خوف از نشوز (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
آیات قرآن مساله
خوف زن از نشوز شوهر، و همچنین
خوف شوهر از نشوز زن را مطرح کرده و
احکام آنرا بیان کرده است.
خوف زن
از نشوز شوهر، مجوز اقدام او برای
صلح و
گذشت از برخی حقوق خویش است.
«وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضـا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحـا والصلح خیر واحضرت الانفس الشح وان تحسنوا و تتقوا فان الله کان بما تعملون خبیرا؛
و اگر زنی،
از طغیان و
سرکشی یا اعراض شوهرش،
بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یا
مرد،
از پارهای
از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در این گونه موارد)
بخل میورزند. و اگر
نیکی کنید و
پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)،
خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است (و
پاداش شایسته به شما خواهد داد).»
البته
از نظر فقهی حق اقدام حقوقی زن در صورت نشوز شوهر محفوظ است.
امام خمینی دراینرابطه در
تحریرالوسیله مینویسد: «همانطور که نشوز
از طرف زوجه محقق میشود همچنین
از طرف
شوهر هم با تعدّی بر زن و قیام نکردن به حقوق واجب زن، نشوز تحقق مییابد. پس اگر نشوز
از شوهر به سبب جلوگیری
از حقوق زن
از قبیل تقسیم همخوابگی و نفقه و مانند اینها آشکار شود، پس او حق مطالبه
از شوهر را دارد، و او را
موعظه مینماید پس اگر مؤثر نشود مرافعه را پیش
حاکم شرع میبرد و او را به آن ملزم میکند و زن حق ندارد زوج را مهجور کند و یا او را بزند، و هنگامی که حاکم بر نشوز زوج و تعدّی او اطلاع پیدا کرد او را
از انجام آنچه که بر او حرام است، نهی میکند و به انجام آنچه که بر او واجب است امر مینماید، پس اگر نافع شود که همان، وگرنه آنطور که مصلحت میبیند او را
تعزیر میکند. و حاکم شرع هم حق دارد
از مال شوهر - در صورت امتناع
از آن - او را
انفاق نماید ولو اینکه املاک او را بفروشد درصورتیکه متوقف بر آن باشد.»
"و ان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا... "این آیه شریفه حکمی را بیان میکند که مورد استفتاء پرسشکنندگان نبود و لیکن
از آنجا که با حکم مورد استفتاءشان تناسب داشت در اینجا ذکر شده، نظیر حکمی که در آیه بعدی آمده و جمله "و لن تستطیعوا ان تعدلوا... " بیانگر آن است که آن نیز
از مسائل مورد
استفتاء آنان خارج بود.
و اگر شرط اصلاح را
خوف نشوز و اعراض قرار داد، نه خود آن دو را، برای این بود که صلح موضوعش
از زمانی تحقق مییابد که علامتها و آثار ترس آور آن تحقق یابد و سیاق دلالت دارد بر اینکه مراد
از صلح و
مصالحه کردن این است که
زن از بعضی
حقوق زناشویی خودش صرفنظر کند تا
انس و علاقه و
الفت و توافق شوهر را جلب نماید و به این وسیله
از طلاق و جدایی جلوگیری کند و بداند که صلح بهتر است.
"و احضرت الانفس الشح" کلمه: "شح" به معنای بخل است و جمله مورد بحث میخواهد این حقیقت را خاطر نشان سازد که غریزه بخل یکی
از غرائز نفسانیهای است که خدای تعالی بشر را بر آن غریزه مفطور و مجبول کرده تا به وسیله این غریزه منافع و مصالح خود را حفظ نماید و
از ضایع شدن آن دریغ کند، پس هر نفسی دارای "شح" و "بخل" هست و بخلش همواره حاضر در نزد او است، یک زن نسبت به حقوقی که در
زوجیت دارد یعنی در
لباس و
خوراک و بستر و عمل زناشویی، بخل میورزد، یعنی
از تلف شدن و غصب شدن آن جلوگیری میکند و یک مرد نیز در صورتی که به زندگی کردن با همسرش بی میل باشد،
از موافقت و
محبت و اظهار علاقه به او بخل میورزد، در چنین صورتی حرجی بر آن دو نیست در اینکه بین خود صلح برقرار نمایند، یعنی یکی
از آن دو
از پارهای حقوق خود چشمپوشی کند.
خوف شوهر
از نشوز زن، مجوز اقدام او به
موعظه، ترک همخوابگی و تنبیه او است.
«الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من امولهم فالصـلحـت قـنتـت حـفظـت للغیب بما حفظ الله والـتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا ان الله کان علیـا کبیرا؛
مردان،
سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (
از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که
از اموالشان (در مورد
زنان) میکنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که
خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند. و (اما) آن دسته
از زنان را که
از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر
از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را
تنبیه کنید! و اگر
از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)»
زنانی هستند که
از وظائف خود سرپیچی میکنند و نشانه های ناسازگاری در آنها دیده میشود، مردان در برابر این گونه زنان وظائف و مسئولیتهایی دارند که باید مرحله به مرحله انجام گردد، و در هر صورت مراقب باشند که
از حریم
عدالت تجاوز نکنند، این وظائف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است:
و اللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن مرحله اول در مورد زنانی است که نشانههای سرکشی و عداوت و
دشمنی در آنها آشکار میگردد که
قرآن در جمله فوق
از آنها چنین تعبیر میکند: "زنانی را که
از طغیان و سرکشی آنها میترسید موعظه کنید و پند و
اندرز دهید" و به این ترتیب آنها که پا
از حریم نظام خانوادگی فراتر میگذارند قبل
از هر چیز باید بوسیله اندرزهای دوستانه و بیان نتائج سوء اینگونه کارها آنان را براه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود.
و اهجروهن فی المضاجع: "در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر
از آنها دوری کنید" و با این عکس العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح قهر کردن، عدم رضایت خود را
از رفتار آنها آشکار سازید شاید همین "واکنش خفیف" در روح آنان مؤثر گردد.
و اضربوهن در صورتی که سرکشی و پشت پازدن به وظائف و مسئولیتها
از حد بگذرد و هم چنان در راه قانونشکنی با
لجاجت و سرسختی گام بردارند، نه اندرزها تاثیر کند، و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی نفعی ببخشد و راهی جز شدت عمل باقی نماند، برای وادار کردن آنها به انجام تعهدها و مسئولیتهای خود چاره منحصر به-
خشونت و شدت عمل گردد، در اینجا اجازه داده شده که
از طریق تنبیه بدنی آنها را به انجام وظائف خویش وادار کنند.
البته با این توضیح که
از نظر فقهی
از حق زن بر شوهر است که «اگر زن نادانی کرد او را ببخشد و صورت را برای او زشت نکند، چنان که در اخبار وارد شده است.»
این نشان میدهد که
آرامش روحی و امنیت روانی زن و شوهر مورد توجه
شارع مقدس است که در حد واندازه رو ترش کردن برای زن را بر شوهر ممنوع کرده است چه رسد به شتم یا ضربی که کبودی یا خونریزی و شکستگی ببار آورد یا حتی سرخ شدن پوست بدن او را در پی داشته باشد، که اگر
از این قبیل «
جنایتی رخ دهد
غرامت آن واجب است.»
بر همین اساس است که بهمنظور کنترل رفتار و تبیین حدود واکنش شوهر به نشوز و بدرفتاری زن، با لحاظ قیود بازدارنده مقرر شده است: «اگر
از زن علامات نشوز و
طغیان به سبب تغییر عادتش با شوهر در
قول یا
فعل، آشکار شود، به اینکه با خشونت او را جواب دهد و حال آنکه قبلاً با نرمی با او سخن میگفت یا عبوسی و ترشرویی را در صورتش آشکار کند و خود را به سنگینی و غضبناکی بزند و حال آنکه قبلاً خلاف این بوده است و غیر اینها، زوج او را
موعظه میکند پس اگر گوش نکرد، نشوز با خروج او
از اطاعت مرد - در جایی که به تمتع بردن او برمیگردد - تحقق پیدا میکند؛ پس در این صورت برای زوج جایز است که او را در محل خواب مهجور کند، به اینکه پشتش را در
رختخواب به طرف او کند یا
از رختخواب او کنارهگیری کند، پس اگر او را مهجور کند و زن بر نگردد و بر کارهایش اصرار داشته باشد زدنش جایز است و باید بهاندازهای که با آن امید برگشتن او باشد، اکتفا شود پس زیادتر
از آن درصورتیکه غرض به سبب آن حاصل میشود جایز نیست، وگرنه بهتدریج به الاقوی فالاقوی میرسد تاحدیکه
خون نیاورد و شدید نباشد که در سیاه شدن یا سرخ شدن بدن او تاثیر بکند. و لازم است که بهقصد
اصلاح او باشد، نه به قصد
تشفی و
انتقام و اگر با زدن، جنایتی رخ دهد غرامت آن واجب است.»
اگر بهطوری نشوز
از زوجین واقع شود که
خوف شقاق و جدایی بین آنها باشد و امر آنها به حاکم شرع کشانده شود، باید دو
حَکَم تعیین کند: یک حَکَم
از طرف شوهر و یک حَکَم
از طرف زن که جهت اصلاح و رفع اختلاف، آنچه را که صلاح میبینند
از با هم بودن یا جدا شدن آنها، انجام دهند و بر هر دو حَکَم واجب است که بحث و جدیت بکنند در حال آنها و در آنچه که سبب و علت پیدا شدن این اختلاف است، سپس در امر آنها کوشش کنند، پس هر چه که رایشان بر آن قرار گرفت و به آن حکم نمودند بر زوجین
نافذ است و بر زوجین لازم است که به آن راضی باشند؛ به شرطی که مورد حکم آنها جایز باشد، مانند اینکه
شرط کنند بر زوج که زوجه را در فلان شهر یا در
مسکن مخصوصی یا در نزد پدر و مادرش ساکن نماید یا مادرشوهر یا خواهر شوهر با او سکونت نداشته باشند، ولو به اینکه در خانه جدایی باشد، یا هوویش با او در یک خانه و مانند آن سکونت نداشته باشد، یا بر زن شرط کنند مهر حالّش را تا فلان مدت به تاخیر بیندازد، یا آنچه را که
از او گرفته بهعنوان قرض به او رد نماید و مانند آن، به خلاف اینکه جایز نباشد؛ مانند اینکه بر مرد شرط کنند که بعضی
از حقوق هوو
از همخوابگی و
نفقه را ترک کند یا اینکه زن در خروجش
از خانه او هر وقت و هر جا که بخواهد آزاد باشد و مانند اینها.
•
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «خوف از نشوز». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی