• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خلاقیت (علوم تربیتی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خلاقیت، یکی از مباحث مطرح شده در علوم تربیتی و به معنی توانایی تفکر در مورد چیزی به شیوه‌ای جدید و غیرمعمول و نیز ارائه راه‌حل‌هایی منحصر به فرد برای مسایل است. این مقاله بعد از ارائه تعاریف گوناگون از دانشمندان پیرامون خلاقیت از عوامل موثر در خلاقیت و شیوه کشف کودکان خلاق و راه‌بردهای آن بحث می‌کند و در نهایت ارتباط موضوع را با حل مساله بیان می‌کند.



آفرینندگی یا خلاقیت از موضوعاتی است که درباره آن بحث‌های فراوانی شده بی‌آنکه مفهوم آن به درستی روشن شده باشد. کلمه "خلاقیت" در زمینه‌های گوناگون و در معانی مختلف به‌کار برده شده است، تا آنجا که برخی از پژوهشگران آن را فاقد معنی مشخص و دقیق دانسته‌اند.
[۱] کریمی، یوسف، روانشناسی تربیتی، ص۲۰۵، تهران، ارسباران، ۱۳۸۰، چاپ اول.



خلاقیت Creativity: براساس عقیده آیزنک، آرنولد و مای‌لی، خلاقیت فرایندی روانی است که منجر به حل مسئله، ایده‌سازی، مفهوم‌سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه‌پردازی و تولیداتی می‌شود که بدیع و یکتا باشند. در فرهنگ روانشناسی وبر، خلاقیت عبارت است از ظرفیت دیدن روابط جدید، پدید آوردن‌اندیشه‌های غیرمعمول و فاصله گرفتن از الگوی سنتی تفکر. خلاقیت در فرهنگ روانشناسی سیلامی همان تمایل و ذوق به ایجادگری است که در همه افراد و در همه سنین به‌طور بالقوه وجود دارد و با محیط اجتماعی – فرهنگی پیوستگی مستقیم و نزدیکی دارد. شرایطی مناسب لازم است تا این تمایل طبیعی به خودشکوفایی تحقق یابد.
[۲] سلیمانی، افشین، کلاس خلاقیت، ص۳، تهران، سازمان انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۸۱، چاپ اول.


خلاقیت، توانایی تفکر در مورد چیزی به شیوه‌ای جدید و غیرمعمول و نیز ارائه راه‌حل‌هایی منحصر به فرد برای مسایل است. گیلفورد، بین "تفکر همگرا (convergent thinking)" که پاسخی درست به سؤالات ارائه شده و ویژگی تفکر مورد نیاز در آزمون‌های متداول هوش است و "تفکر واگرا (pergent thinking)" که برای سؤالی واحد پاسخ‌های متعددی ارائه می‌دهد و یکی از ویژگی‌های اساسی خلاقیت است، تمایز قایل شده است.
[۳] بیابانگرد، اسماعیل، روانشناسی تربیتی، ص۲۹۳، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ اول.


رابرت گانیه، آفرینندگی را نوعی حل مسئله می‌داند. گانیه، در طبقه‌بندی خود از انواع بازده‌های یادگیری، بالاترین سطح یادگیری را حل مسئله نامیده و طبقه دیگری به آفرینندگی اختصاص نداده اما معتقد است که آفرینندگی نوع ویژه‌ای از حل مسئله است. با وجود شباهت زیاد بین حل مسئله و آفرینندگی، می‌توان آنها را از این لحاظ متفاوت دانست که حل مسئله فعالیتی عینی‌تر از آفرینندگی است و از آن هدف مشخص‌تری دارد. یعنی حل مسئله بیشتر بر واقعیات استوار است و هدف آن عینی و بیرونی است، در حالی‌که آفرینندگی بیشتر جنبه شخصی دارد و زیادتر از حل مسئله به شهود و تخیل وابسته است.
[۴] سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۹۱، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.



بدون تردید عوامل ارثی و امور طبیعی و فرهنگی همه در پیدایش استعداد و رشد خلاقیت تاثیر دارند. اثر وراثت در پیدایش نیروی ابتکار قابل انکار نیست. افراد بیشماری در محیط‌های مساعد پرورش یافته‌اند ولی همه آنها دارای فکر و‌اندیشه تازه نشده‌اند. با اینکه عامل ارثی، پیدایش استعداد خلاقیت را در افراد ممکن می‌سازد اما بروز و رشد این استعداد تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد. در اجتماعاتی که فرد انسانی بدون توجه به وضع مالی، موقعیت اجتماعی و عقیده حق استفاده از فرصت‌های تربیتی را دارد و می‌تواند طبق استعداد و امکانات خود پیشرفت کند، معمولا افراد مبتکر و خلاق بیشتر دیده می‌شود. بنابراین محیط مساعد، چه در زمینه جغرافیایی و چه از لحاظ اجتماعی و فرهنگی در رشد و پرورش قوه ابتکار در افراد تاثیر فراوان دارد. عوامل محیطی نه تنها سبب پرورش استعدادهای مختلف افراد می‌شود، بلکه موجباتی برای تحریک و تشویق افراد به خلق‌اندیشه‌ها و راه‌های تازه فراهم می‌سازد.
[۵] شریعتمداری، علی، روانشناسی تربیتی، ص۴۰۸، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵، چاپ نهم.



امروزه روانشناسان موفق شده‌اند، آزمون‌هایی بسازند که با اجرای آنها می‌توان کودکان خلاق را کشف کرده و پرورش داد. آزمون‌های خلاقیت به دوگونه "کلامی" و "دیداری" تهیه شده‌اند. در آزمون‌های کلامی، خلاقیت برحسب تعداد کلماتی که کودکان می‌توانند با شنیدن یا خواندن یک کلمه معین به یاد آورند و بگویند،‌اندازه‌گیری می‌شود، مانند کلمه باران یا از ایشان سؤال می‌شود که همه اشیای گرد را که می‌توانند فکر کنند، بگویند. در آزمون‌های دیداری، خطوطی را به کودکان نشان می‌دهند و از ایشان می‌خواهند که بگویند این خطوط برایشان چه معنا دارد.
[۶] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد، ص۲۰۴، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.



عالی‌ترین هدف آموزش و پرورش در تمامی سطوح تحصیلی، ایجاد توانایی در حل مسئله و آفرینندگی در یادگیرندگان است. از راه ایجاد این توانایی‌ها در دانش‌آموزان، می‌توان آنان را برای برخورد درست با شرایط متغیر زندگی و موقعیت‌های جدیدی که مرتبا با آنها روبرو خواهند شد، آماده کرد. با توجه به این نکته، می‌توان گفت که دیگر هدف‌های پرورشی، پیش‌نیاز هدف‌های مربوط به حل مسئله و خلاقیت به حساب می‌آیند.
[۷] سیف، علی‌اکبر، روانشناسی تربیتی، ص۱۶۰، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۰، چاپ هشتم.

یک هدف مهم آموزش، کمک به شاگردان به منظور خلاق‌تر شدن است.


راهبردهایی که می‌تواند خلاقیت کودکان را فعال سازد، شامل: بارش مغزی، فراهم نمودن محیطی که محرک خلاقیت است، عدم کنترل بیش از حد در کلاس، تشویق انگیزش درونی، پرورش تفکر عملی و قابل انعطاف، معرفی کردن افراد خلاق و یک الگوی خلاق برای شاگردان، می‌باشد.
[۸] سانتراک، جان دبلیو، روانشناسی تربیتی، ص۲۰۶، ترجمه مرتضی امیدیان، یزد، دانشگاه یزد، ۱۳۸۵، چاپ اول.


۶.۱ - بارش مغزی

بارش مغزی brain storming تکنیکی است که در آن افراد تشویق می‌شوند تا ایده‌های خلاقی را در گروه مطرح سازند و هر آنچه که به ذهنشان می‌رسد و با موضوعی خاص ارتباط دارد، بیان کنند.

۶.۲ - تدارک محیط

تدارک محیط برانگیزاننده خلاقیت: بعضی از مکان‌ها خلاقیت را بارور نموده و برخی دیگر آن را بازداری می‌کنند. معلمانی که خلاقیت را تشویق می‌کنند، اصولا بر کنجکاوی ذاتی دانش‌آموزان تاکید دارند.

۶.۳ - کنترل نکردن بیش از حد

دانش‌آموزان را بیش از حد کنترل نکردن: آمابیل می‌گوید، زمانی که به دانش‌آموزان چگونگی انجام کاری را دقیقا می‌گوییم، این حس به آنها دست می‌دهد که هیچ مهارتی ندارند. اگر به جای فعالیت‌های اجباری، به آنها اجازه انتخاب علایق و خواسته‌هایشان را بدهید و این گرایش را تقویت نموده و حمایت کنید، احتمالا کمتر مانع کنجکاوی ذاتی آنها می‌شوید.

۶.۴ - تشویق انگیزش درونی

استفاده افراطی از جوایزی مثل ستاره‌های طلایی، پول یا اسباب‌بازی‌ها یا تضعیف لذت درونی دانش‌آموز که از فعالیت‌های خلاقانه نشات می‌گیرد، به خلاقیت آنها صدمه می‌زند.

۶.۵ - پرورش تفکر عملی و منعطف

متفکران خلاق، انعطاف‌پذیر بوده و با مسایلی که موجب تناقض می‌شوند، سروکار دارند. اگرچه خلاقیت به زحمت نیاز دارد، اما این زحمت اگر مورد پذیرش دانش‌آموز باشد، سهل‌تر خواهد بود.

۶.۶ - معرفی افراد خلاق

از افراد خلاق بخواهید که به کلاس شما بیایند و در مورد آنچه باعث خلاقیت آنها شده است، صحبت کنند یا مهارت‌های خلاق خود را نشان دهند.
[۹] بیابانگرد، اسماعیل، روانشناسی تربیتی، ص۲۹۴_ ۲۹۵.



حل مسئله Problem solving عبارت است از یافتن راه‌حلی که با آن بر مانع غلبه کنیم و بتوانیم به وضعیت هدف مطلوب برسیم. از دیدگاه پردازش اطلاعات، حل مسئله یعنی جستجوی بهترین مجموعه از راه‌هایی که ممکن است با آن بر مانع غلبه کرد و به هدف رسید.
[۱۰] گلاور، جان و همکاران، روانشناسی شناختی برای معلمان، ص۱۹۱، ترجمه علی‌نقی خرازی، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷، چاپ اول.


می‌توان حل مسئله را به صورت تشخیص و کاربرد دانش و مهارت‌هایی که منجر به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف مورد نظرش می‌شود، تعریف کرد. پس عنصر اساسی حل مسئله کاربست دانش‌ها و مهارت‌های قبلا آموخته شده در موقعیت‌های تازه است. حل مسئله به عنوان یک فعالیت عالی ذهنی، نوعی یادگیری است که در آن تعریف و شرایط یادگیری مصداق پیدا می‌کند. بنابراین یادگیری حل مسئله به کسب دانش و مهارت تازه می‌انجامد، همان‌طور که دیگر انواع یادگیری به کسب دانش یا مهارت تازه منجر می‌شود.
[۱۱] سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۵۴، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.
[۱۲] سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۵۶، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.


۷.۱ - خلاقیت و حل مسئله

آفرینندگی یا خلاقیت از لحاظ ماهیت به حل مسئله بسیار نزدیک است. با وجود این، تفاوت بین آفرینندگی و حل مسئله این است که حل مسئله فعالیتی عینی‌تر از خلاقیت است و از آن هدف مشخص‌تری دارد. در حل مسئله شخص با موقعیتی روبرو می‌شود که باید برای آن یک راه حل بیابد، اما در آفرینندگی فرد هم موقعیت مسئله و هم راه حل آن را خود می‌آفریند.

ویژگی مهم دیگر آفرینندگی، تازگی نتایج تفکر آفریننده است. تفکر خلاق بیشتر از حل مسئله به نتایج تازه و بدیع می‌انجامد. هوش با تفکر همگرا شناسایی شده و خلاقیت با تفکر واگرا مشخص می‌شود. بسیاری از افراد، دارای تفکر همگرا هستند، اما افراد آفریننده تفکر واگرا دارند. تفاوت این دو نوع تفکر در آن است که در تفکر همگرا نتیجه فعالیت فکری از قبل معلوم است، اما در تفکر واگرا برای مسایل، یک راه حل قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب وجود دارند که از نظر منطقی همه درست هستند. تفکر واگرا یا تفکر خلاق، با هوش و پیشرفت تحصیلی رابطه همبستگی خیلی سطح بالایی ندارند.
[۱۳] سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۶۰۶، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.



· خلاقیت، مستلزم سطح معینی از هوش است، لکن هوش بالا لزوما با خلاقیت همراه نیست.
· برای تحلیل کامل خلاقیت باید عوامل محیطی، اجتماعی و طبیعی و عوامل شخصیتی را در نظر گرفت.
· خلاقیت، مستلزم تفکر مستقل و نوآوری است.
· تفکر مورد نظر در خلاقیت، طبعا "تفکر واگرا" یا توانایی یافتن افکار یا پاسخ‌های متفاوت و جدید است نه "تفکر همگرا" که توانایی مطرح ساختن یک پاسخ است.

·خلاقیت، مستلزم سه عمل است:
۱. سیالی یا توانایی نمادی کردن تجربه‌ها و توانایی بیان معنا به چندین معنا و مفهوم.
۲. انعطاف‌پذیری یا نرمش، توانایی تغییر "مجموعه ذهنی" خویش برای جستجوی راه حل‌های دیگر هنگامی که پاسخ داده شده، نادرست باشد.
۳. ابتکار یا توانایی مطرح ساختن راه حل‌ها با مفاهیم بی‌نظیر و تازه.


· خلاقیت، یک فرایند است نه محصول یا فرآورده.
· خلاقیت، فرایندی هدفدار است که ممکن است برای خود شخص یا جامعه‌اش سودمند باشد.
· خلاقیت، به تولید امر نو، متفاوت و بی‌نظیر می‌انجامد به صورت کلامی یا غیرکلامی، واقعی یا انتزاعی.
· خلاقیت، از تفکر واگرا نتیجه می‌شود، در صورتی که همنوایی و حل مسئله روزانه از تفکر همگرا ناشی می‌شود.
· آفرینندگی، روش تفکر است و مترادف هوش نیست زیرا هوش، همه توانایی‌های ذهنی را دربرمی‌گیرد.
· آفرینندگی، شکلی از تخیل کنترل‌ شده است که به نوعی پیشرفت و کار بزرگ می‌انجامد.
[۱۴] شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد، ص۲۰۱، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.



۱. کریمی، یوسف، روانشناسی تربیتی، ص۲۰۵، تهران، ارسباران، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۲. سلیمانی، افشین، کلاس خلاقیت، ص۳، تهران، سازمان انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۳. بیابانگرد، اسماعیل، روانشناسی تربیتی، ص۲۹۳، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۴. سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۹۱، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.
۵. شریعتمداری، علی، روانشناسی تربیتی، ص۴۰۸، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵، چاپ نهم.
۶. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد، ص۲۰۴، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.
۷. سیف، علی‌اکبر، روانشناسی تربیتی، ص۱۶۰، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۰، چاپ هشتم.
۸. سانتراک، جان دبلیو، روانشناسی تربیتی، ص۲۰۶، ترجمه مرتضی امیدیان، یزد، دانشگاه یزد، ۱۳۸۵، چاپ اول.
۹. بیابانگرد، اسماعیل، روانشناسی تربیتی، ص۲۹۴_ ۲۹۵.
۱۰. گلاور، جان و همکاران، روانشناسی شناختی برای معلمان، ص۱۹۱، ترجمه علی‌نقی خرازی، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷، چاپ اول.
۱۱. سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۵۴، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.
۱۲. سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۵۵۶، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.
۱۳. سیف، علی‌اکبر، روانشناسی پرورشی، ص۶۰۶، تهران، آگاه، ۱۳۸۵، چاپ شانزدهم.
۱۴. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روانشناسی رشد، ص۲۰۱، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۳، چاپ نهم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خلاقیت و حل مساله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۳۱.    






جعبه ابزار