خَصْم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَصْم (به فتح خاء و سکون صاد) و
خُصُومَت (به ضم خاء و صاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دشمن و دشمنی است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
مُخَاصِمه (به ضم میم و فتح خاء) و
خِصام (به کسر خاء) به معنای منازعه و
خَصیم (به فتح خاء) به معنای منازعه کننده است. این واژه پانزده بار در
نهج البلاغه آمده است.
خَصْم و
خُصُومَت به معنای دشمنی آمده است.
خَصْم به معنای دشمن و
مُخَاصِمه و
خِصام به معنای منازعه است. جمع خصم، خُصوم و خِصام آید.
خَصیم به معنای منازعه کننده «الخصیم: المخاصم»
امام علی (علیهالسلام) به
حسنین (علیهماالسلام) وصیت فرموده که:
«وَكُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً، وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً» (دشمن سرسخت ظالم و ياور و همكار مظلوم باشيد.)
(شرحهای نامه:
) و نیز فرموده:
«إنَّ لِلْخُصُومَةِ قُحَماً» قُحمه (به ضمّ اوّل) به معنی امر شاقّ و مهلکه است جمع آن قُحَم (بر وزن هنر) است یعنی «خصومت و دشمنی را مهلکههائی است.»
(شرحهای غریب:
) این همان معنی است که مرحوم
رضی اختیار کرده است.
خصیم: منازعه کننده «الخصیم: المخاصم» آن حضرت خطاب به
ابی بکر فرموده:
| | |
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورَى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ | | فَكَيْفَ بِهذَا وَالْمُشِيرُونَ غُيَّبُ؟ |
وَإِنْ كنْتَ بِالْقُرْبَى حَجَجْتَ خَصِيمَهُمْ | | فَغَيْرُكَ أَوْلَى بِالنَّبِيِّ وَأَقْرَبُ |
| | |
(اگر تو از طریق شورا مالک امور مردم شدی. این چه شورایی است که طرفهای مشورت (امثال من) غایب بودند؟ و اگر از طریق
قرابت با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در برابر مخالفانت استدلال کردی دیگران از تو به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نزدیکتر و سزاوارترند! )
(شرحهای حکمت:
)
واژه خصم پانزده بار در نهج آمده و در
قرآن مجید نیز به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خصم»، ج۱، ص۳۴۵.