خَشَع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَشَع (به فتح خاء و شین) و
خُشُوع (به ضم خاء و شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای
تذلّل و تواضع است.
مشتقات
خَشَع که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَخْشَعَ (به فتح تاء و سکون خاء) به معنای خاشع و متواضع شود؛
خَشَعَتِ (به فتح خاء و شین) به معنای مذلت بیفتد؛
خاشِعَةً (به کسر شین و فتح عین) به معنای خاشع؛
خاشِعِینَ (به کسر شین و عین) به معنای خشوع و فروتنی؛
خَشْيَةِ (به فتح خاء و سکون شین) به معنای خشوع آرام و بیحرکت است.
خَشَع و
خُشُوع به معناى تذلّل و تواضع است.
«خَشَعَ لَهُ خُشُوعاً: ذلّ و تطأمن فهو خاشع ...» راغب میگويد:
خشوع به معنى ضراعه و تذلّل است و اكثر استعمال آن در جوارح است چنان كه اكثر استعمال ضراعه در تذلّل و تواضع قلبى است.
در
مجمع ذيل
آیه ۴۵ بقره آمده:
خشوع، تذلّل و اخبات نظير هماند و ضدّ
خشوع تکبّر و خودپسندى است.
خشوع و خضوع قريب المعنىاند مگر آن كه خضوع در تواضع بدنى و اقرار به خدمت و
خشوع در تواضع
صدا و چشم است و اصل مادّه از نرمى و آسانى است.
راغب در مادّه خضع، خضوع و
خشوع را در معنى يكى دانسته و ميان آن دو فرقى قائل نيست.
جوهری نيز در
صحاح چنين گفته است.
در
قاموس از جمله معانى آن، سكون و فروتنى شمرده شده است.
ناگفته نماند: آن چه مسلم است اين است كه
خشوع به معنى تذلّل و تواضع است و آن با سكوت و آرامى و
اطاعت و سر به زير انداختن قابل جمع و تطبيق است و امّا راجع به تذلّل قلبى يا جوارحى و به عبارت ديگر راجع به تذلّل درونى و بيرونى، بنابر تصريح
قرآن در هر دو به كار میرود و رفته است.
به مواردی از
خَشَع که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ.) «آيا براى
مومنان وقت آن نرسيده كه دلهايشان به
یاد خدا و آن حقى كه نازل شده
خاشع و متواضع شود؟»
در اين
آیه كريمه چنان كه مىبينيم
خشوع در تواضع قلبى به كار رفته است.
(وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً) «
صداها براى مذلّت در پيشگاه خدا، بيفتد و آرام میشود و جز صداى حفيف نشنوى.»
(خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ) (اين در حالى است كه چشمهايشان از شدّت شرمسارى به زير افتاده، و
ذلّت خوارى وجودشان را فرا مىگيرد.)
(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ) (چهرههايى در آن روز
خاشع ذلّت بارند.)
خشوع در اين سه آيه در تواضع و تذلّل بيرونى استعمال شده است.
(وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ.) «آنها را مىبينى به
عذاب نزديكشان كنند در حالی كه از ذلّت آراماند و از گوشه چشم مینگرند.»
(مِنَ الذُّلِّ) بيان
(خاشِعِينَ) است؛ يعنى اين
خشوع و فروتنى در اثر ذلّت و زبونى است.
ناگفته نماند:
خشوع در
قرآن، صفت موجودات جامد نيز آمده مثل:
(لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ.) (اگر اين
قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، مىديدى كه در برابر آن
خاشع مىشود و از خوف خدا مىشكافد!)
(وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ.) «از جمله نشانههاى خدا آن است كه زمين را آرام و بىحركت مىبينى و چون آب بر آن نازل كرديم حركت میكند و میآید.»
آيه اوّل مىفهماند كه كوهها نسبت به خدا با
شعور و درک هستند و اگر
قرآن به آنها نازل میشد از ترس خدا فروتنى و اطاعت میكردند چنان كه در آيه:
(وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (و پارهاى از
خوف خدا از فراز كوه به زير مىافتد.)
نسبت خشيت به سنگ داده شده است و در آيه دوّم منظور از
خشوع آرام و بیحركت بودن است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خشع»، ج۲، ص۲۴۸-۲۵۰.