دعای زکریا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت زکریا علیهالسلام به درگاه الهی طلب ذریه
و نسل طیب کردند
و خداوند دعای ایشان را مستجاب کرد. در این مقاله
آیات مرتبط با دعای حضرت
زکریا علیهالسلام معرفی میشوند.
دعاى
زكريّا علیهالسلام همراه
بیم و امید به درگاه الهى:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ ...
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً ...؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)
و تو بهترين وارثاني...
و بخاطر عشق (به رحمت)
و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند....»
بيم
زكريّا علیهالسلام از آشكار شدن محتواى دعايش، نزد مردم:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.»
«خفياً» به قرينه «انّى خفت الموالى» (در آيات بعدى) مىتواند اشاره به نگرانى
زكريّا علیهالسلام از پى بردن مردم به دعاى وى براى فرزنددار شدن باشد.
دعا و نيايش پنهانى
زكريّا علیهالسلام با خدا، زمينهساز برخوردارى از
رحمت الهى:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا يا
زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا. در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند. اي
زكريا! ما تو را به فرزندي بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است، پسري همنامش پيش از اين نبوده است.»
«إذ نادى» ظرف براى «رحمت ربّك»
و مفاد اين تركيبآن است كه شمول رحمت خداوند بر
زكريّا علیهالسلام زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود
زندگی سعادتمندانه در گرو دعا
و نیایش با خدا از نظر
زكريّا علیهالسلام:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا ...
وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا. در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.گفت پروردگارا! استخوانم سست شده
و شعله پيري تمام سرم را فرا گرفته
و من هرگز در دعاي تو از اجابت محروم نميشدم.»
شقاوت، نقطه مقابل
سعادت است
و «باء» در «بدعائك» مىتواند براى سببيّت باشد
اظهار
نگرانی زكريّا علیهالسلام در دعاى خويش نسبت به بازماندگان
و وارثانش:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.»
فرزند خواستن
زكريّا علیهالسلام در دعا به درگاه خداوند به هنگام
پیری مفرط
و سستى
استخوان و سپيدى موهاى سرش:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي
وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً ...؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.گفت پروردگارا! استخوانم سست شده
و شعله پيري تمام سرم را فرا گرفته....»
فرزند مورد
رضایت خدا، خواسته
زكريّا علیهالسلام در دعا به درگاه الهى:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي ...
وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.كه وارث من باشد ...
و او را مورد رضايتت قرار ده.»
طلب نمودن
زكريّا علیهالسلام از خداوند براى
توفیق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از
میراث:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي
وَ يَرِثُ مِنْ
آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.كه وارث من
و آل يعقوب باشد
و او را مورد رضايتت قرار ده.»
توجّه
زكريّا علیهالسلام به ارزشهاى معنوى در دعا به درگاه خدا
و درخواست فرزند:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي
وَ يَرِثُ مِنْ
آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.كه وارث من
و آل يعقوب باشد
و او را مورد رضايتت قرار ده.»
دعا
و تمنّاى
زكريّا علیهالسلام براى فرزنددار شدن، با مشاهده
رزق خارقالعاده نزد
مریم علیهاالسلام:
«... كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها
زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ ...؛
... هر زمان
زكريا وارد محراب او ميشد، غذاي مخصوصي در آن جا ميديد. از او پرسيد: اي مريم! «اين را از كجا آورده اي؟!» گفت: «اين از سوي خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بيحساب روزي ميدهد».در آنجا بود كه
زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند ....»
برداشت فوق بر اين اساس است كه مشاراليه «هنالك» اعطاى رزق از راه غير طبيعى به مريم عليهاالسلام باشد.
تقاضاى
زكريّا علیهالسلام براى داشتن فرزند
و نسلى پاكيزه
و طيّب:
«هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ؛
در آنجا بود كه
زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند
و عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاي (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را ميشنوي!»
زكريّا علیهالسلام، خواهان آيه
و نشانهاى از جانب خداوند مبنى بر اجابت دعايش در مورد فرزنددار شدن:
«يا
زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا؛
اي
زكريا! ما تو را به فرزندي بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است، پسري همنامش پيش از اين نبوده است.عرض كرد: پروردگارا! نشانه اي براي من قرار ده. گفت نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلم (با مردم) نخواهي داشت، در حالي كه زبان تو سالم است.»
توسّل زكريّا علیهالسلام به
ربوبیّت الهى در دعا:
۱. «هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ ...؛
در آنجا بود كه
زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند ...»
۲. «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ ...
وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا يَرِثُنِي
وَ يَرِثُ مِنْ
آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.گفت پروردگارا! استخوانم سست شده
و شعله پيري تمام سرم را فرا گرفته
و من هرگز در دعاي تو از اجابت محروم نميشدم.كه وارث من
و آل يعقوب باشد
و او را مورد رضايتت قرار ده.»
۳. «
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)
و تو بهترين وارثاني.»
زكريّا علیهالسلام خواهان وارثى براى خود
و آلیعقوب، در دعا به درگاه الهى:
۱. «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي
وَ يَرِثُ مِنْ
آلِ يَعْقُوبَ ...؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.كه وارث من
و آل يعقوب باشد ....» «
یعقوب» را برخى بر «
یعقوب بن ماثان»- عموىهمسر
زكريّا و حضرت مریم علیهاالسلام- تطبيق دادهاند، ولى برخى مفسّران وى را همان «
يعقوب بن
اسحاق بن
ابراهیم» مىدانند.
۲. «
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)
و تو بهترين وارثاني.»
توجّه
زكريّا علیهالسلام در دعا به ذكر
صفات الهى مناسب با نياز
و خواسته خويش:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)
و تو بهترين وارثاني.»
امیدواری زكريّا علیهالسلام به استجابت دعايش از سوى خدا:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا ...
وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند...
و من هرگز در دعاي تو از اجابت محروم نميشدم»
اجابت دعاى
زكريّا علیهالسلام در مورد درخواست
ذریّه، از سوى خداوند:
۱. «هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً ... فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ ...؛
در آنجا بود كه
زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگي در مريم،) پروردگار خويش را خواند
و عرض كرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاي (نيز) به من عطا فرما،...
فرشتگان او را صدا زدند ....»
۲. «
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً ... فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن) ...ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم،
و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند،
و بخاطر عشق (به رحمت)
و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند،
و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب
و ترس از مسئوليت).»
زكريّا علیهالسلام، خواهان نشانهاى از جانب خداوند مبنى بر اجابت دعاى او در مورد فرزندخواهى:
«قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ
وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً ...؛
او عرض كرد: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد، در حالي كه پيري به سراغ من آمده،
و همسرم نازاست ؟ فرمود: بدين گونه خداوند هر كاري را بخواهد انجام ميدهد.(
زكريا) عرض كرد: پروردگارا! نشانهاي براي من قرار ده!....»
قدرت نداشتن بر سخن گفتن به مدّت سه روز، نشانهاى بر اجابت دعاى
زكريّا علیهالسلام:
۱. «قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ
وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزاً
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً
وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ
وَ الْإِبْكارِ؛
او عرض كرد: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد، در حالي كه پيري به سراغ من آمده،
و همسرم نازاست ؟ فرمود: بدين گونه خداوند هر كاري را بخواهد انجام ميدهد.(
زكريا) عرض كرد: پروردگارا! نشانهاي براي من قرار ده! گفت: نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره
و رمز، با مردم سخن نخواهي گفت. (
و زبان تو، بدون هيچ علت ظاهري، براي گفتگو با مردم از كار ميافتد). پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن!
و به هنگام صبح
و شام، او را تسبيح بگو! »
۲. «يا
زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا؛
اي
زكريا! ما تو را به فرزندي بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است، پسري همنامش پيش از اين نبوده است.عرض كرد: پروردگارا! نشانه اي براي من قرار ده. گفت نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلم (با مردم) نخواهي داشت، در حالي كه زبان تو سالم است. »
یحیی علیهالسلام، موهبتى الهى به
زكريّا علیهالسلام در اجابت دعاى او به درگاه پروردگار:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً ... فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى ...؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن) ...ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم....»
«هبه» به معناى
عطیه و بخششى بدون عوض
و خالى از اغراض (چشمداشت) است.
اصلاح همسر
زكريّا و درمان نازایی او از جانب خدا در راستاى استجابت دعاى آن حضرت براى فرزنددار شدن:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً ...فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ ...؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن) ...ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم،
و همسرش را براي او اصلاح كرديم....»
استجابت دعاى
زكريّا علیهالسلام در طلب وارثى صالح:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي
وَ يَرِثُ مِنْ
آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا يا
زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ ...؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا. در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند.
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسداري از آئين تو را نگاه ندارند)
و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشيني به من ببخش.كه وارث من
و آل يعقوب باشد
و او را مورد رضايتت قرار ده.اي
زكريا! ما تو را به فرزندي بشارت ميدهيم كه نامش يحيي است، پسري همنامش پيش از اين نبوده است.»
مواردی که زمینه را برای مستجاب شدن دعای حضرت
زکریا علیهالسلام فراهم کردند عبارتند از:
شتاب زكريّا علیهالسلام
و خانوادهاش در كارهاى
خیر، زمينه اجابت دعاى آنان در مورد فرزنددار شدن:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً ...فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)...ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم،
و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند،
و بخاطر عشق (به رحمت)
و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند،
و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب
و ترس از مسئوليت).»
آميخته بودن دعاى
زكريّا علیهالسلام با خوف
و رجا، زمينه اجابت آن از جانب پروردگار:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً ...فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن) ....ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم،
و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند،
و بخاطر عشق (به رحمت)
و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند،
و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب
و ترس از مسئوليت).»
خشوع زكريّا علیهالسلام در پيشگاه خداوند، زمينه اجابت دعاى وى از جانب خداوند:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندي به من عطا كن)
و تو بهترين وارثاني.ما دعاي او را مستجاب كرديم،
و يحيي را به او بخشيديم،
و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند،
و بخاطر عشق (به رحمت)
و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند،
و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب
و ترس از مسئوليت).»
یادآوری اجابت دعاى
زكريّا علیهالسلام براى
پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
«ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي
وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً
وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛
اين يادي است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش
زكريا.گفت پروردگارا! استخوانم سست شده
و شعله پيري تمام سرم را فرا گرفته
و من هرگز در دعاي تو از اجابت محروم نميشدم.»
مقصود از «ذكر رحمة ربك» خبر دادن
و بيان اجابت دعاى
زكريا علیهالسلام از جانب خداوند است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۵، ص۲۸۹، برگرفته از مقاله «دعای زکریا علیهالسلام».