ذبیحالله محلاتی مشتاق عسکری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذبیحالله محلاتی مشتاق عسکری (۱۳۱۰-۱۴۰۶ه.ق)، معروف به ذبیحالله محلاتی از علما و نویسندگان
شیعه در
قرن چهاردهم هجری قمری بود.
وی از دانش آموختگان
حوزه علمیه نجف و
سامرا و از محضر آیات عظام
سید ابراهیم استهباناتی، شیخ
حسین رشتی، شیخ
عبدالحسین رشتی،
محمد عسکری تهرانی،
سید ابوتراب خوانساری،
امام خمینی،
میرزا حسین نایینی،
سید ابوالحسن اصفهانی،
آقا ضیاءالدین عراقی، حاج شیخ
محمدجواد بلاغی و دیگران بهره برد.
بیشترین شهرت آیتالله محلاتی به خاطر تالیفات بسیار اوست که بیش از شصت تالیف دارد که از جمله آنها
ریاحین الشریعه،
کشف الغرور،
مآثر الکبرا فی تاریخ سامرا و
فرسان الهیجاء میباشد.
ذبیحالله، سال ۱۳۱۰ هـ. ق. در خانوادهای مذهبی در شهر محلات دیده به جهان گشود. هنوز به
سن بلوغ نرسیده بود که پدرش را از دست داد. وی در مقدمه اکثر تالیفاتش نسب خود را چنین بیان میکند: ذبیحالله بن محمدعلی بن علی اکبر بن اسماعیل بن اتابک عسکری محلاتی.
ذبیحالله
دروس مقدماتی را در شهر خود، محلات، آموخت. وی که مشتاق بود تا مراحل بالاتر علمی را بپیماید، در
ماه محرم الحرام سال ۱۳۳۰ هـ. ق. به
نجف اشرف مهاجرت نمود و دروس عالیه حوزوی را در محضر آیات عظام آقا میرزا ابراهیم استهباناتی، فیروزآبادی، عبدالحسین رشتی، حسین رشتی و... فراگرفت. وی از عالمانی چون میرزا حسین نایینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، و حاج شیخ محمدجواد بلاغی (متوفای ۱۳۱۳ هـ. ش.) بهرههای فراوان برد. او دوازده سال در نجف اشرف مشغول تحصیل بود و توانست به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در علوم حوزوی و مطالعه احادیث و تفاسیر
قرآن برسد.
پس از آن که میرزای بزرگ، سید محمدحسن شیرازی در سال (۱۲۹۱ هـ. ق.) به سامرا مهاجرت نمود و در آنجا، حوزه بزرگی تاسیس کرد، جمعی از طلاب و عالمان دینی که در نجف اشرف بودند به آنجا مهاجرت کردند و بر آبادانی آنجا افزودند. شیخ ذبیحالله پس از ۱۲ سال تحصیل در نجف اشرف در
ماه شعبان سال ۱۳۴۱ هـ. ق. به سامرا مهاجرت نمود و به تحصیل در سطوح عالی و
خارج فقه و تدریس در مراحل مقدماتی پرداخت. او دروس رجالی،
حدیث و
درایه را از محضر آیتالله میرزا محمد عسکری تهرانی فراگرفت و افتخار دامادی ایشان را نیز یافت.
مدتی نیز در
کاظمین از محضر علامه
سید حسن صدر کاظمینی استفاده کرد.
شیخ ذبیحالله محلاتی تا سال ۱۳۷۶ هـ. ق. حدود ۳۵ سال در سامرا زندگی کرد. او که محبت زیادی نسبت به
اهل بیت (علیهمالسّلام) داشت، سالها در کنار
حرم عسکریین (علیهماالسلام) زیست و تحصیل و تحقیق کرد.
روزی از طرف کنسول
ایران به ایرانیان مقیم سامرا اعلام شد که باید دارای شناسنامه و نام خانوادگی باشند، آقا میرزا محمد تهرانی و دامادهایش تصمیم گرفتند برای خود نام خانوادگی انتخاب کنند. در این جریان آقای میرزا محمد تهرانی به میرزا محمد شریف عسکری و آقای شیخ ذبیحالله محلاتی به شیخ ذبیحالله مشتاق عسکری و آقای
میرزا حبیبالله اشتهاردی به میرزا حبیبالله مدرس عسکری نامیده شدند و به این ترتیب آنها افتخار نسبت خود را به امامین عسکریین را در نام خانوادگی آشکار کردند.
محقق محلاتی پس از پایان تحصیلات در سال ۱۳۷۶ هـ. ق. به
تهران مراجعت کرد و در مسجد مشیرالدوله واقع در خیابان خاوران اقامه نماز جماعت نمود و به ترویج
دین و تبلیغ احکام و نشر معارف و آثار اهل بیت (علیهمالسّلام) که از وظایف اصلی روحانیون است مشغول شد.
شیخ ذبیحالله محلاتی هنگامی که در نجف اشرف به سر میبرد، توانست از آیات عظام: میرزا حسین نایینی و سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسن صدر کاظمی و
آقا بزرگ تهرانی اجازه روایی دریافت کند.
شیخ ذبیحالله محلاتی از محضر عالمانی استفاده کرده است که به مختصری از زندگی آنان اشاره میشود:
ابراهیم استهباناتی به حاج سید میرزا آقا استهباناتی معروف بود. و پس از فوت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، از مراجع تقلید نجف اشرف به شمار میآمد. که بسیاری از مردم
فارس از ایشان
تقلید میکردند. شیخ ذبیحالله محلاتی در کتاب
اختران تابناک مینویسد: «وی مردی محقق، مدقق، متکلم (متخصص در
علم کلام)،
فقیه و دانشمند جامع علم معقول و منقول بود. او در نجف اشرف یکی از معلمین
فقه و
اصول حقیر بود. بنده در نجف اشرف
رسائل شیخ انصاری را در مسجد هندی نزد او خواندم. به جان خودم قسم در این مدتی که من با وی معاشرت داشتم لغزشی از او ندیدم و نشنیدم. وی مردی خوش اخلاق، بخشنده، خوش بیان، کثیرالعلم، با ذکاوت، کشنده نفس، زاهد و از زخارف دنیوی بیزار بود.»
شاگردان زیادی از جمله
آیتالله مرعشی نجفی در محضر وی درس خواندهاند. از تالیفات او حاشیه بر «
عروة الوثقی» به چاپ رسیده است. عاقبت پس از عمری تلاش و کوشش در نجف اشرف از دنیا رفت و در یکی از حجرات
حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مدفون گردید.
شیخ حسین رشتی از عالمان بزرگی بود که در نجف اشرف از درس شیخ مرتضی انصاری و پس از او از محضر شیخ
راضی نجفی بهره برد. وی در سال ۱۲۹۱ هـ. ق. به همراه
سید مجدد شیرازی به سامرا مهاجرت کرد و از ملازمان و شاگردان او گردید. پس از پایان تحصیلات به
رشت بازگشت و مرجعیت آن سامان را به عهده گرفت. او در حدود سال ۱۳۱۰ هـ. ق. در رشت چشم از دنیا فرو بست.
شیخ عبدالحسین بن عیسی بن یوسف بن علی بن عبدالغنی رشتی. وی در سال ۱۲۹۲ هـ. ق. در
کربلا به دنیا آمد. در چهارده سالگی با پدرش به رشت آمد و مقدمات را در شهر خود به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل در دروس سطح به تهران آمد و پس از ده سال تحصیل و تدریس در مدرسه صدر تهران در سال ۱۳۲۳ هـ. ق. به نجف اشرف مهاجرت نمود. و در شمار نزدیکان شیخ
محمدکاظم خراسانی و
سید محمدکاظم یزدی و
شیخ الشریعه اصفهانی قرار گرفت. از خدمات او به حوزه بزرگ نجف، میتوان به اصلاح و تنظیم دروس دینی حوزه نجف اشاره کرد.
او آثار و تالیفات زیادی دارد که به نام برخی از آنها اشاره میشود:
کشف الاشتباه،
البیان فی تفسیر القرآن، تعلیقات فقهیه در ۶ جلد،
شرح الکفایه،
ثمرات الاصول، القضاء، حاشیه مجمع البیان، موضوع العلم و... .
شیخ عبدالحسین رشتی سه فرزند داشت. ۱. حاج شیخ محمد رشتی از شاگردان برجسته
آیتالله سید محسن حکیم که در حادثه حکومت بعث عراق اخراج و به مشهد منتقل شد و در همانجا در سال ۱۳۹۴ هـ. ق. فوت نمود. ۲. شیخ
عبدالرسول رشتی از عالمان رشت و شاگردان
میرزا حبیبالله رشتی بود و در سال ۱۳۳۰ هـ. ق. از دنیا رفت. ۳. شیخ عبدالله رشتی عالمی جلیل و حکیمی فاضل بود.
شیخ عبدالحسین رشتی پس از عمری تلاش در راه تقویت حوزه علمیه و طلاب در روز سه شنبه ۱۲
جمادی الثانی سال ۱۳۷۳ هـ. ق. در نجف اشرف بدرود حیات گفت و در
وادی السلام در مقبره شخصیاش به خاک سپرده شد.
محمد عسکری تهرانی در سال ۱۲۸۱ هـ. ق. در سامرا به دنیا آمد. سالها به عنوان یکی از مدرسان عالیمقام در سامرا سکونت داشت. او یکی از شاگردان میرزای بزرگ و میرزای کوچک (
میرزا محمدتقی شیرازی) بود. از ویژگیهای ایشان این است که وی تربیت شده دامان میرزای بزرگ بود. پس از وفات آقا
رجبعلی تهرانی (پدر آیتالله میرزا محمد تهرانی) مادرش که بانویی دانشمند و در حسابرسی بسیار آگاه و کاردان و امین بود، عهدهدار بخشی از امور دفتر وجوهات میرزای بزرگ شد. و سرانجام میرزای بزرگ با او ازدواج نمود. به این ترتیب آقا میرزا محمد تهرانی که در آن وقت کودک بود، تحت سرپرستی میرزای بزرگ و جزو تربیتشدگان و شاگردان وی قرار گرفت.
آیتالله میرزا محمد تهرانی با بانویی علویه به نام سیده عالیه که دختر یکی از علمای آن عصر به نام سید زینالعابدین بود، ازدواج کرد و از او صاحب پنج دختر و سه پسر به نامهای میرزا
نجمالدین شریف عسکری، میرزا ابوالحسن و میرزا مهدی شد که دو نفر اول از علما بودند و هر سه وفات یافتهاند.»
میرزا نجمالدین شریف عسکری سالها در سامرا نماز جماعت اقامه مینمود و چندین سال به فرمان مرحوم سید محسن حکیم در «هارونیه بغداد» به ترویج دین مشغول بود. علامه میرزا محمد عسکری از شاگردان مبرز
سید محمد فشارکی و
محقق خراسانی و میرزا محمدتقی شیرازی بوده و از آن مرحوم
اجازه اجتهاد مطلق داشته است.
وی تالیفاتی دارد از جمله: «مستدرک البحار» در ۶ جلد بزرگ، پیرامون اجازات «
بحار الانوار» «
صحیفة المهدیه»، که پیرامون ادعیه
حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) نوشته شده است.
او در سال ۱۳۶۱ هـ. ق. برای زیارت
امام رضا (علیهالسلام) و
حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به ایران سفر کرد. عاقبت این مرد عالم که به وی علامه میگفتند در سال ۱۳۷۱ هـ. ق. به رحمت ایزدی پیوست.
علامه
سید مرتضی عسکری از محققان شهیر کشور، فرزند اوست.
شیخ ذبیحالله محلاتی در اختران تابناک، ضمن معرفی سید ابوتراب خوانساری مینویسد: «در نجف اشرف،
علم رجال را در مسجد زرگرها نزد او ( سید ابوتراب خوانساری ) میخواندم.»
کسانی که به شرححال شیخ ذبیحالله اشاره کردهاند، نام امام خمینی را در ردیف استادان وی ذکر نکردهاند. اما خود وی در یکی از نوشتههایش ضمن نقل مطلبی میگوید: در درس امام خمینی در
مسجد اعظم قم حاضر بودم: که نشان میدهد وی در سخنرانیهای پرشور امام خمینی در روزهای آغاز انقلاب اسلامی و جریان پانزدهم خرداد نیز حضور مییافته است.
به برخی از دیدگاههای شیخ ذبیحالله محلاتی اشاره خواهیم کرد.
شیخ ذبیحالله محلاتی در ایام
انقلاب اسلامی ایران در تهران به سر میبرد، اگرچه از مبارزات و فعالیتهای او در اینباره اطلاعاتی در دست نیست و شاید به سبب کهنسالی، توان چنین فعالیتهایی را نداشته است اما در آثارش نکات قابل توجهی به چشم میخورد که نشانگر خشنودی او از انقلاب ایران و حمایت او از مستضعفان است. او در آثارش، خصوصا آثاری که بعد از انقلاب به چاپ رسانیده است ظلمهای
رضا شاه و
محمدرضا شاه را یادآور میشود و از
کشف حجاب و تبعید و توبیخ علمای اسلام به عنوان بزرگترین ستمها یاد میکند.
وی پس از یادآوری نام وزیران دوران رضا شاه از قبیل: ذکاءالملک، معروف به
محمدعلی فروغی،
حسنعلی منصور،
دکتر محمد مصدق،
حسین علاء و... در تشریح کارهای محمدرضا شاه مینویسد: «این جماعت که هر یک نخست وزیر شدند در مدت وزارت خود نفعی به ایران نرسانیدند و همه شاگرد
آمریکا بودند و شاه آریامهر رئیس شاگردها بود.»
او ضمن انتقاد از شاه مینویسد: ـ... وی با دین مقدس اسلام معارض بود، اگرچه اقرار لسانی داشت، ولی عملا مخالف بود، مذهب زردتشتی را ترویج میکرد و او را پیغمبر گرامی ایران میدانست.»
وی به مبارزات امام در مقابل تاراج نفت توسط آمریکا اشاره میکند و میگوید: «اتفاقا حقیر روزی در مسجد اعظم قم که ایشان درس میگفتند پای درس حاضر بودم که فرمود: شاه ما را به آمریکا فروخت. ثروت ما را در اختیار یهودیها قرار داد و کلمات دیگر که فراموش کردهام. به واسطه این کلمات این مرد بزرگ را به
ترکیه تبعید کردند.»
شیخ ذبیحالله که عاشق حقیقت راستین بود هنگامی که شنید امام در سال ۱۳۵۷ ش. پس از سالها تبعید به ایران باز میگردد، بیاختیار اشک از چشمانش جاری شد، که نشانگر علاقه زیاد وی به امام بود.
وی در جای دیگر از زندگینامه امام به شجاعت ملت ایران در برابر
رژیم پهلوی اشاره میکند و مینویسد: «حقیر که شجاعت و صبر و ثبات ملت ایران را دیدم به یاد حدیث مروی از
موسی بن جعفر (علیهالسلام) افتادم که فرموده: مردی از اهل
قم مردم را به سوی
خدا دعوت میکند. قومی با او همراهی کنند مانند پارههای آهن و صرصر عاصف و باد مخالف آنها را نلغزاند. از جنگ با دشمن ملول نمیشوند و ترسی در دل آنها راه ندارد، بر خدا توکل دارند و عاقبت از (آن) متقین است.
شیخ ذبیحالله محلاتی پس از ذکر تاریخ رای مردم به جمهوری اسلامی و حکومت ولی فقیه، ضمن تایید این حکومت، کتاب کوچکی که در برابر مخالفان چاپ شده میستاید و متن کامل آنرا میآورد که قسمتی از آن چنین است: « ولایت فقیه که امتداد ولایت
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است برای ایصال به حق و تطهیر زمان و تصحیح جامعه و تهذیب رهبری، اینک به دست منتخبین امت در قانون اساسی به تصویب رسیده است. تا عزت قومی و قدرت معنوی و تشکل معنوی تباه نشود و شعلههای تشیع فرو نمیرد و شیعه که جریان اصیل حماسه کلی اسلام است در برابر
امپریالیسم شرق و غرب و
صهیونیسم، قدرت تعهد و مقاومت را از دست ندهد و این ولایت برای عزت قرآن و شکوه قبله و حشمت اسلام و حقوق خلقها بسی گرانبهاست....»
به برخی از ویژگیهای شیخ ذبیحالله محلاتی اشاره خواهیم کرد.
در پایان کتاب
قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) اشعار زیبایی در
مدح و منقبت اهلبیت (علیهمالسّلام) آورده است که نشانگر علاقه خاص او به خاندان نبوت است.
علاوه بر آثار وی ـ که همگی آنها به نوعی تبلیغ دین مبین اسلام هستند ـ او اهل منبر و سخنرانی نیز بود و مدتی را که در
سامرا به سر میبرد، هر سال ایام محرم و صفر به عشق اهلبیت (علیهمالسّلام) و
امام حسین (علیهالسّلام) به
کویت میرفت و وظیفه خود را در بیان احکام اسلام و شریعت محمدی انجام میداد.
وی شاعر نبوده است اما علاقه بسیاری به شعر داشته است و در بیشتر کتابهایش به مناسبت موضوع، اشعار زیبایی را آورده است. مثلا در کتاب «
ریاحین الشریعه» بیش از ۱۰ دیوان را بررسی نموده است و اشعار بسیاری پیرامون
حجاب آورده است.
شیخ ذبیحالله محلاتی که بیشتر به خاطر آثارش شهرت دارد، دارای این ویژگی بود. او تتبع زیاد را سرلوحه کار خود قرار داده بود، چنانچه با مراجعه به آثار او مشهود است. به عنوان مثال او برای نگارش کتاب «ریاحین الشریعه» و «
فرسان الهیجاء» بیش از ۵۳۰ عنوان کتاب از منابع
شیعه و
سنی را دیده است.
تقوای قلمی نیز یکی از شرایط یک نویسنده خوب است، که این شرط نیز به خوبی در آثار وی دیده میشود. او حتی موارد ریز اختلاف بین منابع مختلف را یادآور میشود. و این وظیفه خود را به خوبی انجام میدهد. او برای جذابتر شدن آثارش، از حکایات بسیاری (البته مناسب با موضوع مورد بحث)، استفاده کرده است.
شیخ ذبیحالله محلاتی دارای آثار و تالیفات بسیاری است. چنانکه تالیفات وی را بیش از ۶۰ عنوان ذکر کردهاند.
برخی از آثارش که تا کنون به چاپ رسیده بدین شرح است:
کشف الغرور او مفاسد السفور یا وظیفه زنان:
مؤلف محترم در این کتاب به شرح آیات نورانی قرآن درباره حجاب و وظایف زنان میپردازد و ۱۵ آیه را شرح میدهد. سپس به شرح احادیث زیادی پیرامون همین موضوع میپردازد. در بخش دیگری از این کتاب به فرهنگ حجاب در امتهای قبلی و مذاهب دیگر نیز اشاره میکند.
وی این کتاب را در سال ۱۳۵۰ هـ. ق. به نگارش درآورد و آماده چاپ نمود. اما چون در آن زمان امکانات چاپ به وسعت امروز نبود، نسخهای از آن را به یکی از دوستانش داد تا در
ایران به چاپ برساند اما به هر دلیل چاپ این کتاب تا سال ۱۳۵۴ هـ. ق. به تاخیر افتاد و در شوال آن سال، کشف حجاب از سوی دولت منحوس پهلوی به اجرا درآمد. لذا مؤلف از چاپ آن ناامید و مشغول فراهم کردن مقدمات چاپ کتاب «
تاریخ سامرا» شد. تا این که در سال ۱۳۶۷ هـ. ق. که برای تبلیغ در ایام عاشورا به کویت رفته بود، مساله این کتاب را مطرح کرد. اهالی کویت دست به کار شده و وسائل طبع آن را فراهم آوردند و در سال ۱۳۶۸ هـ. ق. به چاپ رسید.
ریاحین الشریعه، در ترجمه بانوان دانشمند شیعه:
آیتالله محلاتی این کتاب را پس از کتاب «کشف الغرور» به رشته تحریر درآورد. جلد اول و دوم این اثر که مشهورترین کتاب وی در
زبان فارسی میباشد حاوی مطالب بسیار ارزندهای در خصوص زندگانی دختر گرامی اسلام،
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) است. در جلد سوم به زندگی
حضرت زینب (علیهاالسلام) و مادران اهل بیت (علیهمالسّلام) و دختران آل طه و یاسین پرداخته است و جلد چهارم و پنجم را به زندگی بانوان دانشمند شیعه اختصاص داده است. وی در این کتاب و کتاب فرسان الهیجاء منابع شیعه و سنی را کاملا کاویده است.
البته برخی محققان، معتقدند تعدادی از زنانی که مرحوم محلاتی آورده دانشمند یا شیعه نبوده و در این کتاب معرفی شدهاند.
این کتاب توسط آقای ناصر باقری بیدهندی تصحیح شده و آماده چاپ است. (نرمافزاری نیز به نام «ریاحین الشریعه» که محتوی هر پنج جلد کتاب ریاحین الشریعه میباشد و بیش از ۱۴۰ ساعت سخنرانی پیرامون مسائل مربوط به زنان و حقوق آنان و آداب همسرداری و... به همراه قطعاتی فیلم توسط شرکت نرمافزاری «گنجینه معرفت» تولید شده است.)
این اثر معروفترین کتاب وی به
زبان عربی و جامعترین کتاب درباره تاریخ سامرا به شمار میآید. مؤلف در جلد اول این مجموعه، سابقه سامرا را به زمان سام فرزند
نوح (علیهالسلام) میرساند و اشاره میکند که این شهر در زمان هارون نوسازی و در عصر
معتصم بازسازی گردید. وی در ضمن تاریخ سامرا از طایفههایی که در سامرا میزیستهاند، نیز به تفصیل سخن میگوید. مؤلف در سال ۱۳۵۰ هـ. ق. از نگارش جلد اول «
مآثر الکبرا فی تاریخ سامرا» فارغ شد.
جلد دوم به تاریخ برخی از تعمیرات آستان قدس عسکریین (علیهماالسلام)، مقبرههای آل سلماسی و دیگر مقبرهها و کسانی که در سامرا دفن شدهاند میپردازد. جلد سوم این کتاب مخصوص زندگی و شرایط اجتماعی عصر
امام هادی (علیهالسلام) است.
سایر جلدهای این کتاب ـ که ۹ جلد میباشد ـ هنوز به چاپ نرسیده است. به امید آنکه هر ۱۲ جلد این اثر نفیس به زیور طبع آراسته گردد تا محققان و پژوهشگران از آن فیض برند. فرزند شیخ ذبیحالله محلاتی در جلد سوم این مجموعه میگوید: «پدرم در تالیف این (کتاب) پانزده سال سعی و تلاش کرده است از ۱۳۴۵-۱۳۶۰ هـ. ق.
مؤلف در این کتاب ارزشمند به حوادث تحریم تنباکو و نامه
سید جمالالدین اسدآبادی به میرزای شیرازی پیرامون همین مساله اشاره میکند و تاریخ این حادثه عجیب را به تفصیل بیان مینماید.
اختران تابناک یا کشف الکواکب ۲ جلد:
این کتاب با مقدمه و تصحیح و تلخیص محمدجواد نجفی به چاپ رسیده است. در مقدمه کتاب مینویسد: «... کشف الکواکب در شرح حال مشاهیر آل ابیطالب، انصافا در موضوع خود بدیع و بینظیر است.»
ین کتاب را که با رنجهای فراوان به نگارش درآورد، به ترتیب حروف الفباء تنظیم شده است. و امامزادگانی را که معروفند، با لقب آنها یادآور شده. عکس مزار امامزادگان را نیز ضمیمه کرده است. در این مورد بیش از ۳۵ منبع رجالی را تتبع نموده است.
وی این کتاب را قبل از انقلاب اسلامی به چاپ رسانید.
در جلد دوم این کتاب همانند جلد اول به زندگی برخی از علما و امامزادگان پرداخته و امامزادگان شهرستانهای مختلف ایران را به اختصار معرفی کرده است. اولین شخصیتی که در این کتاب بررسی مینماید معرفی امام خمینی است، در ابتدای معرفی امام مینویسد: «لایخفی که ترجمه ایشان را در جلد اول همین کتاب مرقوم داشتم. چون کتاب را به مطبعه بردم برای طبع آنرا پسندیدند ولی به شرط اینکه ترجمه مشارالیه را ساقط کنید، چون ما نمیتوانیم ترجمه ایشان را درج کنیم که اگر این کار را بنماییم از نشر کتاب جلوگیری خواهند نمود. ناچار به این شرط کتاب طبع شد. اکنون در این جلد ثانی درج مینماییم لعل الله یحدث امرا بعد امر.»
کشف الغاشیه در زندگانی امالمؤمنین عایشه:
این کتاب با تصحیح
سید هدایتالله مسترحمی به چاپ رسیده است. این کتاب در سال ۱۳۷۶ ش. تحت عنوان زندگانی عایشه امالمؤمنین، به زیور طبع آراسته گردیده است.
مؤلف در این کتاب اندیشههای نادرست اهل سنت راجع به عایشه را مورد نقد و بررسی قرار میدهد و در مقدمه کتابش مینویسد: «چون برادران ما از ابناء سنت و جماعت در حق عایشه غلو کردند، میگویند عایشه محبوبترین مردم در نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حتی افضل از سیده نساء فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است و او را راویه چهل هزار حدیث پندارند و کتب و دفاتر فراوان در فضائل و مناقب او نگارش دادند، این حقیر بیبضاعت بر خود لازم دیدم که کشف این غاشیه بنمایم و پرده از روی اوهام بردارم و واقع مطلب را کشف کنم.»
بنا به گفته مؤلف، این کتاب جلد چهارم (الکلمة التامة) (هنوز چاپ نشده است.) به شمار میآمد، اما به علت حجیم شدن آن کتاب بهتر دید که این کتاب را مستقل کند و تحت عنوان «زندگانی عایشه» مطرح سازد.
وی در این کتاب کجرویهای
عایشه در مقابل
امام علی (علیهالسلام) در
جنگ جمل را متذکر میشود. سپس به زندگی عایشه در زمان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میپردازد و ظلمهای او نسبت به امام حسن (علیهالسّلام) را از یاد نمیبرد.
این کتاب که مربوط به قضاوتهای شگفت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، ابتدا به زبان عربی و به نام «الحق المبین» در سامرا به چاپ رسید. وقتی به تهران هجرت کرد، دوستانش اصرار کردند که آن را به فارسی ترجمه کند. وی نیز قبول کرد. این کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول به قضاوتهای حضرت میپردازد و در بخش دوم سؤالهای دشواری که از امام پرسیده شده، با پاسخ حضرت میآورد.
مؤلف در پایان این کتاب، اشعار زیبایی درباره عظمت اهل بیت (علیهمالسّلام) آورده که قابل توجه است. به پاس تتبع وی برای جمعآوری مطالب این کتاب
و نیز حسن انتخاب او یک مورد از انتخابهای ارزنده وی به خوانندگان گرامی تقدیم میشود: «کتاب عجائب احکام امیرالمؤمنین از
اصبغ بن نباته روایت کند که «ابن کوا» عرض کرد یا امیرالمؤمنین به من خبر بده از کسی که در شب و روز روشن است و از کسی که در شب و روز کور است و از کسی که در شب کور و در روز روشن است و از کسی که در شب روشن است و در روز کور است. حضرت فرمود واگذار! چیزی را که تو را نفع نمیدهد و از چیزی سؤال کن که تو را نفع میدهد اما آن که در شب و روز هر دو بینا است آن مردی است که به رسولان گذشته
ایمان آورده است و کتب آنها را تصدیق کرده. و چون زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را درک کرده به او نیز ایمان آورده این چنین مردی در شب و روز بینا است. و اما آنکه در شب و روز نابینا است، مردی است که نه به پیغمبران گذشته ایمان دارد و نه به رسول خدا ایمان آورده است. چنین شخصی در شب و روز هر دو نابینا است. و اما آنکه در شب نابینا است و در روز بینا است، مردی است که ایمان به پیغمبران گذشته نیاورده ولی چون رسول خدا مبعوث شده به او ایمان آورده و از کوری ضلالت، بینا شده است این مرد در شب نابینا و در روز بینا است. و اما آنکه در شب بینا است و در روز نابینا است مردی است که ایمان به پیغمبران گذشته آورده و کتب ایشان را تصدیق کرده ولی به رسول خدا پس از درک حضور مبارکش ایمان نیاورده، چنین کسی در شب بینا و در روز نابینا است.
این کتاب بارها به چاپ رسیده است.
قلائد النحور فی وقایع الایام و الشهور، رجب ـ شعبان:
این کتاب نتیجه ۳۰ سال مطالعه متفرق در مناسبتها و تاریخ است که شیخ ذبیحالله محلاتی در دوران پیری، آن متفرقات را جمعآوری و تدوین نمود و تحت عنوان فوق به چاپ رسانید. او در این کتاب مناسبت هر روز از دو
ماه رجب و
شعبان را بررسی میکند و نکات ارزشمندی پیرامون حوادث اتفاق افتاده مینگارد. تقوای او در این اثرش نیز موج میزند و به دقت منابع و مآخذ را با ذکر جزئیات بررسی مینماید.
فرسان الهیجاء کتاب ارزشمند تحقیق مختصری از زندگانی
اصحاب امام حسین (علیهالسلام) و
حوادث کربلا به رشته تحریر درآمده است. وی این کتاب را طبق حروف الفباء تنظیم کرده و دسترسی به مطالب را بسیار آسان نموده است.
در پایان کتاب به
قیام مختار و سرانجام قاتلین سیدالشهدا (علیهالسّلام) میپردازد. (اخیرا نرمافزاری تحت عنوان جامع المقاتل که شامل متن کتابهایی که مربوط به حادثه عاشورا است تولید شده است. در این نرمافزار متن کتابهایی چون
روضة الشهداء، فرهنگ عاشورا و... و همچنین کتاب فرسان الهیجاء تالیف شیخ ذبیحالله محلاتی آمده است. علاوه بر موارد فوق ۴ ساعت فیلم از عزاداریهای سالار شهیدان ضمیمه این نرمافزار است. این نرمافزار توسط شرکت گنجینه معرفت تولید شده است.)
۱.
کشف الاشتباه در کجرویهای اصحاب خانقاه؛
۲.
السیوف البارقه او تنبیه اصحاب الخرقه: وی در مقدمه کتاب خود یادآور میشود که کتاب کشف الاشتباه در کجرویهای اصحاب خانقاه مورد توجه صوفیها قرار گرفته و فریاد اعتراض آنها بلند شده است. مؤلف برای این که مشخص کند او تنها کسی نیست که علیه صوفیه قلم به دست میگیرد، نام ۱۲۴ کتاب را که علیه صوفیه از جانب عالمان بزرگ شیعه تالیف شده ذکر میکند. مؤلف در این کتاب احوال اشخاصی که به تصوف متهم هستند را بررسی و برخی را تبرئه و تصوف برخی را اثبات میکند؛
۳. کشف حقیقت مشتمل بر فتاوای اهل سنت؛
۴. کشف المغیبات مشتمل بر اخبار غیبه؛
۵. کشف البنیان در جنایات عثمان؛
۶. کشف العثار یا کانون فساد الی ساحل نجات؛
۷. کشف التهمه؛
۸. لطایف الحکایات؛
۹. قرة العین در حقوق والدین؛
۱۰. مطلوب الرغائب در احکام ریش و شارب؛
۱۱. نارالله الموقده.
آثار شیخ ذبیحالله محلاتی که هنوز به چاپ نرسیده نیز بسیار است که برخی از آنان به شرح ذیل است:
۱. کلمه تامه در ۵ جلد؛
۲. خیر الکلام در رد کسروی در ۲ جلد؛
۳. کشف الامثال در قرآن مجید؛
۴. صندوق النفایس؛
۵. کشف الخفاء عن تذکرة الاولیاء؛
۶. کشف اکاذیب العامه؛
۷. شرافة الاسخیاء؛
۸. کشف المنافع در خصوص حیوانات؛
۹. دوازده ماه در ۸ جلد.
و دهها کتاب دیگر.
آیتالله شیخ ذبیحالله محلاتی در ۹۶ سالگی در سال ۱۴۰۶ هـ. ق. مطابق با ۱۳۶۶ش. دنیا را وداع گفت. پیکر او پس از تشییع در جوار امامزادگان
شهر ری نزدیک مقبره ابوالفتوح در صحن امامزاده حمزه و کنار دوست و همکارش، مرحوم حاج شیخ جعفر خندقآبادی به خاک سپرده شد.
•
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «ذبیحالله محلاتی مشتاق عسکری» تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۰۲/۳۰.