• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در راس مهم‌ترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد. یکی از نشانه‌های عظمت این حادثه، رخدادهای شگفتی است که غالباً آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به وقوع پیوست. یکی از این رخدادهای عجیب، خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) بود.



حادثه عاشورا از لحاظ ماهیت، اهداف و آثاری که بر جای نهاد، یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای تاریخ بشر است؛ چراکه قهرمان حادثه، امامی معصوم اسـت کـه بـه منظـور حفظ کامل‌ترین و آخرین دین الهی، جان خود را فدا کرد. رخدادهای شگفتی که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد، گواهی بر عظمت قیام او و شدت فاجعه شهادتش است. در یک نگاه گذرا بـه مـتـون تاریخی و روایی شیعه و اهل سنت، گزارش‌های بسیاری از این دست حوادث به چشم می‌خورد که در مجموع، گویای آن است که این حادثه، در میان حوادث رخ داده در تمام تاریخ بشر، اهمیت خاصی دارد و بدین لحاظ درخور دقت و بررسی ویژه است. یکی از حوادث عجیبی که در روز عاشورا و پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) رخ داد، خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه در مدینه بود.


یکی از رویدادهای بسیار شگفت و شایان توجه پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، خونین شدن خاکی بود که پیامبر به‌ ام سلمه امانت داده بود. تعدادی از منابع شیعی و غیر شیعی، روایتی را از‌ ام سلمه، همسر گرامی رسول خـدا نقل کرده‌اند که با توجه به تعدد منابعی که آن را نقل کرده‌اند و جایگاه والای‌ ام سلمه در میان همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، این روایت شایان توجه است. در کتاب تاریخ یعقوبی چنین آمده است: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، شیشه‌ای پُر از خاک به ام سلمه سپرده بود... و به او فرموده بود که: «جبرئیل به من خبر داده که امّت من، حسین را می‌کُشند». امّ سلمه گفت: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این خاک را به من داد و فرمود: «وقتی این خاک، خون تازه شد، بدان که حسین، کشته شده است». این، پیش امّ سلمه بود. هنگامی که زمانش فرا رسید، امّ سلمه، هر ساعت به آن شیشه نظر می‌انداخت و وقتی دید که آن خاک، خون شده است، فریادش به «وا حسینا! ‌ای پسر پیامبر خدا! » بلند شد. زنان، از هر سو شیون سر دادند، تا این که در مدینه چنان ولوِله‌ای شد که تا آن زمان، شنیده نشده بود.»
شیخ مفید در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) چنین آورده است: «صبح روزی، امّ سلمه، گریان برخاست. به او گفتند: گریه ات برای چیست؟ گفت: پسرم حسین (علیه‌السّلام) امشب کشته شد. این از آن روست که از آن روزی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در گذشته، جز امشب، او را به خواب ندیده بودم، و دیدم که رنگ پریده و دلگیر است. گفتم: ‌ای پیامبر خدا! چه شده که تو را رنگ پریده و دلگیر می‌بینم؟ فرمود: «امشبی را تا صبح برای حسین و یارانش قبر می‌کَنْدم».»برخی از منابع اهل سنت مانند سنن ترمذی نیز گزارشی به همین مضمون نقل کرده‌اند.
بنا بر روایـت ابن قولویه از‌ امام صادق، در یک نوبت کـه رسـول خـدا در حجره‌ ام سلمه بود و جبرئیل نیز نزد آن حضرت حضور داشت، ناگاه حسین (علیه‌السّلام) وارد حجـره شـد. در این هنگام، جبرئیـل بـه رسـول خـدا گفت: «امـت تـو این فرزندت را خواهند کشت. آیا می‌خواهی خاک زمینی را که او در آن کشته خواهد شد، نشانت دهم؟» رسـول خـدا فـرمـود: آری. پس جبرئیـل دسـت بـرد و مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد، که به رنگ سرخ بود. رسـول خـدا‌ ام سلمه را از این ماجرا باخبر کرد و فرمود: جبرئیل به من خبر داده که امتم حسین را خواهند کشت و این تربت را نیز به من داده است. هرگاه خون تازه در آن دیدی، بدان که حسین کشته شده است. ‌ام سلمه آن خاک را درون شیشه‌ای نهاد. آن شیشه نزد‌ ام سلمه بود تا زمانی که‌ امـام حسین آهنگ خروج از مدینه کرد. ام سلمه نزد ایشان رفت و با نگرانی، پیشگویی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را درباره شهادت آن حضرت و قضیه خاک را بازگو کرد. امام در پاسخش فرمود: اگر نروم نیز، کشته خواهم شد. سپس دستی بر چشمان‌ ام سلمه کشید، و او مکان شهادت امام و یارانش را در کربلا مشاهده کرد. در این هنگام امام مقداری از خاک کربلا را به‌ ام سلمه داد و فرمود: اگر این خاک، و خاکی که رسول خدا به تو داده است، خونین شد، بدان که من کشته شده‌ام. وی پس از عزیمت امام به کربلا، همواره به آن خاک می‌نگریست تا اینکـه عـصر روز عاشورا آن را خونین یافت؛ پس فریاد «واحسینا، وا ابـن رسـول الله» مدینه نیز همراه او گریستند و در مدینه چنان غوغایی برپا شد که هیچ گاه کسی مثل آن را ندیده بود.


۱. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۸، ص۴۷۷.    
۲. طبری شیعی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۸۰.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۹۳.    
۴. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۵۵.    
۵. ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمة الامام الحسین (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق، ص۲۴۵.    
۶. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۷.    
۷. طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص١٤٧.    
۸. زرندی حنفی، محمد بن یوسف، نظم درر السمطین، ص٢١٥.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج٤٤، ص٢٤١، ح٣٤.    
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۲.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۳.    
۱۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۵.    
۱۵. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱۹.    
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۳۰.    
۱۷. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۹۰.    
۱۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۴.    
۱۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۴۱۵.    
۲۰. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج۶، ص۱۲۰.    
۲۱. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۱۷، ص۵۸، ح۲.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج٤٤، ص٢٤١، ح۳۵.    
۲۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۲۴. عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۷۹.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۹۴.






جعبه ابزار