خشونت با انبیا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یهود و
بنیاسرائیل در طول
تاریخ خود شکنجه ها و آزارهای فراوانی را در حق مومنان روا می داشتند و
خداوند به
سبب این جرائم و لجاجت ها، آنان را مستوجب اقسام مجازات های شدید قرار می داد.
«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ وَاحِدٍ... وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّ کَانُواْ یَعْتَدُونَ؛
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع
غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه
زمین میرویاند، از
سبزیجات و
خیار و
سیر و
عدس و
پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پستتر را به جای غذای بهتر انتخاب میکنید؟! (اکنون که چنین است، بکوچید از این
بیابان ) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مُهر)
ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار
خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به
آیات الهی،
کفر میورزیدند؛ و
پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.
آیه مورد بحث، چگونگی
کفران و ناسپاسی آن ها را در برابر این نعمتهای بزرگ منعکس میکند و نشان میدهد: آن ها چه
مردم لجوجی بودهاند که شاید در تمام تاریخ دیده نشده است، افرادی این همه مورد لطف خدا قرار گیرند ولی در مقابل تا این حد
ناسپاسی و
عصیان کنند.
چرا مُهر
ذلت بر
بنی اسرائیل نهاده شد؟ از آیه فوق استفاده میشود: آن ها به دو جهت گرفتار
خواری و
ذلت شدند:
یکی برای
کفر، سرپیچی از دستورات خدا، و انحراف از
توحید به سوی
شرک .
دیگر این که: مردان حق و فرستادگان خدا را میکشتند، این سنگدلی،
قساوت و بی اعتنائی به
قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن
ذلت و
بدبختی شد.
«وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ وَ قَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ؛
ما به
موسی کتاب دادیم و در پی او پیامبرانی فرستادیم و به
عیسی بن مریم (علیهماالسلام) معجزاتی دادیم و او را با
روح القدس تاءیید کردیم. آیا این درست است که هر وقت رسولی به سوی شما آمد و
کتابی آورد که باب میل شما نبود
استکبار بورزید؟ طائفه ای از فرستادگان را
تکذیب نموده و طائفه ای را به
قتل برسانید .»
خداوند پس از آیات گذشته در مقام بیان نعمت های معنوی - که به یهود عطا فرموده است و آنان در برابر
تکذیب کردند - بر آمد و فرمود که ما به موسی
کتاب تورات را عطا کردیم. وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ: و از پی او پیغمبران فرستادیم.
پیامبری بعد از
پیامبر که هر کدام روش اوّلی را پیروی می کرد و می خواند مردم را به
وحدانیت خداوند تعالی و بر طبق مقرّرات او عمل نمودن، زیرا که جمیع پیامبرانی که بعد از موسی آمدند تا زمان
عیسی همه پیروی از موسی نموده و مردم را به پای داشتن کتاب تورات و انجام دادن دستورات آن می خواندند.
وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ...- و عیسی پسر
مریم را معجزات و ادلّه روشن دادیم. معجزاتی که مردم را به پیامبری او
هدایت می کرد، مانند
زنده کردن مردگان و خوب کردن کسی که
کور است و یا
پیسی دارد. برخی گفتهاند: منظور از «بیّنات»
کتاب انجیل و احکام و مقررات آن و آیاتی که روشن کننده
حلال و
حرام است می باشد.
وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ...- و توانایی دادیم او را به واسطه
روح القدس،
قتاده و
سدی و
ضحاک و ربیع می گویند منظور از روح القدس
جبرئیل است.
آیا هر پیغمبری که از جانب خدا او امری بر خلاف
نفس شما آورد
سرپیچی می کنید؟ خطاب متوجه یهود است گویا می فرماید: ای
یهود بنی اسرائیل هر زمان پیامبری از پیامبران من از جانب خدا اموری که بر خلاف میل و خواهش بود آورد سرپیچی کرده و خویشتن را بزرگ و از پیروی گفتارش
امتناع ورزیدید.
فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ...- پس گروهی را تکذیب و عدهای را به
قتل می رسانید. گروهی را که نتوانستید به قتل برسانید مانند عیسی و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تکذیب نمودید و برخی را مانند
یحیی و
زکریا کشتید. و ظاهر خطاب و اگر چه بصورت
تقریر است لیکن در معنی مقصود خبر و حکایت است و
سبب اینکه این عمل به آنان نسبت داده شد در حالی که آنان
مباشرت نداشتند همانا خشنودی و
رضایت آنان است نسبت به اعمال گذشتگان و از این رو مانعی ندارد که
فعل به آن ها اضافه داده شود با اینکه مباشر آن پیشینیان بودند.
«وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَ یَکْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛
و چون به ایشان گفته شود به آنچه خدا
نازل کرده
ایمان بیاورید گویند ما به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان داریم و به غیر آن
کفر می ورزند با اینکه غیر آن، هم
حق است و هم تصدیق کننده
کتاب است. بگو اگر به آنچه بر خودتان نازل شده ایمان داشتید پس چرا
انبیاء خدا را کشتید؟»
حاصل معنای آیه این است که یهودیان قبل از
بعثت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هجرتش به
مدینه پشتیبان آن حضرت بودند، و همواره آرزوی بعثت او و نازل شدن کتاب او را می کشیدند، ولی همین که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
مبعوث شد، و به سوی ایشان مهاجرت کرد، و
قرآن بر وی نازل شد، و با اینکه او را شناختند، که همان کسی است که سال ها آرزوی بعثت و
هجرتش را می کشیدند مع ذلک
حسد بر آنان چیره گشت، و
استکبار و پلنگ دماغی جلوگیرشان شد، از اینکه به وی ایمان بیاورند، لذا به وی کفر ورزیده، گفته های سابق خود را
انکار کردند، همانطور که به
تورات خود کفر ورزیدند، و کفرشان به
اسلام، کفری بالای کفر شد.
«و یکفرون بما ورائه» الخ، یعنی نسبت به ماورای تورات اظهار کفر نمودند، این است معنای جمله، و گرنه یهودیان به خود
تورات هم کفر ورزیدند.
قل فلم تقتلون... فاء در کلمه (فلم، پس چرا)
فاء تفریع است چون سؤال از اینکه (پس چرا
پیامبران خدا را کشتید؟) فرع و نتیجه دعوی یهود است، که می گفتند: «نؤمن بما انزل علینا»، تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان داریم)، و حاصل سؤال این است که: اگر اینکه می گوئید: (ما تنها به تورات ایمان داریم) حق است، و راست می گوئید، پس چرا پیامبران خدا را می کشتید؟
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛
کسانی که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و
پیامبران را به ناحق میکشند، و (نیز) مردمی را که امر به
عدالت میکنند به قتل میرسانند، به
کیفر دردناک (الهی) بشارت ده!»
مراد آیه، کشندگان انبیای
بنی اسرائیل اند.
در این آیه، نخست به سه
گناه بزرگ آن ها اشاره شده (کفر ورزیدن به آیات
پروردگار، کشتن پیامبران به ناحق، و کشتن کسانی که از برنامههای پیامبران
دفاع میکنند و مردم را به عدالت دعوت مینمایند، و هر یک از این گناهان به تنهائی کافی بود که ثابت کند، آنها
تسلیم فرمان حق نیستند، بلکه صدای حقگویان را در گلو خفه میکنند.
تعبیر به «یَکْفُرُونَ» و «یَقْتُلُونَ» به صورت «
فعل مضارع» اشاره به این است که کفر ورزیدن و کشتن انبیاء و آمران به عدالت، گوئی جزئی از برنامه زندگی آن ها شده بود، و مستمراً آن را انجام داده و میدهند (توجه داشته باشید که فعل مضارع دلیل بر
استمرار است).
البته، این اعمال، بیشتر روش
یهود بود که امروز نیز، در اشکال دیگری ادامه دارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که مفهوم آیه
عمومیت داشته باشد.
«ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَ بَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّ کَانُواْ یَعْتَدُونَ؛
ذلت بر آنان هر جا که دیده شوند نوشته شده، مگر اینکه
متوسل به خدا و یا به وسیله ای مردمی بشوند و زورمندانی از ایشان حمایت کند و ایشان برای خود جائی از
غضب خدا گرفتند و
خواری و مسکنت بر آنان حتمی شده و این بدان جهت است که همواره به آیات خدا کفر می ورزیدند و
انبیا را به ناحق می کشتند و منشا این کفر و جنایتشان، معصیت هایشان بود و مردمی تجاوزگر بودند.»
و مراد از «ضرب
ذلت بر آنان» این است که خدای تعالی
حکم تشریعی به
ذلت آنان کرده، به دلیل اینکه دنبال ضرب
ذلت می فرماید: «اینما ثقفوا: هر جا که یافت شوند» چون معنای ظاهر این
جمله این است که
مؤمنین هر جا ایشان را دیدند و بر آنان مسلط شدند، چنین و چنان کنند. و این با
ذلت تشریعی که یکی از آثارش
جزیه گرفتن است، مناسبت دارد. در نتیجه برگشت معنای آیه به این می شود که
اهل کتاب به حسب حکم
شرع اسلامی ذلیلند، مگر اینکه یا داخل در ذمه اسلام شوند و یا
امانی از مردم
مسلمان به نحوی از انحاء، ایشان را حفظ کنند.
«لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَ قَتْلَهُمُ الأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ؛
خداوند، سخن آن ها را که گفتند: «خدا
فقیر است و ما بینیازیم»، شنید! به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت؛ و (همچنین) به ناحق کشتن پیامبران را (مینویسیم)؛ و به آنها میگوئیم: «بچشید
عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان!)».
مبارزه جمعیت یهود و صفبندی آن ها در برابر
پیامبران، تازه نیست این نخستین بار نیست که یهود، پیامبری را
استهزا میکنند.
آن ها در طول تاریخ خود از این نوع
جنایات فراوان دارند، جمعیتی که جرئت و
جسارت را به جائی برساند که جمعی از پیامبران خدا را به قتل برساند، چه جای تعجب که چنین سخنان کفرآمیزی را بر
زبان جاری نکند؟!
ممکن است گفته شود: کشتن پیامبران، مربوط به یهودیان عصر
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبود- ولی همان طور که سابقاً هم گفتهایم- این نسبت به خاطر آن است که آن ها به اعمال
نیاکان خود راضی بودند، و به همین جهت، در مسئولیت آن، سهیم و
شریک بودهاند.
اما
ثبت و حفظ اعمال آن ها بی جهت نیست، برای این است که روز
رستاخیز آن را در برابر آن ها قرار دهیم و «بگوئیم: اکنون نتیجه اعمال خود را به صورت
عذاب سوزان بچشید» «وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ».
«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَ کُفْرِهِم بَآیَاتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقًّ ...؛
ولی با همه این احوال به سزای
پیمان شکنی و کفر به آیه های خدا و به ناحق کشتن پیامبران از نعمت
دین حق محروم شدند آن ها
بهانه آوردند که دل های ما نمی تواند دعوت
اسلام را بفهمد، غافل از اینکه خدا بر دل هاشان
مهر زده بود و در نتیجه جز اندکی
ایمان نیاوردند.
این آیات در این زمینه سخن دارد که مجازات هائی که خدا
بنی اسرائیل را با آن ها
مجازات کرد بیان کند، مجازات هائی که با عواقب وخیم دنیائی بود و یا عواقب شوم اخروی و در این آیات از پاره ای سنت های زشت بنی اسرائیل سخن رفته که در آغاز یادی از آن ها نشده بود.
پس جمله: «فبما نقضهم میثاقهم» خلاصه گیری است از
پیمان شکنی هائی که قبلا از بنی اسرائیل خاطر نشان شده بود و بعدا نیز از آنان ذکر می شود.
و جمله: «و کفرهم بایات الله» خلاصه گیری از انواع کفرهائی است که این
امت به آن گرفتار شدند، کفرشان در زمان
موسی (علیهالسلام) و کفرشان بعد از آن زمان که
قرآن کریم بسیاری از آن کفرها را بر شمرده و از جمله آن ها دو موردی است که در اول این آیات آمده است.
«و قتلهم الانبیاء بغیر حق»، منظور از اینکه می فرماید: بنی اسرائیل
انبیا را بدون حق کشتند،
زکریا و
یحیی (علیهما السلام) و غیر آن دو بزرگوار است که قرآن بطور
اجمال و بدون ذکر اسامی شریف آنان یاد کرده است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۶۶، برگرفته از مقاله «خشونت با انبیا»