• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ذو الراسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کسی که دارای دو سر است را ذُوالرَأسَین (ذوالحَقْوَین) گویند. از احکام آن در باب ارث سخن گفته‌اند. برخی نیز به مناسبت در بعضی ابواب دیگر به احکام آن اشاره کرده‌اند، برخی هم ذیل عنوان ذی الحقوین به تفصیل، به بیان مسائل آن پرداخته‌اند.



مراد از ذوالرأسین که در کلمات فقها آمده، فردی است دارای دو سر و یا دو سر و دو بدن بر یک کمر و دو پا.


فقها بر پایۀ روایتی که از امیرمؤمنان علیه السّلام دربارۀ ارث ذوالرأسین رسیده، گفته‌اند: اگر در حال خواب با بیدار کردن یکی، دیگری هم بیدار شود، یک نفر به شمار می‌روند، امّا اگر بیداری یکی تأثیری در بیداری دیگری نداشته باشد، دو نفر خواهند بود.

۲.۱ - اعتبار ملاک در ابواب مختلف

البته در اینکه این ملاک تنها در مسئلۀ ارث مبنای حکم به یکی یا دو تا بودن قرار می‌گیرد یا غیر ارث را نیز در بر می‌گیرد، اختلاف است.
برخی، شهادت را در ملاک یاد شده ملحق به ارث دانسته و در تکالیف، مانند وضو گرفتن، غسل کردن و نماز خواندن قائل به تعدد، و در نکاح قائل به اتحاد شده‌اند و نیز گفته‌اند: درصورت ارتکاب جنایت توسط یکی، هیچ یک قصاص نمی‌شود.
برخی نیز ملاک یاد شده را در همۀ موارد معتبر دانسته‌اند.

۲.۲ - تعبدی بودن یا نبودن ملاک

در اینکه ملاک ذکر شده تعبّدی است یا یکی از نشانه‌ها، و ممکن است با نشانه‌های دیگری- همچون برخورداری از ارادۀ واحد یا متضاد، اتحاد در میزان هوش و حافظه و اختلاف در آن- حکم به وحدت یا تعدد کرد، اختلاف است. ظاهر کلمات فقها تعبدی بودن آن است؛ هرچند برخی به تعدّی از نشانۀ یاد شده به دیگر امارات، تصریح کرده‌اند.
بنابر قول به تسرّی، در صورت تعارض نشانه‌ها با یکدیگر، به تصریح برخی، برای حکم به اتحاد یا تعدّد به قرعه رجوع می‌شود.


بسیاری از فقها، بویژه قدما در احکام ذوالرأسین تنها به مورد نصّ، یعنی میراث بسنده کرده و به احکام آن در غیر میراث از عبادات و معاملات و احکام (قصاص، حدود و دیات)- به دلیل عدم وجود نصّ و نادر بودن چنین فرضی در خارج- نپرداخته‌اند. آنان که متعرض شده‌اند، احکامی را- گاه با بیان احتمالات- ذکر کرده‌اند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

۳.۱ - وضو

بنابر اتحاد، شستن همۀ اعضای وضو از باب مقدّمۀ واجب، در حدّ امکان واجب است و وضو با عروض حدث باطل می‌شود؛ امّا بنابر تعدّد، هریک، حکم خود را دارد و با عروض حدث از عضو مشترک، مانند بول، وضوی هر دو باطل می‌شود، لیکن از عضو مختص، همچون خوابیدن، تنها وضوی همان فرد باطل می‌شود.
برخی، در عبادات، ذوالرأسین را دو شخص به حساب آورده‌اند، در نتیجه در وضو، شستن اعضا و مسح سر و پا را بر هردو واجب دانسته و در صورت وضو نگرفتن یکی، در صحّت نماز دیگری اشکال کرده‌اند. هرچند گفته‌اند: اقویٰ این است که هریک حکم مستقل دارد و به دیگری تسرّی نمی‌کند، همچنین است سایر عبادات.

۳.۲ - نماز

بنابر تعدّد، بر هر کدام نیّت، قرائت و ذکر مستقل لازم است، به شرط آنکه با هم بخوانند؛ امّا اگر جدا بخوانند، هرکدام نماز خود را می‌خواند، هرچند دیگری نخواند. و بنابر اتحاد، یک نماز کافی است؛ البته از باب مقدمۀ واجب در افعال وضو، شستن همۀ اعضا- به جهت شک در اصلی و زاید بودن بعضی- لازم است؛ لیکن در قرائت و ذکر در اینکه دو قرائت لازم است یا یکی کافی است، دو احتمال مطرح است.

۳.۳ - روزه

بنابر اتّحاد، در روزۀ واجب مضیّق، مانند ماه رمضان، آن که روزه می‌گیرد، دیگری را نیز به روزه گرفتن وادار می‌کند و در صورت عدم امکان، با دو تا بودن معده، هریک حکم خاص خود را دارد و در فرض یکی بودن معده، آن که روزه می‌گیرد حکم مُکرَه بر افطار را دارد و از روزۀ واجب کفایت می‌کند. و بنابر تعدد، هرکدام تکلیفی مستقل دارد.

۳.۴ - عبادات مالی

در عبادات مالی، همچون زکات، در فرض اتحاد، مشکلی وجود ندارد و در فرض تعدد، هر یک حکم خاص خود را دارد.

۳.۵ - شهادت

بنابر تعدد، در اینکه شهادت آنان، دو شهادت به شمار می‌رود یا یکی، دو احتمال مطرح است.

۳.۶ - نکاح

به گفتۀ برخی در اصل ازدواج، رضایت هر دو شرط است؛ خواه یکی به شمار روند یا دو تا. امّا در مسائل دیگر، بنابر یکی و مؤنث بودن ذوالرأسین، ازدواج با او در عدد زوجات و تقسیم شبها و دیگر احکام، ازدواج با یک زن محسوب می‌شود. و بنابر دو تا بودن، صحّت عقد ازدواج نسبت به او محلّ اختلاف است.
برخی، ذوالرأسین را در نکاح یکی دانسته و حکم زن یا مرد واحد را بر آن جاری کرده‌اند.

۳.۷ - ارث

ذوالرأسین در مسئلۀ ارث بنابر تعدد، دو نفر و بنابر اتحاد، یک نفر به شمار می‌رود.


۱. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۵۵.    
۲. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۳۹۲.    
۳. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۹۸.    
۴. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۵۶.    
۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۹۸.    
۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۹۸-۲۹۹.    
۷. عاملی جبعی، علی بن احمد، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۸، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۸. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۶۵.    
۹. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۶۶-۶۷.    
۱۰. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۶۸.    
۱۱. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ج۱، ص۶۸.    
۱۲. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۳۹۲.    
۱۳. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۲۵۹.    
۱۴. حسینی مراغی، عبدالفتاح، العناوین الفقهیه، ۱، ص۷۰-۷۲.    
۱۵. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۳۹۲.    
۱۶. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الافهام، ج۱۳، ص۲۵۹.    
۱۷. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۹۷-۲۹۸.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۷۱۲-۷۱۵.    


رده‌های این صفحه : ارث | فقه




جعبه ابزار