درخشان پرتوی از اصول کافی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
درخشان پرتوی از
اصول کافی از آثار نفیس حضرت
آیتالله حاج سید محمد حسینی همدانی به شمار میآید که با استفاده از
احادیث اصول کافی امهات معارف الهی و مسائل توحیدی را بر اساس مشرب
حکمت متعالیه به طالبان علوم اسلامی عرضه کرده است این اثر در ۶ جلد و یک تتمه ارائه شده است.
اینک به طور اختصار به توضیح هر کدام از ابواب کتاب میپردازیم:
مولف در باب
توحید ، ۷ حدیث از کتاب توحید کافی میآورد و دقائق مسائل توحیدی را در آن مطرح میکند که عبارتند از: بساطت و احدیت ساحت کبریائی، نفی صفات زائد در ذات،
حقیقت ذات بسیط و صرف الوجود است، صرافت وجودی واجب لاحدی است، بیان چگونگی احاطه علمی
خداوند بر موجودات امکانی، صدور
اراده و مشیت کبریائی از جمله صفات فعل توحیدی است، بیان صفت ازلیت ذات ربوبی،
انسان با ادراکات خود هرگز نمیتواند به حریم کبریائی راه بیابد، وحدت ذات حق تعالی وحدت حقه ی حقیقیه است و بالاخره تنزیه خداوند سبحان از جمیع اوصاف امکانی.
در باب النوادر درباره اوصاف کمالیه حضرات
معصومین علیهالسّلام صحبت میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
اهل بیت علیهالسّلام چون وجه الله هستند از این روی زوال ناپذیرند بلکه باقی به بقاء الله هستند، مظهر اسمای حسنای الهی میباشند، عین الله، ید الله، جنب الله، باب الله ازجمله لوازم مقام وصایت خاصه و
امامت و حجت بر عموم مردم است، مراد از جنب الله تالی در وجود است که ظهوری از عالم امر و اراده مقام کبریائی است، توحید حقیقی اختصاص به
اولیاء کاملین رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
اوصیاء طاهرین دارد.
در باب
استطاعت روایتی از امام ابی الحسن الرضا علیهالسّلام میآورد که شرایط استطاعت نسبت به فعل اختیاری را چهار امر میداند: اینکه نسبت به اقدام عملی مانعی نداشته باشد، بدن او سالم باشد، عضوی که میخواهد کاری را انجام دهد نیرومند و سالم باشد، برای او سبب از جانب آفریدگار برسد و زمینه آماده شود برای انجام عملی که در نظر داشته است، مولف در این باب میکوشد تا نظریه
اشاعره و
معتزله را رد کرده و نظریه
امامیه را به بهترین وجه تقریر نماید.
در باب حجت ابتدا معنای حجت بیان میشود سپس به لزوم آن پرداخته و در نهایت اختلاف حجت بر بندگان مورد بررسی قرار میگیرد مولف تصریح میکند که
سعادت و فضیلت و همچنین
شقاوت و رذیلت روح انسانی وابسته به افعال اختیاری صالح و طالح و همچنین اعتقاد صحیح و باطل
بشر میباشد.
کلمه شیئی از نظر اینکه مفهوم اعتباری و فرضی است بر ساحت کبریائی اطلاق میشود و خداوند سبحان به جهت احاطه شهودی و علمی که به موجودات خارجی و اموات و خواستهها و شنیدهها دارد از این نظر سمیع است.
بر اساس فرمایش
امیرالمومنین علیهالسّلام معرفت خداوند سبحان فقط توسط ذات احدیت امکان پذیر است.
توحید و خداشناسی دارای مراتبی است که نازلترین آن قول و اظهار
توحید میباشد و عالیترین مرتبه آن است که، ساحت کبریائی در قلب
انسان خطور نکند و همه موجوات را کالعدم ببیند.
۱. هر کس حقیقت کبریائی را
عبادت کند که دارای اسماء حسن و صفات علیا است عبادت او صحیح بوده و در جمله اصحاب امیرالمومنین علیهالسّلام بشمار میرود زیرا آنان ذات احدیت را با معرفت به صفات کمالیه عبادت مینمایند.
۲. خدای متعال موجودی است ازلی و دربارهی او تغیر و تجدد محال است بلکه خالق و قیوم متغیرات و متجددات و
زمان و زمانیات است و نیز از لوازم وجود طبیعی مانند
همسر و ایجاد فرزند منزه است چون اینها نقائص وجودات امکانی است.
۳. هدایت حقیقی موهبتی است که پروردگار متعال آن را برای بندگان مومن کامل مقدر فرموده است و این در اثر صلاحیت ذاتی و نورانیتی است که آنها کسب نمودهاند
خدای متعال بر اساس صفت
ربوبیت هرگز زمین را خالی از رسول و یا وصی نمیگذارد تا اینکه حجت بر مردم تمام شود و در فردای
قیامت جای هیچگونه اعتراض و انکاری نباشد.
انبیاء و مرسلین دارای مراتب و طبقات چهار گانه میباشند و مقام
امامت و وصایت امیرالمومنین علیهالسّلام دارای فضیلت و برتری بر نبوات و رسالت رسولان دارد.
در جوامع روایی امام کسی است که سخنان
فرشته را با قلب خود بشنود ولی آن را مشاهد ننماید همچنین امام در هر زمان به طور اطلاق و عموم حجت برای جامعهی اسلامی خواهد بود و بر سلسله بشر حاکم و نافذ و
اطاعت آنان واجب است
مراد از «حسنه» در آیه شریفه «من جاء بالحسنة فله خیر منها» معرفت و شناخت ولایت اوصیاء طاهرین علیهالسّلام و نیز علاقه قلبی و محبت به آنها و پیروی از کتب آنان و هچنین مراد از «سیئة» همان انکار
ولایت آنهاست.
امام صادق علیهالسّلام در مقام دعوت به حق و به اصول توحید مقام و منصب ولایت خود را اعلام میفرماید که وظیفه ما دعوت به حق است از این نظر اطاعت ما را ساحت کبریائی و بر مردم فرض و
واجب فرموده است.
مراد از آیه «ولکل قوم هاد» اوصیاء طاهرین علیهالسّلام هستند که در هر زمانی یکی از آنها متصدی تعلیم و
تربیت اهل همان زمان خواهد بود ائمه معمولا با ابن آیه احتجاج میکردند.
مفاد آیه شریفه ی «فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید» آن است که هر قوم در عالم قیامت با امام و پیشوای خود که در
جهان تکلیف از او پیروی نموده محشور خواهد شد.
ارواح قدسیه
اهل بیت علیهالسّلام چون از نیروی ربوبی استعاره از اشعهی غیبی استضائه مینمایند و بر عوالم امکانی نافذ میباشند لذا اطاعت مردم از انوار قدسیه در واقع اطاعت از ساحت کبریائی خواهد بود.
مفاد جمله «ان الله خلق السعادة و
الشقاوة قبل ان یخلق خلقه» آنست که خدای متعال در ازل چنین حکم خواهد فرمود که شخص در نظام تکلیف بر اساس نیروی اختیار هر چه را برگزیند و آنرا به فضیلت در آورد آنرا مورد
قضاوت قرار دهد و همان ذات اکتسابی او را تنفیذ فرماید.
بر اساس حکمت بالغه ی حضرت حق هرگز زمین خالی از حجت نخواهد بود و نیز هرگز بشر بدون پیشوا و حجت نخواهد بود و گر نه لازم میآید که ساحت کبریائی احاطه به نیاز بشر به رسول و حجت نداشته باشد و یا عدم قدرت و عجز از اینکه حجت به مردم اعلام نماید و یا از
یقین و تشخیص حجت
بخل ورزد و هر سه فرض محال و ممتنع خواهد بود.
در باب
خیر و شر روایت وارده حاوی توحید افعالی است وجود ارواح قدسیه و فرشتگان خیر محض بوده و از ضرر و فساد مصون میباشند و موجود خیر مورد قضاء الهی بالذات است.
مفاد قول امام صادق علیهالسّلام «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» آن است که فعل صادره به دو نیرو ارتباط دارد که در طول هم قرار دارند و قول
اشاعره و
معتزله مردود است.
۲۳.
اراده از
صفات فعل است.
۲۴. ساحت کبریائی از ازل الآزال، عارف به ذات است ذات او عارف و معروف بوده بدون اینکه لحظهای شائبه تیرگی و عدم معرفت به جهتی از جهات بر خود داشته باشد.
۲۵. هریک از صفات وجودی و کمالی که به بشر اطلاق میشود قابل قیاس به صفات کامل ساحت کبریائی نخواهد بود و در مقام کبریائی آن صفت توجه اعلی و اشرف و به طور ذاتی خواهد بود در صورتیکه در بشر بطور عاریتی و بطور موهبت و تجدد امثال است.
درباره ی کلمه شریفه ی «الصمد» که صفت ذات احدیت میباشد دو دسته روایات وارد شده: دسته اول روایتی است که مرحوم
کلینی نقل نموده که صمد را به معنای مورد توجه و نیاز تفسیر نموده و دسته دوم که صمد را به معنای توپر و محکم تفسیر نمودهاند.
حرکت و انتقال چون از لوازم وجودات امکانی است لذا به هیچ وجه بر
خداوند عارض نمیشود و از جمله صفات کبریائی شهود و احاطه علمی و قدرتی بر همه اماکن بی نهایت است بدون اینکه به آن اماکن انتقال یابد.
آیه شریفه «ما یکون من نجوی ثلثه الا هو رابعم» بیان احاطه قاهره کبریائی است.
در تقسیر آیه شریفه «الرحمن علی العرش استوی» گفته میشود که عرش عبارت از شعار
قدرت و نفوذ و تدبیر است که تعبیر به صفت فعل میشود و استیلاء ساحت کبریائی بر عرش عبارت از
تدبیر و معیت قیومیه که از ساحت ربوبی صادر میشود و از طریق عالم قدس به عالم دیگر و بالاخره در جهان طبع تنزل نموده و به اجراء گذارده میشود.
در باب معانی اسماء تصریح میشود که اسماء و صفات خدای متعال نشانه و ظهوری است که سبب توجه به ساحت او میشود بدون اینکه خود آنها موضوعیت داشته باشند و اختلاف اسماء و صفات به اعتبار مفهوم است نه به لحاظ مصداق.
در عالم قیامت
حاملین عرش ۸ نفر خواهند بود که ۴ نفر آنها از اهل بیت علیهالسّلام میباشند و ۴ نفر دیگر از آنان که ساحت کبریائی خواسته مقرر میفرماید.
کتاب الهی میزان قسط و حق است از این نظر شایسته است همه حقائق با کتاب و آیات قرآنی سنجیده شود.
۳۳. یکی از مباحث مهم کتاب بحث پیرامون عالم مثال و
آخرت است بر حسب مفاد آیه «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر مخصرا» آن است که سیرت هر یک از اعمال قلبی و جوارحی در آن صحنه مثالی احضار میشود و حضور در آن نشئه به طور ظهور و تمثل است.
۳۴. همه موجودات امکانی در علم ربوبی ازلی بوده و خواهد بود.
۳۵. در باب سعادت و
شقاوت خلاصه پاسخ امام علیهالسّلام آن است که منشاء و سبب اصلی
شقاوت اشقیاء و تیره بختان و بیگانگان نفس اعمال و حرکات جوارحی محدود و معدود آنان نخواهد بود زیرا افعال اختیاری گناهان همه وسیله آمادگی و معد است و
علائم شقاوت و تیره بختی است بلکه سبب اصلی آن است که اعمال اختیاری قبیح و
گناهان سبب میشود که
قلب و روح انسانی به ملکه فاسد و رذیله خلقی دچار گردد و در اثر التزام به اعمال قبیح حالت تیرهگی در روان انسان پدید میآید.
۳۶. حق تعالی در ازل احاطه علمی و شهودی به همه موجودات قبل از خلقت نظام داشت.
۳۷. آنچه از آیه ی شریفه «ونفخت فیه من روحی» استفاده میشود این است که روح به اضافه تشریفی به ساحت قدس ربوبی معرفی شده و معنای آن این است که
روح و نیروی غیبی الهی پرتوی از اشعه و فیوضات علمی و شهودی کبریائی است.
۳۸. از نظر اینکه ذات اقدس کبریائی واحد
بسیط و نهایت بساطت است لذا صفات کامله کبریائی که از شئون وجودی است همه واحد و عینی ذات کبریائی است و کثرت صفات وجودی هرگز سبب کثرت و یا اختلاف جهت و یا تعدد حیثیت نخواهد بود.
۳۹. رویت و شهود و تابش نور بر قلب و استضائه انسان در اثر رابطه
محبت و دوستی و علاقه قلبی به عظمت کبریائی خواهد بود.
۴۰. ادراک و شهود تابع نیروی شاهد و رسول خواهد بود نه اثر وقایع عظمت و نور انوار غیر محدود حریم کبریائی.
۴۱. جامعه توحیدی و قرآنی شایسته ی منت است و خدای متعال همواره آنها را گرامی میدارد.
معاد جسمانی و روحانی از اصول توحید و اساس معارف اسلامی و از مفاد صریح
آیات کریمه قرآنی و از روایات شریفه استفاده میشود مولف در این زمینه از کلمات صدر المتالیهن بهره گرفته و معاد جسمانی را ثابت میکند.
نظام عالم و شهود عبارت از صورتهای ادراکی و احضار صورت اعمالی است که شخص فاعل مختار انجام داده و قوام این چنین صورت ادراکی به آناست که مثال بدن، خودش دخالت داشته باشد و بدون مثال بدن، ادراک صورت و تصور عمل، از خود مفهوم نخواهد داشت.
قرآن از طریق موهبت حق سبحانه اختصاص به
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دارد و فرقان به لحاظ فرق و تفصیل حقائق و معارف الهی و کسوت آن به صورت آیات کریمه قرآنی و آن نیز از عالم امر و ابداعی است و جز اهل بیت علیهالسّلام کسی
قدرت درک و احاطه و فهم آنرا نخواهد داشت.
آنچه از ظاهر آیات و
روایات استفاده میشود این است که خداوند متعال کلمات و حقائق را بر قلب موسی انشاء و ایجاد میکرد و
موسی علیهالسّلام نیز با قلب شنوا و سراسر وجودی خود میفهمید و میشنوید و با گفتار و به کار بردن الفاظ و کلماتی پاسخ میداد البته وساطت امین
وحی ،
جبرئیل و تمثل شدید القوی نیز در نزول آیات کریمه تاثیر بسزایی در تحکیم رابطه داشت.
بر اساس دلایل قطعی وجود گرامی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وسایر حضرات معصومین علیهالسّلام چون واسطه فیوضات تکوینی و تشریعی در نظام هستی هستند لذا واجد مقام
ولایت مطلقه بر عموم بشر هستند.
مفاد آیه شریفه «اولی الامر منکم» آن است که اوصیاء گرامی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم صاحبان
قدرت و اراده ی معنوی و فرمانروایی غیبی هستند و از جمله وسائط فیوضات تکوینی الهی در نظام
جهان هستند لذا شایسته است که تصدی امور جوامع بشری به آنان محول شود.
رابطه روح با بدن عنصری ناگسستنی و غیر زوال است نهایت بر حسب عوالم تغییر پذیر است.
مفاد آیهی شریفه ی «ما عملت من خیر محضرا» آن است که روح و روان در اثر نیروی خیال و احاطه بر امور جزئیه و افعال و حرکات اختیاری و جوهری، پس از مفارقت روح از
بدن عنصری که در
عالم برزخ به وجودات مثالی تمثل یافته و به طور شهود ذاتی بر آنها احاطه ی حضوری و مثالی دارد، در عالم قیامت نیز روح در اثر احاطه بر امور جزئیه و شئون وجودی خود محال است زوال بپذیرد.
عالم برزخ و
آخرت ، عالم شهود و ظهور سیرت ذات و
حقیقت وجودی هر فرد انسانی است که در اثر التزام به اعمال صالحه و یا طالحه که به منزله صورت و حرکات ذاتی است و از درون انسان منبعث میشود، در عالم برزخ ابتدا ظهور سیرت افراد و ظهور حرکات و سیر تکاملی هر فردی است، در عالم آخرت روح اهل
ایمان با دو نیروی ذاتی به صحنه حساب میآیند یکی علم و احاطه بر معلومات و صور عقلیه که در عالم دنیا بدست آوردهاند و دیگری علم و احاطه به امور جزئیه و همه ی اعمال و حرکات که از درون روان منبعث شده است.
مفاد آیه شریف «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لیزیه من آیاتنا» آن است که روح مقدس آن حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با بدن نورانی عنصری به
معراج رفته است نه روح مجرد و یا وجود مثالی و نیز با توجه به اینکه مراد از عروج به
آسمان و سماء، کرات فوقانی اعتباری نیست چه آنکه همه آنها کرات مادی و ظلمانی و به طور محسوس از خود بیخبرند، هم چنان که
کره زمین این چنین است، لا محاله عروج حقیقی و حضور و دعوت «فی مقعد صدق» خواهد بود و لازم آن فوق ماوراء عالم طبع است.
نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.