درمان وسواس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از راههای
درمان وسواس میتوان به حل درمان وسواس در
نوجوان و
جوان، مسخره نکردن، جهتدهی درمانی، کمک به تمرینهای خودیاری، کلاسهای سایکواجوکیش و خانواده درمانی، کار درمانی و غیره اشاره کرد.
راههای
درمان وسواس به شرح زیر است:
هر وسواسی ناهنجار نیست وسواس تا حدودی در همه هست زمانی به تشخیص وسواس مبادرت میکنیم که وسواس یا رفتارهای وسواسی جنبه نامعقول، افراطی، اجباری و نامتناسب داشته باشد. انصراف از آنها مشکل باشد و درماندگی مشخصی را در فرد برانگیزد وقت قابل ملاحظهای را به خود اختصاص دهدو بازده و کنشوری روزمره فرد را زیر تاثیر خود قرار دهد.
در وسواس مرضی و نابهنجار افکار و رفتارهای وسواسی «به رغم
اراده انسان» به هشیاری وی هجوم میآورد و سازمان روانی وی را تحت سیطره خود قرار میدهد و
اضطراب گستردهای را در فرد بر میانگیزد.
با توجه به این مطالب اگر اطرافیان فرد وسواسی با این مباحث آشنا باشند دیگر به
ملامت او اقدام نمیکنند چون میدانند که این افکار یا اعمال وسواسی بدون
اختیار فرد به او هجوم میآورد و خود فرد از این موضوع بسیار رنج میکشد
بیمار خود به این اختلال هشیار است و آن را تحمیل شده و مرضی میپندارد و گاهی برای فرار از فشارهای درونی و روانی و تعارض اقدام به «انکار» یا «دلیل تراشی» میکند.
به عنوان مثال این کار را به
نظم و دقت خود و رعایت
نظافت اسناد میدهد.
اطرافیان باید آگاه باشند که ویژگیهایی مثل کمالطلبی افراطی، نظم، انعطافناپذیری، رفتار خشک و رسمی فاقد مهارتهای اجتماعی،
شوخطبعی، صمیمیت و توانایی
مصالحه و میل به
احتکار یا
خساست از تاثیر این بیمار بر فرد رخ میدهد؛ پس نباید بخاطر این مسائل با بیمار کلنجار برویم و یا احساس ناراحتی از نوع تفکر بیمار داشته باشیم؛
چون این حالات ناخواسته به او تحمیل شدهاند.
اطرافیان لازم است این مطلب را بدانند که نوجوانان وسواسی به پنهان کردن رفتار وسواسی و یا اعمال بی اختیاری و وسواسی خود میپردازند و موارد نادری جهت
درمان به مراکز درمانی مراجعه میکنند که این خود باعث تاخیر فرایند درمان میشود.
پس اطرافیان میتوانند حساب شده و با اطمینانبخشی به فرد او را جهت درمان
تشویق کنند.
برای درمان، کمک اطرافیان ضروری است، نباید آنها با تشویق رفتارهای وسواسی یا
اذیت او مثل جابجا کردن وسایل فرد وسواسی که به وسایل خود حساس است، بیماریش را تشدید کنند.
تحقیر و یا مسخرهکردن آنها در نزد دیگران باعث میشود که آنها به خود نامطمئن تر شوند و بیماری را تشدید کنند.
بسیاری از بیماران وسواسی چون از نوع اختلال خود مطلع نیستند و راه درمان این مشکل را نمیشناسند از روی اشتباه برای معالجه به مراکز عمومی رجوع میکنند اطرفیان لازم است او را کمک و تشویق کنند تا جهت درمان نزد
روانپزشک و
روانشناس بالینی (هر دو با هم) بروند دو سه سال اول خیلی راحتتر درمان صورت میگیرد.
در گفتگوها به فرد وسواسی برچسب وسواسی نزنیم، این میتواند علاوه بر ناراحتی فرد از
قضاوت دیگران باعث تشدید بیماری و
تلقین او گردد و فرد این مشکل را برای خودش بپذیرد و با خود بگوید که درمان من بسیار سخت است، اما اگر افراد در جهت مثبت او را تلقین کنند، مثلاً بگویند امروز نسبت به دیروز کمتر این عمل را انجام دادی و تشویق کنند در او (افکار و اعمال او) اثر مثبت میگذارد.
یکی از مؤثرترین مؤلفهها در درمان، خواست خود فرد جهت درمان است. پس لازم است این خواست را تقویت کرد و به او کمک کرد تا تمرینهای خودیاریش را که از طرف روانشناس مطرح شده است، انجام دهد، مثلاً مراقب بود او داروهایش (درصورت نیاز به
دارو) مصرف کند. همچنین در دیگر تمرینها به او کمک کرد مثلاً به او کمک کنید و تشویقش نمائید تا هر روز یک مرتبه از کارهای تکراری روز قبل را کم کند تا کم کم این کار را کنار بگذارد.
امروز نقش موثر کار در درمان پذیرفته شده است. کار، توجه بیمار را از گرفتاری و بیماری اش منصرف میکند. پرداختن به کار مورد علاقه موجب توجه فرد به تواناییها و بخش مثبت وجودش میگردد و هم زمان، احساس
عزتنفس، کفایت کارآمدی، هدفداری و توجه به آینده، دل کندن از افکار معطوف به گذشته و ترک خیال پردازیهای طولانی و مضر در او نقش میبندد.
اگر بیماری مخصوصاً کسی که
وسواس فکری دارد به کار، بخصوص کار دسته جمعی مشغول شود، از این افکار کمتر به ذهنش میآید؛ پس باید او را تشویق به کار دسته جمعی کرد و از انزوا و گوشهگیر شدن او جلوگیری کرد و پیوسته جنبههای مثبت شخصیت او را برجسته نمود تا آن
عیب کم کم برطرف گردد.
بیماری وسواس میتواند علت زیستشناختی، هورمونی، عصبشناختی و یادگیری و وراثتی داشته باشد.
در برخی مصرف دارو نقش مؤثری دارد. (در کنار انجام تمرینهای خودیاری و رواندرمانی) اما در برخی از وسواسها فرد از بزرگترها این امر را یاد میگیرد اگر به عواقب این مشکل اشاره شود میتوان بزرگترها را از دید کوچکترها دور کرد و توجه دیگران را به جنبههای غیر بیمارگونه فرد منصرف کرد تا این اختلال به آنها منتقل نشود.
بیماریهای روانی مثل بیماریهای جسمانی است. یعنی همان گونه که احتمال سرماخوردگی برای همه وجود دارد و راههای درمانی خاصی نیز بر آن هست احتمال مبتلا شدن به بیماری روانی برای همه مطرح است و هیچ کس نمیتواند تضمین کند که او هرگز به فلان بیماری روانی مبتلا نمیشود.
پس باید در برخوردها به گونهای برخورد کرد که انتظار داریم با ما در صورت ابتلاء برخورد شود.
در مسائل دینی و
احکام در بحث
نماز درباره افراد
کثیرالشک بحث شده است و توضیح داده شده که این افراد نباید به
شک خود اعتنا کنند و از تکرار اعمال دینی خود پرهیز کنند، مثلاً اگر شک دارد
نماز ظهر را ۳ رکعت خوانده یا چهار رکعت باید بنا را بر چهار رکعت بگذارد و نمازش را تمام کند یا اگر شک دارد ۴ رکعت خوانده یا ۵ رکعت بنایش را بر ۴ رکعت (یعنی آنچه که نماز با آن
رکعت صحیح است) بگذارد و نمازش را تمام کند و این مطلب یعنی انجام این عمل مورد رضایت خداست. برخی افراد میگویند مثلاً مطمئن نشدم یا به دلم ننشست باید دوباره بخوانم، این افراد باید بدانند که اعمال پذیرفته شده و مقبول آن چیزی است که
خداوند فرموده نه آن چیزی که فرد دوست دارد. برای اطلاع بیشتر از شرائط کثیرالشک و موارد آن به کتاب
توضیح المسائل مرجع تقلید خود رجوع فرمائید و فرد وسواسی را با آداب شرعیاش آگاه سازید و نیز او میتواند با سؤال از دفتر مرجع تقلید خود نسبت به انجام اعمال خود آگاه شود.
در بیمارهای شدید وسواسی لازم است اعضاء خانواده با هم نزد روانشناس بالینی و خانواده درمانگر رجوع کنند تا با دورههای ویژه (از کلاسهای سایکواجوکیش و خانواده درمانی) مطالبی یاد بگیرند که به تسریع در درمان فرد وسواسی کمک کنند و رفتارهای صحیح و برخوردی مناسب را آموزش ببینند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «درمان وسواس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۵.