دعای انبیاء (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انبیاء علیهمالسلام همواره با
خضوع و
خشوع به درگاه الهی دعا میکردند.در
آیات قرآن نمونههایی از دعاهای انبیاء بیان شده است که در این مقاله آنها را معرفی میکنیم.
درخواست و دعا براى
آمرزش،
ثبات قدم و پيروزى بر كافران در پيشگاه خدا، از دعاهاى
انبیا:
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ ... وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ؛
چه بسيار پيامبراني كه مردان الهي فراواني به همراه آنها جنگ كردند... سخنشان تنها اين بود كه: (پروردگارا گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاي ما در كارها صرفنظر كن، قدمهاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان!»
اجابت دعاى انبيا، در مورد ثبات قدم و
پیروزی بر
کافران، از جانب خداوند:
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ ... وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛
چه بسيار پيامبراني كه مردان الهي فراواني به همراه آنها جنگ كردند،... سخنشان تنها اين بود كه: پروردگارا گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاي ما در كارها صرفنظر كن، قدمهاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان!از اين رو خداوند پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد، و خداوند نيكوكاران را دوست ميدارد.»
انبيا، درخواستكننده پيروزى از خداوند، در پى
تهدید آنان از ناحيه كافران
ستمگر:
«وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ؛
كساني كه كافر شدند به پيامبران خود گفتند ما قطعا شما را از سرزمين خود اخراج خواهيم كرد، مگر اينكه به آئين ما بازگرديد، در اينحال پروردگارشان به آنها
وحی فرستاد كه من ظالمان را هلاك ميكنم.آنها (از خدا) تقاضاي فتح و پيروزي كردند، و هر گردنكش منحرفي نوميد و نابود شد.»
«واستفتحوا» يعنى پيامبران از خداوند
فتح و پيروزى را درخواست نمودند.
اجابت دعاى انبيا، در مورد
نابودی كافران:
«وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا ... وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ؛
كساني كه كافر شدند به پيامبران خود گفتند ما قطعا شما را از سرزمين خود اخراج خواهيم كرد...آنها (از خدا) تقاضاي فتح و پيروزي كردند، و هر گردنكش منحرفي نوميد و نابود شد.»
درخواست
فرزند صالح از خدا، از سوى
آدم و
حوّا عليهماالسلام:
«هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛
او خدائي است كه شما را از نفس واحدي آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد تا در كنار او بياسايد سپس هنگامي كه با او نزديكي كرد حملي سبك برداشت كه با وجود آن به كارهاي خود ادامه ميداد، و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خويش خواستند (كه فرزند صالحي به آنان دهد و عرضه داشتند) اگر فرزند صالحي به ما دهي از
شاکران خواهيم بود.»
مراد از «نفس واحده» آدم
علیه
السلام و از «زوجها» حوّا عليهاالسلام است.
اعتراف آدم و حوّا عليهماالسلام به
ظلم خويش، هنگام
دعا، براى جلب
رحمت و
آمرزش خدا:
«وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ ... قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ؛
و اي آدم تو و همسرت در
بهشت ساكن شويد ... گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.»
اجابت دعاى آدم و حوّا عليهماالسلام، با اعطاى فرزند صالح به ايشان:
«... فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً ...؛
... سپس هنگامي كه با او نزديكي كرد حملي سبك برداشت كه با وجود آن به كارهاي خود ادامه ميداد، و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خويش خواستند (كه فرزند صالحي به آنان دهد و عرضه داشتند) اگر فرزند صالحي به ما دهي از شاكران خواهيم بود.اما به هنگامي كه فرزند صالحي به آنها داد ....»
توجّه آدم و حوّا عليهماالسلام به
ربوبیّت خداوند، هنگام دعا:
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ ... قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ ... فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛
و اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد ... گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.... و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خويش خواستند (كه فرزند صالحي به آنان دهد و عرضه داشتند) اگر فرزند صالحي به ما دهي از
شاکران خواهيم بود.»
دعاها و نيايشهاى
ابراهیم علیهالسلام،
الگویی شايسته براى
یکتاپرستان است.
دعاى
ادریس علیهالسلام به درگاه خداوند همراه با
خوف و
رجا:
«وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت). »
بنابر اينكه ضمير «انهم» به تمامى انبياى مذكور در آيات قبل برگردد.
دعاى
اسحاق علیهالسلام به درگاه خداوند، همراه با خوف و رجا:
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وي بخشيديم، و همه آنها را مرداني صالح قرار داديم. ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
حضرت اسماعیل علیهالسلام درحال بیم و امید به درگاه خداوند دعا میکردند.
دعاى
ایّوب علیهالسلام به درگاه خداوند همراه با خوف و رجا:
«وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
دعاى ايّوب
علیه
السلام به پيشگاه خداوند، براى رفع
بیماری و
گرفتاری از وى:
۱. «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.»
۲. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ؛
به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده.»
اجابت دعاى ايّوب
علیه
السلام، با بهبودى و رفع مشكلات و
آسایش يافتن وى از سوى خدا:
۱. «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ ...؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.ما دعاي او را مستجاب كرديم، و ناراحتيهائي را كه داشت برطرف ساختيم....»
۲. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ؛
به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده.(به او گفتيم) پاي خود را بر زمين بكوب اين، چشمه آبي خنك براي شستشو و نوشيدن است. »
توسّل ايّوب
علیه
السلام به
ربوبیّت خدا، هنگام دعا براى رفع گرفتارىاش:
۱. «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ ...؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.»
۲. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ؛
به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده.»
تمسّك ايّوب
علیه
السلام در دعاى خويش، به
رحمت خداوند:
«وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.»
اجابت دعاى ايّوب
علیه
السلام و برطرف شدن رنج و گرفتارى وى، مايه
تذکّر و بيدارى
خداپرستان:
«وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ؛
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني.ما دعاي او را مستجاب كرديم، و ناراحتيهائي را كه داشت برطرف ساختيم، و خاندانش را به او بازگردانديم، و همانندشان را بر آنها افزوديم، تا رحمتي از سوي ما باشد، و تذكري براي عبادت كنندگان.»
دعاى
داود علیهالسلام به درگاه خداوند، همراه با بيم و اميد:
وَ داوُدَ وَ
سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و داود و
سليمان را (بخاطر آور)، هنگامي كه در باره كشتزاري كه گوسفندان قوم آنرا شبانه چريده (و خراب كرده) بودند داوري ميكردند، و ما شاهد قضاوت آنها بوديم. ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
دعاى
ذوالکفل علیهالسلام به درگاه خداوند، همراه با بيم و اميد:
«وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند.ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
حضرت زکریّا علیهالسلام با بيم و اميد به درگاه الهى دعا میکردند.
دعاهای حضرت
سلیمان علیه
السلام به درگاه خداوند عبارتند از:
دعاى
سلیمان علیهالسلام به درگاه الهى، براى قرار گرفتن در زمره
بندگان صالح او:
«... لا يَحْطِمَنَّكُمْ
سُلَيْمانُ ... وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ؛
... تا
سليمان شما را پايمال نكنند ... و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.»
دستيابى به حكومتى بىهمتا، از دعاهاى
سليمان علیه
السلام نزد پروردگارش:
«وَ لَقَدْ فَتَنَّا
سُلَيْمانَ ... قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛
ما
سليمان را آزموديم... گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسيار بخشنده اي.»
اجابت دعاى
سليمان علیه
السلام براى دستيابى به حكومت بىهمتا، از سوى خداوند:
«وَ لَقَدْ فَتَنَّا
سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ؛
ما
سليمان را آزموديم، و بر كرسي او جسدي افكنديم، سپس او به درگاه خداوند انابه كرد. گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسيار بخشنده اي.ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمي حركت كند، و به هر جا او ميخواهد برود.و شياطين را مسخر او ساختيم، هر بناء و غواصي از آنها. و گروه ديگري (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم.(و به او گفتيم) اين عطاي ماست به هر كس ميخواهي (و صلاح ميبيني) ببخش و از هر كس ميخواهي امساك كن و حسابي بر تو نيست.»
دعاى
سليمان علیه
السلام در طلب توفيق از پروردگار براى
شکر نعمتهاى خدا (
نعمت دانش،
پادشاهی و
نبوّت) بر خود و
والدینش:
«... لا يَحْطِمَنَّكُمْ
سُلَيْمانُ ... وَ قالَ رَبِ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَ ...؛
... تا
سليمان شما را پايمال نكنند... گفت: پروردگارا! شكر نعمتهائي را كه بر من و پدر و مادرم ارزاني داشته اي به من الهام فرما ....»
طلب
آمرزش الهى، از دعاهاى
سليمان علیه
السلام:
«وَ لَقَدْ فَتَنَّا
سُلَيْمانَ ... قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ؛
ما
سليمان را آزموديم... گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسيار بخشنده اي.»
دعاهای حضرت شعیب
علیه
السلام که در قرآن آمده است عبارتند از:
داورى بر اساس حق، بين
شعیب علیهالسلام و قومش، دعاى آن حضرت به درگاه الهى:
«قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ ... رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ؛
اشراف زورمند و متكبر از قوم او گفتند: اي شعيب سوگند ياد ميكنيم كه تو و كساني را كه به تو ايمان آورده اند از شهر و آبادي خود بيرون خواهيم كرد...پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري كن كه تو بهترين داوراني.»
شعيب
علیه
السلام، خواستار امدادهاى غيبى، در دعاى خويش:
«... لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ ... رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ؛
... اي شعيب تو را از شهر و آبادي خود بيرون خواهيم كرد... پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري كن كه تو بهترين داوراني.»
تثبيت
حق، هدف دعاى شعيب
علیه
السلام:
«قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ ... رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ؛
اشراف زورمند و متكبر از قوم او گفتند: اي شعيب سوگند ياد ميكنيم كه تو و كساني را كه به تو ايمان آورده اند از شهر و آبادي خود بيرون خواهيم كرد... پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري كن كه تو بهترين داوراني.»
توسّل شعيب
علیه
السلام به ربوبيّت و
صفت (
خیرالفاتحین) خداوند، در دعاى خود:
«... لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ ... رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ؛
... اي شعيب تو را از شهر و آبادي خود بيرون خواهيم كرد ... پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري كن كه تو بهترين داوراني.»
درخواست
غذا و
مائده آسمانی از جانب
عیسی علیهالسلام، براى
حواریّون:
«قالَ
عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛
عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا!
مائده اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي. براي اول و آخر ما باشد و نشانه اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.»
انگیزه حضرت
عیسی علیه
السلام از درخواست
مائده آسمانی برای حواریون، عبارت است از:
برجاى ماندن خاطرهاى سرورانگيز براى حواريّون
عيسى، انگيزه آن حضرت جهت
دعا و درخواست
مائده آسمانى:
«إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا
عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ ... قالَ
عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛
در آن هنگام كه حواريون گفتند: اي
عيسي بن مريم آيا پروردگار تو ميتواند
مائده اي از آسمان نازل كند؟...
عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا!
مائده اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي. براي اول و آخر ما باشد و نشانه اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.»
بر جاى ماندن
نشانه و
آیت الهى براى حواريّون
عيسى، انگيزه وى جهت دعا و درخواست
مائده آسمانى:
«إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا
عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ ... قالَ
عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ ... وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا ...؛
در آن هنگام كه حواريون گفتند: اي
عيسي بن مريم آيا پروردگار تو ميتواند
مائده اي از آسمان نازل كند؟ ...
عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا!
مائده اي از آسمان بر ما بفرست ... و نشانه اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.»
توسّل
عيسى علیه
السلام به
الوهیّت و ربوبيّت و صفت (
خیرالرّازقین بودن) خداوند در دعاى خويش، براى نزول
مائده آسمانى:
«إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا
عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ قالَ
عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛
در آن هنگام كه حواريون گفتند: اي
عيسي بن مريم آيا پروردگار تو ميتواند
مائده اي از آسمان نازل كند؟ او (در پاسخ) گفت از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!
عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا!
مائده اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي. براي اول و آخر ما باشد و نشانه اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.»
اجابت دعاى
عيسى علیه
السلام از سوى خداوند، با فرستادن
مائده آسمانى:
«قالَ
عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ ...؛
عيسي عرض كرد: خداوندا، پروردگارا!
مائده اي از آسمان بر ما بفرست تا عيدي. براي اول و آخر ما باشد و نشانه اي از تو، و به ما روزي ده، تو بهترين روزي دهندگاني.خداوند (دعاي او را مستجاب كرد و) گفت من آنرا بر شما نازل ميكنم ....»
دعاى
لوط علیهالسلام به درگاه خداوند، همراه با خوف و اميد:
«وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و لوط را (به يادآور) كه به او حكم و علم داديم، و از شهري كه اعمال زشت و كثيف انجام ميدادند رهائي بخشيديم، چرا كه آنها مردم بد و فاسقي بودندو داود و
سليمان را (بخاطر آور)، هنگامي كه در باره كشتزاري كه گوسفندان قوم آنرا شبانه چريده (و خراب كرده) بودند داوري ميكردند، و ما شاهد قضاوت آنها بوديم. ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
دعاى لوط
علیه
السلام به درگاه الهى، براى
نجات خود و نزديكانش از شرّ قوم
منحرف خود:
«قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ ... قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ؛
گفتند: اي لوط اگر از اين سخنان خودداري نكني از اخراج شوندگان خواهي بود. گفت: من (به هر حال) دشمن اعمال شما هستم.پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام ميدهند رهائي بخش.ما او و خاندانش را همگي نجات داديم. »
اجابت دعاى لوط
علیه
السلام به درگاه الهى، براى نجات خود و نزديكانش از شرّ قوم منحرف خود:
«قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ؛
گفتند: اي لوط اگر از اين سخنان خودداري نكني از اخراج شوندگان خواهي بود. گفت: من (به هر حال) دشمن اعمال شما هستم.پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام ميدهند رهائي بخش.ما او و خاندانش را همگي نجات داديم. »
دعاى لوط
علیه
السلام به درگاه الهى، براى غلبه بر قوم
مفسد خود:
«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ؛
و لوط را فرستاديم هنگامي كه به قوم خود گفت: شما كار بسيار زشتي انجام ميدهيد ... (لوط) عرض كرد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد ياري فرما.»
اجابت دعاى لوط
علیه
السلام از سوى خداوند، با نابود كردن قوم
ظالم:
«قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ؛
(لوط) عرض كرد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد ياري فرما.هنگامي كه فرستادگان ما (از فرشتگان) به سراغ ابراهيم با بشارت (به تولد فرزند براي او) آمدند، گفتند: ما اهل اين شهر و آبادي را (اشاره به شهرهاي قوم لوط) هلاك خواهيم كرد چرا كه اهل آن ستمگرند.»
خداوند، آموزشدهنده روش دعا كردن به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله است.
حضرت موسی علیهالسلام با رعایت
ادب به درگاه الهی دعا میکردندو رحمت ومغفرت الهی، نجات قومش و ... را از خداوند متعال درخواست میکردند.
حضرت نوح علیهالسلام خاشعانه و همراه با بیم و امید به درگاه خداوند دعا میکردند.
نابودى اموال
فرعون و اطرافيان او، دعاى موسى و
هارون عليهماالسلام به درگاه ربوبى، براى وادار شدن آنان به
ایمان:
«وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ ... قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما ...؛
موسي گفت پروردگارا تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده اي و نتيجه اش اين شده كه (بندگانت را) از راه تو گمراه ميسازند، پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت (و سنگين) ساز...فرمود: دعاي شما پذيرفته شد، استقامت بخرج دهيد و از راه (و رسم) كساني كه نميدانند تبعيت نكنيد»
سخت شدن و مهر خوردن دل فرعون و اطرافيان وى، از دعاهاى موسى و هارون عليهما
السلام، به جهت ايمان نياوردن آنان:
«وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ ... قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما ...؛
موسي گفت پروردگارا تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده اي و نتيجه اش اين شده كه (بندگانت را) از راه تو گمراه ميسازند، پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت (و سنگين) ساز...فرمود: دعاي شما پذيرفته شد....»
از
امام صادق علیهالسلام به نقل از
رسولخدا صلیاللهعلیهوآله روايتشده است: موسى
علیه
السلام دعا كرد و هارون
علیه
السلام آمین گفت و
فرشتگان نيز آمين گفتند. پس از آن خداوند فرمود: قطعاً خواسته شما اجابت شد.
اجابت دعاى موسى و هارون عليهما
السلام،
عليه فرعون و اطرافيانش:
«وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً ... قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛
موسي گفت پروردگارا تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده اي...فرمود: دعاي شما پذيرفته شد، استقامت بخرج دهيد و از راه (و رسم) كساني كه نميدانند تبعيت نكنيد.»
اجابت دعا و خواستههاى موسى و هارون عليهماالسلام از سوى خداوند، مقتضى
پایداری و
استقامت، در مبارزه با فرعون و اطرافيان وى:
«وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛
موسي گفت پروردگارا تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده اي و نتيجه اش اين شده كه (بندگانت را) از راه تو گمراه ميسازند، پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت (و سنگين) ساز، تا عذاب دردناك را نبينند ايمان نياورند.فرمود: دعاي شما پذيرفته شد، استقامت بخرج دهيد و از راه (و رسم) كساني كه نميدانند تبعيت نكنيد
دعاى
هود علیهالسلام به درگاه خداوند، براى جلب
امداد الهى، در برابر تكذيبگران
کافر:
«ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ فَأَرْسَلْنا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ؛
سپس بعد از آنها جمعيت ديگري را به وجود آورديم.و در ميان آنها رسولي از خودشان فرستاديم كه پروردگار يكتا را بپرستيد، جز او معبودي براي شما نيست آيا (با اين همه از شرك و بت پرستي) پرهيز نميكنيد؟! عرض كرد، پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاي آنها ياري فرما.»
بنا بر قولى مقصود از «قرناً» در آيه ۳۲
قوم هود مىباشد.
اجابت دعاى هود
علیه
السلام از سوى پروردگار، با نابودى
قوم تكذيبگر آن حضرت:
«قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛
عرض كرد، پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاي آنها ياري فرما.(خداوند) فرمود: به زودي آنها از كار خود پشيمان خواهند شد. (اما زماني كه سودي به حالشان ندارد).سرانجام صيحه آسماني آنها را به حق فرو گرفت و ما آنها را همچون خاشاك بر سيلاب قرار داديم دور باد از رحمت خدا قوم ستمگر!»
دعاى
یحیی علیهالسلام به درگاه الهى، با حالت بيم و اميد:
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
بر اساس يك احتمال، ضمير «انّهم» به زكريّا ويحيى عليهما
السلام برمىگردد.
دعاى
یعقوب علیهالسلام به درگاه خداوند، همراه با خوف و رجا:
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وي بخشيديم، و همه آنها را مرداني صالح قرار داديم. ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت).»
دعاهای حضرت یوسف
علیه
السلام عبارتند از:
دعا و نيايش
یوسف علیهالسلام به درگاه خدا، براى رهايى از
مکر زلیخا و زنان
اشراف و نجات از دام
شهوت، با توسّل به ربوبيّت الهى:
«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ؛
(يوسف) گفت پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوي آن ميخوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگرداني قلب من به آنها متمايل ميگردد و از جاهلان خواهم بود. »
اجابت دعاى يوسف
علیه
السلام، براى رهايى از مكر زليخا و
زنان اشراف و نجات از دام شهوت:
«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي ...فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛
(يوسف) گفت پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوي آن ميخوانند... پروردگارش دعاي او را اجابت كرد و مكر آنها را از او بگردانيد چرا كه او شنوا و داناست. »
تسلیم خدا بودن در تمام
عمر و در حال
مردن، از دعاهاى يوسف
علیه
السلام به درگاه خداوند:
«فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ ... رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ ... تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ؛
هنگامي كه بر يوسف وارد شدند....پروردگارا! بخش (عظيمي) از حكومت به من بخشيدي ... مرا
مسلمان بميران. و به صالحان ملحق فرما!»
در زمره
صالحان قرار گرفتن، دعاى يوسف
علیه
السلام به درگاه الهى:
«فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ ... رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ ... تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ؛
هنگامي كه بر يوسف وارد شدند ...پروردگارا! بخش (عظيمي) از حكومت به من بخشيدي...، مرا
مسلمان بميران. و به صالحان ملحق فرما!»
ثباتقدم در
ایمان تا زمان
مرگ، دعاى يوسف
علیه
السلام به درگاه الهى:
«فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ ... رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ ... تَوَفَّنِي مُسْلِماً ...؛
هنگامي كه بر يوسف وارد شدند...پروردگارا! بخش (عظيمي) از حكومت به من بخشيدي... مرا
مسلمان بميران....»
دعا و تضرّع
یونس علیهالسلام به درگاه خدا، پس از گرفتار شدن در
ظلمات (
شکم ماهى) با
اعتراف به
ظلم خويش همراه با
خوف و رجا:
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ
عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين ميپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم.ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت). »
دعاى يونس
علیه
السلام در حال
غم و اندوه به درگاه الهى، در شكم
ماهی:
«فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ؛
اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهي (يونس) نباش (كه در تقاضاي مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولي شد) در آن زمان كه خدا را خواند در حالي كه مملو از اندوه بود.»
دعاى يونس
علیه
السلام همراه با
اندوه، سبب
نجات و برگزيدگى و قرار گرفتن وى در زمره
صالحان:
«فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ؛
اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهي (يونس) نباش (كه در تقاضاي مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولي شد) در آن زمان كه خدا را خواند در حالي كه مملو از اندوه بود.و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود (از شكم ماهي) بيرون افكنده ميشد در حالي كه مذموم بود.ولي پروردگارش او را برگزيد، و از صالحان قرار داد.»
توسّل يونس
علیه
السلام به
تهلیل و
تسبیح خداوند، در دعاى خويش:
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ
عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين ميپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم.»
اجابت دعاى يونس
علیه
السلام از سوى خداوند، با
نجات وى از اندوه و ظلمت شكم ماهى:
۱. «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ
عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ؛
و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين ميپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم.ما دعاي او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤ منان را نجات ميدهيم. »
۲. «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ؛
اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهي (يونس) نباش (كه در تقاضاي مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولي شد) در آن زمان كه خدا را خواند در حالي كه مملو از اندوه بود.و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود (از شكم ماهي) بيرون افكنده ميشد در حالي كه مذموم بود.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۳، ص۵۲۹، برگرفته از مقاله «دعای انبیاء علیهمالسلام».