خطبه قاصعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خطبه قاصعه، خطبه قاصعه، بلندترین
خطبه نهج البلاغه در نکوهش
ابلیس و برحذر داشتن
مردم از پیروی او می باشد.
واژه قاصعه از قصع به معنای فرو دادن
آب و برطرف کردن
عطش ، نشخوار کردن، کوچک شمردن و خوار کردن آمده است.
شارحان نهج البلاغه وجوه تسمیه گوناگونی برای این خطبه و موصوف شدن آن به قاصعه ذکر کردهاند که برگرفته از معانی لغوی آن است،از جمله اين كه
حضرت علی عليه السلام اين سخنان را سوار بر شترش كه در حال نشخوار كردن بوده، ايراد كرده است.
ابن میثم این وجه را بر دیگر وجوه ترجیح داده است. براساس نقلی
پیامبر اکرم نیز سوار بر
مرکب ، در حالیکه آن مرکب
نشخوار میکرد، خطبهای خواندند.
دیگر آنکه،
نصایح و
مواعظ در این خطبه از آغاز تا پایان، پشت سرهم تکرار شده و ازاینرو به نشخوار دائم
شتر تشبیه شده است. وجه تسمیه دیگر این است که در این خطبه،
شیطان و پیروانش
تحقیر و خوار شده اند، و دیگر اینکه این سخنان
غرور و
خودخواهی متکبران را فرو مینشاند، چونان آبی که عطش را برطرف میسازد.
درباره سبب ایراد این خطبه آمده است که در اواخر
خلافت علی علیهالسلام (دوره خلافت: ۳۵ـ۴۰)، قبایل متعدد
کوفه به شدت دچار تعصب های قبیلهای و جنگهای ناشی از آن شده بودند و حضرت این خطبه را در نکوهش این فرهنگ ناپسند جاهلی ایراد کردند.
از آنجا که در اواخر خطبه سخن از جنگهای امام با
ناکثین و
قاسطین و
مارقین به میان آمده، ظاهرآ تاریخ آن اندکی پیش از
شهادت او در
سال ۳۹ یا ۴۰ بوده است.
امام در این خطبه که با عبارت «الحمدُللّهِ الذی لَبِسَ العزّ و الکبریاء» آغاز میشود، نخست
عزت و
کبریا را مختص
خداوند دانسته و بر غیر او
حرام و ممنوع خوانده است.
سپس داستان آفرینش
آدم و فرمان پروردگار به
فرشتگان برای
سجده کردن بر او و گردنکشی و خودبزرگ بینی ابلیس را ترسیم کرده و او را به دلیل سجده نکردن بر آدم و تعصب ورزی و
خودپرستی به شدت تحقیر کرده است. آنگاه با این مقدمه، انسانها را از فریب خوردن از ابلیس و این صفت ناپسند، یعنی
تکبر و
خودپسندی ــ که ناشی از
تعصب و
حمیت بی جاست ــ برحذر داشته و به کنار نهادن
عصبیت و کینه های جاهلی و برگزیدن سلاح
فروتنی در برابر کبر و گردنکشی سفارش کرده و از فرمان بری از بزرگان متکبر قوم نهی کرده است چه ابلیس از ایشان به منزله لشکریان خویش بهره میگیرد.
آنگاه برای نشان دادن پیامد خوی ناشایست تکبر و استکبار، مردمان را به عبرتگیری از رفتار و سرنوشت گذشتگان فرا خوانده و بدین منظور فروتنی و
خضوع پیامبران را مثال زده است.
حکمتِ قراردادن
کعبه در سرزمینی بیابانی و ناهموار و واجب کردن فرایضی نظیر
نماز و
روزه را خاضع کردن بندگان برشمرده است، گرچه تعصب در مکارم اخلاقی و کارها و امور شایسته را نیکو دانسته و نمونههایی برای آن ذکر کردهاست. مثالهایی از امم گذشته آورده و به
تدبیر و
تفکر در اعمال ناشایست و احوال پسندیده ایشان توصیه کرده و سرانجامِ ملتهایی را که به دلیل اختلاف متفرق شدند، یادآوری کرده و با یادآوری نعمت
بعثت رسول خدا در میان مردم
عرب و ایجاد اتحاد و همبستگی میان ایشان، از
تفرقه مسلمانان پس از
پیامبر و بازگشت آنان به رفتارهای جاهلی گلایه کرده و مردم را به پیامد رفتار سوءشان و عاقبتِ فرو گذاشتن
امر به معروف و
نهی از منکر هشدار داده است.
در بخش پایانی خطبه، حضرت جنگهای خویش را با ناکثین و قاسطین و مارقین وظیفه ای الهی خوانده است،
سپس با یادآوری جایگاه خویش نسبت به پیامبر و تقدمش در پذیرش
اسلام و حضورش در هنگام نزول
وحی ، سخن پیامبر را درباره آن حضرت، که «تو هر آنچه را من میشنوم و میبینم میشنوی و میبینی» با تأکید بر نفی
نبوت از وی، نقل کرده و در نهایت از
معجزه فراخواندن
درخت توسط پیامبر و اتمام حجت بر مشرکان
قریش سخن گفته است.
خصیبی همین روایت از معجزه را به نقل از
امام صادق علیهالسلام آورده است.
با اینکه جز بخش اندکی از این خطبه در منابع معتبر پیش از تدوین
نهج البلاغه نیامده است،
ابن طاووس گفته است که این خطبه را با اسنادش در کتابی عتیق ــتألیف شده به سال ۲۰۸ــ دیده است. در آثار متعددی پس از
سیدرضی نیز بخشهایی از خطبه قاصعه آمدهاست
برخی معاصران به سبب طولانی بودن خطبه، در انتساب آن به علی علیهالسلام تردید کرده اند، با این استدلال که در آن زمان اولا ایراد چنین خطبه های طولانی سابقه نداشته و ثانیآ حفظ آن تا زمان سیدرضی بعید به نظر میرسد.
به علاوه
احمد زکی صفوت عبارات پایانی این خطبه را درباره وزارت امام شاهدی بر ساختگی بودن کل خطبه و ساخته شدن آن به دست
شیعه و
صوفیه برشمرده است.
شهرستانی در پاسخ به این
شبهه ، ضمن تأکید بر توانمندی ویژه امام در سخنوری، به نقل
معلقات سبع و دیگر
قصاید وارده از
دوره جاهلیت و نیز خطبهها و
روایات رسیده از پیامبر اکرم و دیگران استناد جسته و در استبعاد ایشان خدشه کردهاست. همچنین
اخبار رسیده از پیامبر اکرم در منابع
اهل سنّت هرگونه ایراد و اشکالی را درباره وزارت امام منتفی میکند
این خطبه چند
شرح دارد، از جمله
شرح فارسی
عبدالکریم بن محمدیحیی قزوینی که آن را در یکی از ابواب
کتاب نظم الدرر و نضدالغرر آورده است
۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه؛
۲) ابن ابی الحدید،
شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت؛
۳) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش؛
۴) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف ۱۹۵۶؛
۵) ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی (ع) بامرةالمومنین، چاپ انصاری، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹؛
۶) ابن ماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴ (، چاپ افست) بیروت،؛
۷) ابن منظور؛
۸) ابن میثم،
شرح نهج البلاغة، قم ۱۴۲۷؛
۹) ابن هشام، سیرةالنبی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
۱۰) احمدبن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر،؛
۱۱) احمد زکی صفوت، علی بن ابیطالب، قاهره ۱۹۲۲؛
۱۲) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش؛
۱۳) ضیاءالدین حدایق شیرازی، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، ج ۲، تهران ۱۳۱۸ش؛
۱۴) حسین بن حمدان خصیبی، الهدایةالکبری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
۱۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵؛
۱۶) محمودبن عمر زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، چاپ سلیم نعیمی، بغداد، چاپ افست قم ۱۴۱۰؛
۱۷) سیوطی؛
۱۸) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ۱۴۰؛
۱۹) فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷؛
۲۰) طبری، جامع؛
۲۱) سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی،
منهاج البراعة فی
شرح نهج البلاغة، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم ۱۴۰۶؛
۲۲) کلینی،اصول کافی؛
۲۳) محمد سید کیلانی، اثرالتشیع فی الادب العربی، قاهره ۱۹۹۶؛
۲۴) علی بن محمد ماوردی، اعلام النبوة، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
۲۵) هبةالدین شهرستانی، ماهو
نهج البلاغة، نجف ۱۳۸۰؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خطبه قاصعه»، شماره ۷۱۲۷.