دسیدریوس اراسموس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دسیدریوس اراسموس دانشمند و
فیلسوف و ادیب هلندی و یکی از علمای مشهور قرن پانزدهم میلادی است که به سال ۱۴۶۶ در رتردام زاده شد.
اختلاف نظرهای فراوانی در مورد تحلیل علل پیدایش نهضت اصلاح دینی وجود دارد اما همه صاحبنظران میگویند که قبل از اصلاحگران کسانی بودهاند که در ایجاد نهضت اصلاح موثر بودهاند. این افراد در ابتدا در اندیشه پدید آوردن انشعابی تازه در
مسیحیت نبودند و فقط خواستار بازگشت به
کتاب مقدس بودند. مثلا اومانیستهای این دوره که از قضا، در این نهضت سهیم شدند افرادی مذهبی و معتقد بودند و با توجه به شیوههای تحقیق متنی خود خدمات ارزشمندی به مسیحیت و نهضت اصلاح دینی کردند. یکی از این اومانیستها که به شاهزاده انسانگرایان ملقب گشت دسیدریوس اراسموس است.
مشهورترین انسانگرا در شمال اروپا
زندگی میکرد و معاصر با
گیلام بوده است. دسیدریوس اراسموس زنازادهای بود که در سال ۱۴۶۶ در هلند متولد شد و چون تا زمان مرگش در سال ۱۵۳۶ برجستهترین فرد در میان دانشمندان بود به نام شاهزاده انسانگرایان مشهور شد. در سال ۱۴۸۷اراسموس به
صومعه پیوست و
راهب شد ولی بعد از چند سال صومعه را ترک کرد تا تعالیم مسیحیت را در پاریس فرا گیرد اما پس از مدتی به خواندن ادبیات کلاسیک روی آورد.
او در سال ۱۴۹۹ و در سی و سه سالگی همراه با شاگردش به انگلستان رفت و در آنجا با
جان کولت که اومانیستی آکسفوردی بود ملاقات کرد. در اثر همین ملاقات بود که اراسموس بسوی مطالعه زبان یونانی رفت و محقق ورزیده و معتبری در زبان یونانی شد و سرانجام
عهد جدید را به زبان یونانی منتشر کرد. او با انجام این کار آرزو داشت که
کلیسا از
خرافه،
فساد و خطا پاک شود.
با همین رویکرد در سال ۱۵۰۴ با نوشتن کتاب راهنمای سرباز مسیحی، ضعف اخلاقی کلیسا را به رهبران آن گوشزد کرد اما کوشش او بیفایده بود. از اینرو تصمیم گرفت که خود پارهای از تحولات را به عهده گیرد. بنابراین با ترجمه کتاب مقدس و با استفاده از فناوری چاپ امکان بازگشت به آموزههای اصیل مسیحی را فراهم کرد و از این جهت کاملا در خدمت نهضت اصلاح بود. ولی پس از گشت چند سال و هویدا شدن برخی اختلافات میان اصلاحگرایان و اومانیستها، کم کم نهضت اصلاح ایشان را طرد کرد.
شاید بتوان گفت که کشمکش میان نهضت اصلاح و
اومانیسم در سال ۱۵۲۵ به اوج خود رسید. در این سال هم تسوینگلی و هم لوتر هجوم همه جانبهای را بر اراسموس آغاز کردند و خشم هر دو معطوف به عقیده
آزادی اراده بود که اراسموس با طرح آن بشر را به تعیین سرنوشت خویش خوشبین میکرد. با انتشار کتاب تسوینگلی تحت عنوان شرحی درباره دین حق و دین باطل و کتاب لوتر به نام اسارت اراده همگان از وجود کشمکش همیشگی میان اومانیسم و نهضت اصلاح دینی آگاه شدند.
اما منصفانه این است که وی هرچند
پروتستان نبود، ولی در استوار ساختن مبانی فکری نهضت اصلاح دینی، دست کم به سبب تصحیح متون، بسیار کوشش کرد. هر چند سردمداران نهضت او را طرد کردند. از این زمان تا
مرگ اراسموس در سال ۱۵۳۶ اراسموس و اومانیسم به
انزوا رفتند.
به نظر اراسموس کلیسایی با کشیشان بیسواد و بیکفایت نیازهای معنوی اعضایش را برآورده نمیکرد. علاوه بر کشیشان، اسقفها نیز معمولا به شدت درگیر سیاست بودند و بعضی از آنها مناصب مهم
حکومتی داشتند. پاپهایی مثل الکساندر ششم و یولیوس دوم نیز به جای اینکه رهبر مذهبی باشند همانند
حاکمان غیردینی عمل میکردند. اقداماتی از این قبیل باعث شد تا فرانچسکو گویچیاردینی، مورخ ایتالیایی، در کتاب تاریخ ایتالیا در سال ۱۵۶۱ بنویسد:
«پاپها که قدرت جهانی پیدا کرده بودند دستورات الهی و رستگاری روحشان را از یاد بردند. هدف ایشان دیگر زندگی مقدس و پاک، گسترش
مسیحیت و عمل نیک در قبال همسایگان نبود. آنها به جمع آوری
سپاه، انباشتن
ثروت، بدعتگذاری و خلق شیوههای جدید برای کسب
پول از هر جایی علاقهمند شده بودند.»
در چنین جوّی اراسموس اومانیسم در مقابل کلیسا جبهه گرفت.
اراسموس با اینکه پروتستان نبود اما به واقع از مصلحین هم موثرتر بود. اینک به اجمال آثار او را بر نهضت اصلاح پی میگیریم:
سبب شد که برخی آموزههای کلیسا زیر سوال برود. مثلا «آیین
توبه و
ازدواج و منبع فیض بودن
مریم مقدس» بر اساس ترجمههای قبلی در شمار باورهای مردم بود ولی با ترجمه جدید
اعتقاد به این دو
آیین و یک آموزه از بین رفت. برای درک میزان اثرگذاری این ترجمه، گفته توماس لیناکر کافی به نظر میرسد. این محقق برجسته انگلیسی که از طبابت دست کشید و به کشیشی روی آورد پس از آنکه اناجیل را برای اولین بار به زبان یونانی خواند گفت: «یا این
انجیل نیست یا ما مسیحی نیستیم.»
کلیسا سبب شد که مردم به نظرات صحیح آباء دست یابند نه هر طور که کلیسا میخواهد.
این ملاقات سبب تاثیر عمیق اندیشههای اراسموس بر شاخه سوئیسی نهضت اصلاح شد. تاثیر اراسموس بر تسوینگلی به طور خلاصه در این موارد است: «
دین باید معنوی و درونی باشد، توجه اصلی نهضت اصلاح دین بر اخلاق کلیسا، تمایز برخی آباء اولیه کلیسا و غیره.»
تنشهای میان اراسموس و هر دو شاخه نهضت اصلاح دینی را میتوان در پنج محور معرفی کرد:
۱: هر دو جبهه مخالف الهیات مدرسی بودند اما اراسموس به سبب گنگبودن آن و اصلاحگران به سبب باطل بودنش.
۲: اراسموس آن را به سبب شیوایی میستود و اصلاحگران به سبب تقدسش.
۳: اراسموس جروم و اریگن را و اصلاحگران آگوستین را برترین آباء میدانستند.
۴: اراسموس به شیوههای آموزشی
رنسانس علاقه داشت و اصلاحگران به محتوای دینی آموزشها.
۵: فنون بلاغی برای اصلاحگران وسیله رشد دین و برای اراسموس و اومانیستها سبب ارتقای
فصاحت بود.
مهمترین آثار وی که در مطالب قبلی تشریح شد عبارتند از:
۱: ترجمه کتاب مقدس.
۲: ترجمه آثار آباء.
۳: راهنمای سرباز مسیحی. او در این کتاب ایمانداران را سرمایههای اصلی کلیسا میداند نه کشیشان را.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اراسموس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۸.