکند. این بخش از عرفان که به آن علم «
سیر و سلوک» نیز گفته میشود، بسیار شبیه به علم اخلاق است. در عرفان عملی، صحبت از این است که «سالک» برای رسیدن به قله بلند انسانیت (
توحید) باید از کجا آغاز کند و چه منازل و مراحلی را به ترتیب بپیماید و در منازل بین راه چه حالاتی به او دست میدهد و چه وارداتی خواهد داشت. البته همه این مراحل باید با اشراف و مراقبت انسان کامل و پخته که خود این راه را طی کرده و از راه و رسم منزلها، آگاه است، صورت گیرد و اگر همت انسان کاملی بدرقه راه نباشد، خطر گمراهی است.
بدین ترتیب، مباحث عرفان عملی عمدتاً بر محور تربیت اخلاقی و راه کارها و ابزار دستیابی به مقامات معنوی دور میزند و این امر در واقع یکی از محورهای اساسی علم اخلاق محسوب میشود.
امام خمینی خُلق را حالتی در نفس میداند که انسان را به عمل دعوت میکند و بهواسطه ریاضت نفس، تفکر و تکرار به دست میآید و علم اخلاق را، علم منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت قلب و ریاضت آن و همچنین علم به کیفیات تحصیل فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنها میداند.
امام خمینی درباره اهمیت و ضرورت اخلاق بر این باور است که تمام مقاصد انبیاء الهی آن بوده است که انسان را از زشتیها و رذیلتهای اخلاقی دور و با آداب نیکو آشنا سازند.
ازاینجهت علم اخلاق از علوم متداول در کتابهای الهی و سنتهای انبیاء الهی است و در روایات از آن به فریضه عادله تعبیر شده است، امام خمینی با استفاده از روایاتی که علوم مفید را به سه قسم «
آیات محکمه»، «
فریضه عادله» و «
سنت قائمه» تقسیم میکنند، آیات محکمه را بر
علوم عقلی و
معارف الهی تطبیق میدهد و فریضه عادله را بر علم اخلاق که علم به تربیت قلوب و منجیات و مهلکات خُلقیه است و سنت قائمه را بر علوم ظاهر تطبیق میدهد.
به اعتقاد امام خمینی اخلاق در حقیقت عدالت میان قوا و افراطوتفریط کردن در آن است و فریضه بودن آن نیز در مقابل سنت اشارهای به تعبدی نبودن و امکان دسترسی عقل به آن است.
امام خمینی تحصیل علم اخلاق را از ضروریات محصلان علوم دینی میداند تا نخست با تهذیب نفس و کسب
ملکات فاضله به اصلاح جامعه و تربیت آن بپردازند.
به اعتقاد امام خمینی جامعهای که در آن اصول و ارزشهای اخلاقی حاکم نباشد، به سقوط و انحطاط کشیده میشود و ریشه همه جنگها و فسادها نبودن تهذیب اخلاق است.
علوم تربیتی با بهره گیری از دستاوردهای روانشناسی و شناسایی اصول حاکم بر رفتار انسان و تلاش در جهت آگاهی از فرمولهایی که کنشها و واکنشهای آدمی در چهار چوب آنها شکل میگیرد، زمینههای رشد و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای علمی، اخلاقی و مهارتهای حرفهای را فراهم میآورد و اگر توجهی به عوامل و زمینههای اخلاقی داشته باشد، نگاه او به این عوامل صرفاً یک رویکرد ابزاری و واسطهای است و چون وجود فضیلتهای اخلاقی، فرد را در طی مراحل تربیتی یاری میدهد، آنها را مورد توجه قرار میدهد. (جهت آگاهی بیشتر از مجموعه دیدگاهها در باب تعریف و ماهیت
تعلیم و
تربیت می توان به کتاب فلسفه تعلیم و تربیت رجوع شود.)
در حالی که قلمرو علم اخلاق بسیار وسیع تر از معرفی ابزارهای تربیت است؛ اما علم اخلاق و علوم تربیتی در برخی حوزههای اخلاقی مانند «
اخلاق علمی» در قلمرو و مسئله، مشترکاند. علم اخلاق در این حوزه هم به اصل علم و موضوع و متعلق آن، نگاه ارزشی و اخلاقی دارد و هم انگیزهها و رفتار معلم و شاگرد را به لحاظ اخلاق سامان میدهد و هم روابط متقابل آن دو را بر موازین ارزشی اخروی استوار میسازد. مربیان علوم تربیتی میتوانند با بهره گیری از این دست فرمولهای اخلاقی و با آنچه از یافتههای روانشناسی و در نتیجه آزمون و خطا، به دست میآورند، به آسانی و به سرعت، به اهداف بلند و ارزشمند خود دست یابند.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رابطه اخلاق با علوم دیگر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۲۷. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.