خلافت (دیدگاه فریقین)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خلافت در
اصطلاح، عبارتست از
نیابت از صاحب
شریعت در حفظ
دین و سیاست دنیا.
موضوع
خلافت از موضوعاتی است که بین مسلمین دارای اهمیت بسزایی میباشد. شیعیان،
حضرت علی (علیهالسّلام) را جانشین بلافصل
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سوی خدا میدانند
و برای اثبات این مطلب به
ادله فراوانی از قرآن
و روایات معتبر فریقین استناد میکنند
و خلافت را یک منصب الهی
و تابع
تشریع میدانند در حالی که
اهل سنت، معتقدند پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) برای بعد از خود جانشین تعیین نکرده است.
لذا با توجه به اهمیت موضوع به تبیین این مسئله میپردازیم.
خلافت از نظر
لغت،
نیابت کردن شخصی است از شخص دیگری که این نیابت یا برای غایب بودن منوب عنه است یا برای مردن او یا برای عاجز بودن
و یا برای
تعظیم و تشریف خلیفه است.« والخلافة، النیابة عن الغیر، اما لغیبة المنوب عنه
و اما لعجزه
و اما لتشریف المستخلف.»
خلافت
و امامت در
اصطلاح، نیابت از صاحب
شریعت در حفظ
دین و سیاست دنیا است
و به کسی که چنین مقامی دارد خلیفه
و امام میگویند. البته شروطی مانند قریشی را جز شروط امام میدانند.
به عنوان مثال
تفتازانی میگوید: «
امامت ریاست عمومی در امر دین
و دنیا به نیابت
و جانشینی از پیامبر میباشد.»
اهل سنت معتقدند، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)، جانشینی برای خود انتخاب ننموده
و این امر مهم را به
امت خود، واگذار نموده است.
لکن این
نظریه، با شان
و شخصیت آن حضرت ناسازگار میباشد که ایشان به این موضوع مهم، بی اهمیت باشند! در حالی که همه پیامبران، جانشینان خود را
انتخاب میکردند.
آیا پیامبر اکرم که اشرف انبیاء است از این دسته پیامبران خارج است؟! این مطلب لازم میآید که آن حضرت ماموریت خود را به خوبی انجام نداده باشد در حالی که میدانیم پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) در انجام ماموریت کوچکترین کوتاهی ننموده
و عصمت در این مرحله مورد قبول
متکلمین شیعه و سنی است.
در مقابل علمای شیعه در این موضوع معتقدند که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) در
زمان حیات خود
حضرت علی (علیهالسّلام) را از طرف خدا نصب
و تعیین کرده است.
این نظریه با توجه به خطراتی که از ناحیه
منافقین متوجه مسلمانان بود
و منتظر بودند که با
مرگ پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)، ضربه خود را با جامعه نوپای اسلامی وارد کنند
و همچنین خطری که از ناحیه قدرتهای خارجی آن زمان (یعنی
ایران و روم) احساس میشد، بهترین عقیدهای است که مورد پذیرش میباشد.
علاوه بر این که
سیره و زندگی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) این بود که نه تنها قبل از
رحلت خود بلکه در سراسر حیات خویش
و در فرصتهای مختلف از خلیفه
و جانشین پس از خود، سخن به میان آورده، در این مورد روایات
و شواهدی از شیعه
و سنی در کتاب معتبره آنها به
چشم میخورد.
احادیثی مانند:
حدیث انذار،
حدیث غدیر،
حدیث منزلت،
حدیث جابر،
و احادیث دیگر که ثابت میکند حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) نه تنها به فکر جانشین پس از خود بودند، بلکه خلیفه خود را نصب
و تعیین نمودند که به برخی از آنان اشاره میکنیم.
یکی از ادله اثبات کننده
امامت و ولایت،
حدیث غدیر میباشد که متن
حدیث توسط
شیخ کلینی در کتاب شریف
کافی آورده شده است که به جهت اهمیت آن، به آن اشاره میکنیم. این
حدیث شریف از
امام باقر (علیهالسّلام) روایت شده است که آن حضرت فرمودند:
خداوند متعال، رسول خود را به
ولایت علی (علیهالسّلام) فرمان داد
و بدین سبب،
ولایت صاحبان امر را
واجب نمود. در ادامه به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) دستور داد تا
ولایت را برای دیگران
تفسیر نماید، چنان که
نماز و روزه و حج را بر ایشان تفسیر نموده است. وقتی این دستور از سوی خداوند متعال صادر شد، رسول خدا ترسید که آنان وی را
تکذیب کنند در این هنگام خداوند به ایشان دستور
ابلاغ رسالت را فرمود که در صورت عدم انجام این
تکلیف، رسالتش، ناقص خواهد ماند
لذا ایشان فرمان خداوند را آشکار نمود
و ولایت علی (علیهالسّلام) را در
غدیرخم استقرار بخشید...»
این
آیه شریفه، یک دیگر از ادله مهم برای اثبات
امامت و خلافت ائمه معصومین (علیهالسّلام) میباشد که در منابع معتبر فریقین به آن اشاره شده است. هنگامی که آیه «وانذر عشیرتک الاقربین؛
و (نخست) خويشان نزديكت را بيم ده
و انذار كن.» نازل شد، رسول خدا (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) فرزندان
عبدالمطلب را جمع نمود
و آنها را
انذار نمود
و خطاب به آنان فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب همانا من انذار کننده
و بشارت دهنده از طرف خدا به سوی شما هستم، پس
اسلام بیاورید
و مرا
اطاعت کنید تا
هدایت شوید. در ادامه ایشان از آن جمع چنین سوال نمود: چه کسی از شما
برادر و وزیر من خواهد شد تا این که
ولی و وصی بعد از من باشد
و جانشین من در میان اهلم شده
و دین مرا ادا کند؟ آن حضرت سه مرتبه، این مطلب را تکرار نمود
و در هر بار، آنان پاسخی به آن حضرت ندادند فقط در میان آن جمع، حضرت علی (علیهالسّلام) به سخنان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) ،
لبیک میگفت. لذا پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) ، ایشان را به عنوان
ولی و وصی
و جانشین خود معرفی نمود.
پس نتیجه میگیریم موضوع خلافت
و جانشینی حضرت علی (علیهالسّلام) بعد از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)، یک امر مسلم
و قطعی میباشد که هیچ گونه
شک و تردیدی در آن وجود ندارد که شواهد زیادی برای اثبات آن وجود دارد که ما به جهت اختصار به برخی از آنها اشاره نمودیم.
امام خمینی امامت و خلافت را یک اصل الهی برخاسته از متن دین برای راهبری جامعه میداند که بدون آن
سعادت جامعه تحقق نمییابد
و این اصل را از اصول مذهب میشمارد.
و بر این باور است که مقام
امامت صرفاً یک مقام اعتباری نیست؛ بلکه یک منصب حقیقی الهی است که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از طرف خداوند مامور به نصب
و جعل
و تصریح به آن میشود.
به اعتقاد ایشان، خلافت
و امامت دو جنبه ظاهری
و باطنی دارد
و جنبه ظاهری آن، حکومت
و زعامت دنیایی است
و با تشکیل حکومت شکل میگیرد، ازاینرو ایشان واقعه غدیر را مساوی با ایجاد حکومت میداند
و از جنبه باطنی آن، به
ولایت تعبیر میکند.
امام خمینی برای اثبات خلافت
و امامت دو دلیل عقلی
و نقلی اقامه میکند. امام خمینی در بیان دلیل عقلی بر خلافت،
امامت را نگهبان
دین و حافظ نظام اسلامی
و حافظ وحدت مسلمانان میداند که تنها با وجود او احکام دین
و اجرای آنها استمرار مییابد.
ایشان لزوم جریان احکام
و قوانین الهی بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)
و منحصر نبودن اجرای احکام به زمان حیات او را دلیل عقلی بر
امامت و خلافت میداند
و معتقد است
امامت قوه جریان این قوانین است
و بدون
امامت قانونگذاری لغو
و بیهوده است؛ زیرا منظور از قانونگذاری عمل بدان است
و عمل به آن بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) بهگونهای که اختلاف در آن نباشد بهواسطه وجود خلیفه
و امام است.
امام در دلیل نقلی به برخی آیات الهی،
حدیث منزلت، ثقلین، سفینه استناد میکند
و درباره
حدیث غدیر یادآور شده که این
حدیث با اسناد متعدد از طریق شیعه
و سنی نقل شده است؛ چنانکه در کتب اهلسنت هشتاد
و نه
حدیث از آن ذکر شده است
و بسیاری از آن کتاب مسند احمد بن حنبل از ائمه اهلسنت میباشد، آمده است.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خلافت از دیدگاه فریقین». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.