• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ذنب - به سکون نون (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ذَنْب (به فتح ذال وسکون نون) از واژگان قرآن کریم به معنای گناه است و جمع آن ذُنوب می‌باشد.



ذَنْب (بر وزن فلس) به معنای گناه است. ناگفته نماند: ذَنَب (بر وزن فرس) به معنى دُم حيوان و غيره است و ذنب (بر وزن عقل) در اصل به معنى گرفتن دم حيوان و غيره است. هر فعلی كه عاقبتش وخيم است آن را ذنب گويند زيرا كه جزاى آن مانند دم حيوان در آخر است و لذاست كه به گناه تبعه گويند كه جزايش در آخر و تابع آن است.


(وَ لَهُمْ عَلَيَ‌ ذَنْبٌ‌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ) «براى آنها در عهده من گناهى است می‌ترسم مرا بكشند.»

۲.۱ - ذُنوب

جمع ذنب، ذُنوب بر وزن عقول است. نحو (... إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ‌ جَمِيعاً ...) (... خدا همه گناهان را مى‌آمرزد ...) (... وَ كَفى‌ بِهِ‌ بِذُنُوبِ‌ عِبادِهِ خَبِيراً)

۲.۲ - نسبت ذنب به پیامبر اسلام

(إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً • لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ‌ ذَنْبِكَ‌ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً • وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً) (ما براى تو پيروزى آشكارى (فتح مکه‌) را فراهم ساختيم • تا خداوند گناهان گذشته و آينده‌اى را كه به تو نسبت مى‌دادند ببخشد و حقّانيّت تو را ثابت نموده و نعمتش را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد • و پيروزى شكست‌ناپذيرى نصيب تو كند) غرض از ما تَقَدَّمَ مِنْ‌ ذَنْبِكَ‌ وَ ما تَأَخَّرَ يعنى چه؟! آيا رسول خدا گناهى داشت تا آمرزيده شود؟! و آنگهى فتح مكه چه تناسبى با غفران ذنب دارد تا خدا بفرمايد براى تو مکه را فتح كرديم تا گناهان تو را بيامرزيم؟! و ايضا غفران گناهان گذشته و آينده يعنى چه؟! بخشوده شدن گناهان گذشته طبيعى و عادى است ولى گناهان آينده كه هنوز واقع نشده‌اند چطور بخشوده می‌شوند؟! اولا بايد دانست: به احتمال نزديک به يقين مراد از ما تَقَدَّمَ مِنْ‌ ذَنْبِكَ‌ وَ ما تَأَخَّرَ گناهان دور و نزديک است نه‌ گناهانى كه در گذشته واقع شده و در آينده واقع خواهد شد. و به عبارت اخرى: گناهانى كه از مدت‌ها قبل واقع شده و گناهانى كه تازه انجام گرفته است. اين سخن كاملا طبيعى است و احتياج به آن تأويل ركيک ندارد كه بگوئيم: يعنى گناهان گذشته را مى‌بخشد و توفيق می‌دهد كه در آينده گناه نكنى. در روايت نيز كه اين تعبير آمده باشد بنا بر احتمال فوق گناهان دور و نزديک مرادند. اين احتمال را خداوند به بركت قرآن بر من الهام فرموده و در جاى ديگر نديده‌ام.
ثانيا در آيات ديگر نيز به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نسبت ذنب داده شده كه لازم است دقت شود مثل‌ (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ‌ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ) (پس اى پيامبر! صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حق است، و براى گناه (ترک اولى‌) خود استغفار كن، و هر صبح و شام پروردگارت را تسبیح و حمد بگو) به نظر می‌آيد مراد از اين ذنب خيالاتى است كه درباره توفيق و پيشرفت اسلام به قلب مبارک آن حضرت راه می‌يافت كه آيا اين دين پيش می‌رود؟ لذا خدا فرموده: صبر كن وعده خدا حق است و براى گناهت كه در دل تو رفت و آمد می‌كند استغفار كن. نظير اين سخن آيه ۲۱۴ بقره است كه می‌گويد: مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‌ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ می‌فرمايد (به نگام بأساء و ضراء متزلزل شدند تا جائيكه رسول و مؤمنان گفتند: يارى خدا كى خواهد آمد) اين گرچه حكايت حال گذشتگان است ولى چون خطاب به مؤمنین است حكايت از حال آنها نيز دارد و آنگهى رسول من حيث هو به تصريح آيه چنين حال را دارد و آن شامل حضرت رسول (صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم) هم می‌شود.
در آيه ديگر آمده‌ (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ‌ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ) (پس بدان كه معبودى جز خداوند يگانه نيست؛ و براى گناه خود و مردان و زنان با ایمان آمرزش بخواه) شايد مراد از اين ذنب نيز همان تنگى سينه آن حضرت باشد كه فرموده: (فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى‌ إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ) و نيز فرموده‌ (كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ ...) در سوره یوسف آيه ۱۰۹ فرموده: پيش از تو مردانى فرستاديم و به آنها وحی می‌كرديم ... آيا در زمين سير نكردند تا عاقبت پيشينيان را بنگرند ... آنگاه فرموده‌ (حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ) (آنگاه كه پیامبران مأيوس شدند، و گروهى گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده‌ است؛ در اين هنگام، يارى ما به سراغ آنها آمد؛ آنان را كه خواستيم نجات يافتند؛ و مجازات و عذاب ما از قوم گنه‌كار بازگردانده نمى‌شود) ظاهر آن است كه ضمير «(ظَنُّوا ...، أَنَّهُمْ‌ ...، كُذِبُوا)» همه راجع به «الرّسل» است و معنى چنين می‌شود: تا آنگاه كه پيامبران مأيوس شدند و خيال كردند كه وعده عذاب درست نبوده يارى ما به آن‌ها رسيد. آيا چنين خيالى در ذهن پيامبران خطور می‌كند؟! و آيا اين عبارت اخراى آن است كه فرموده‌ (وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‌ نَصْرُ اللَّهِ‌) (آنچنان بى قرار شدند كه پيامبر و افرادى كه با او ایمان آورده بودند گفتند: «پس يارى خدا كى خواهد آمد؟!) ؟! و اللّه العالم.
در المیزان سه ضمير گذشته را به مردم برگردانده و فرموده: يعنى چون رسل از ایمان مردم مأيوس شدند و مردم پنداشتند كه پيامبران به دروغ وعده عذاب داده‌اند آنگاه يارى ما آمد. راجع به مرجع سه ضمير و اينكه راجع به مردم است با آيه ۲۷ هود كه درباره قصه نوح آمده كه مردم به نوح گفتند بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ و فرعون به موسی گفت‌ (إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‌ مَسْحُوراً) استدلال كرده است و اللّه العالم.
اينك می‌رسيم به آيه‌ إِنَّا فَتَحْنا به نظر نگارنده حضرت رسول (صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) درباره توفيق و پيشرفت اسلام ناراحتى ها و تنگى‌هاى خاطر داشت چنانكه خداوند بارها فرموده‌ (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ) (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ‌ ... وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ) (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ)
اين آيات همه براى رفع دلتنگى آن حضرت و براى تسليت اوست. و چون مكه فتح شد و بت پرستی متلاشى گرديد اين وعده‌ها جاى خود را گرفت و آن حضرت خاطرش آرام و مطمئن گرديد كه ديگر دستى بالاى دست اسلام نيست و معبودات باطل ناپديد شدند و كلمه عالمگير و دلنواز (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‌) مانند كوه استوارى سينه به زمين زد لذا خداوند فرمود: براى تو فتحى آشكار پيش آورديم تا گناهان دور و نزديكت را (كه همان خيالات بوده باشد) بيامرزيم و ديگر آن خيالات به ذهن تو نيايد آخرين سوره‌ای كه به آن حضرت نازل شده سوره نصر است كه فرموده‌ (إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ • وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً • فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً) (يعنى چون يارى خدا و فتح آمد و ديدى كه مردم فوج فوج به دين خدا داخل می‌شوند خدا را تسبیح و حمد بگوى و آمرزش بطلب) طلب آمرزش ديگر براى چيست؟! يعنى حالا كه با چشم خود ديدى دين جاى خود را گرفت و به عوض يک يک، گروه گروه داخل دين می‌شوند و وعده خدا عملى شد ديگر از آن خيالات كه داشتى آمرزش بخواه؟
مفسران در تقريب آيه شريفه اقوالى دارند كه از نظر نگارنده قانع كننده و دلچسب نيست و به آنچه گفته‌ام اعتماد دارم. بعضى از بزرگان فتح را صلح حدیبیه گرفته و از آيات سوره كه صلح مزبور را يادآورى می‌كند استمداد كرده است. ناگفته نماند گرچه در آيات اين سوره راجع به صلح حديبيه مطالبى هست ولى بعيد به نظر می‌رسد مراد صلح باشد در روايت امام رضا (علیه‌السّلام) آمده كه فتح مكه فرموده‌اند. و اگر مراد از فتح، جريان حديبيه باشد باز سخن ما به قوت خود باقى است و صلح حديبيه سبب آرامش خاطر آن حضرت گرديد و ديد كه وعده‌هاى خدا به تدريج جاى خود را مي‌گيرد و اللّه العالم.

۲.۳ - آیات دیگر

(فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ‌ ذَنْبِهِ‌ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ) (در آن روز هيچ كس از انس و جن از گناهش سؤال نمى‌شود و همه چيز روشن است) به نظر می‌آيد مراد از اين سؤال، سؤال استفهام است يعنى از كسى پرسيده نمی‌شود تو چه كاره بوده‌اى زيرا خداوند به همه چيز داناست و آنگهى فرموده‌ (يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى‌ مِنْكُمْ خافِيَةٌ) (در آن روز همگى به پيشگاه خدا عرضه مى‌شويد و چيزى از كارهاى مخفى شما پنهان نمى‌ماند) و فرموده‌ (يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ • فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ) و ما بعد آيه ما نحن فيه اين آيه است كه‌ (يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ ...) يعنى: گناهكاران با علامت خود شناخته می‌شوند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۲۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۳۱.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۵۹.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۱.    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۶۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۵۹.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۳.    
۱۰. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۲۴.    
۱۳. سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۷۹.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۹۷.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۰۷.    
۱۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۸.    
۱۷. فتح/سوره۴۸، آیات۱- ۳.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۱.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۸۰.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۵۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۰۵.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۸۴.    
۲۳. غافر/سوره۴۰، آیه۵۵.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۳.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۱۶.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۴۱.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۸۵.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۴۹.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.    
۳۰. محمد/سوره۴۷، آیه۱۹.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۸.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۵۸.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۳۷.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۶۷.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۱.    
۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۲.    
۳۷. اعراف/سوره۷، آیه۲.    
۳۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۰.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۸.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۸۰.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۷۹.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۳۱۴.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۶۸.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۲۱۴.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳.    
۴۶. هود/سوره۱۱، آیه۲۷.    
۴۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۱.    
۴۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۷۹.    
۴۹. غافر/سوره۴۰، آیه۵۵.    
۵۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۷.    
۵۱. روم/سوره۳۰، آیه۶۰.    
۵۲. نصر/سوره۱۱۰، آیات۱-۳.    
۵۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۳۹.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۷۹.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۷.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۱.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۳.    
۵۹. حاقة/سوره۶۹، آیه۱۸.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۷.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۶۵.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۹۸.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۷۲.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۰۸.    
۶۵. طارق/سوره۸۶، آیات۹-۱۰.    
۶۶. رحمن/سوره۵۵، آیه۴۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ذنب»، ج۳، ص۲۴.    






جعبه ابزار