خرنوب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَرنوب، نامی است که امروزه به
گیاهی دارویی با نام علمیL. Ceratonia siliqua متعلق به
خانواده ارغوان داده شده اما در قدیم، به چند گیاه مختلف از خانوادههای مختلف اطلاق میشده است.
نام این گیاه از واژه اکدّی Kharubo گرفته شده و در آرامی به صورت Karoubo در آمدهاست.
نام علمی این گیاه هم از واژه یونانی کراس، به معنی بال و شاخه، گرفته شدهاست.
پلینیوس/ پلینی اکبر، دانشمند رومی (۲۳ـ۷۹م) در کتابش با نام تاریخ طبیعی،
از گیاه ceratiaنام برده که برای درمان امراض شکمی و
اسهال خونی به کار میرفته است. همچنین در جای دیگری از این کتاب،
از گیاهی نامبرده است که یونیها آن را ceroniaو مصریها آن را
انجیر مینامیدند. محققان این دو گیاه را خرنوب دانستهاند.
در ترجمه عربی کتاب
الحشائش، اثر دیوسکوریدس،
خرنوب شامی معادل قاراطیا ذکر شده که صورت
معرب واژه یونانی کراتیا است. در کتابهای دارویی دوره اسلامی، نام این گیاه را در سریانی به صورت حرّوبی، حُجثا، فیزید جاغی/ حاغی، در سجزی (سیستانی) به صورت شمرک، در فارسی خُرنوب، خَروب، شجره سلیمان و ینبوت آوردهاند. گاه برای خرنوب انواعی ذکر کردهاند، از جمله نَبَطی، شامی، هندی و مصری
شناخت ماهیت گیاهانی که در منابع مختلف گیاه دارویی با نام خرنوب آمدهاند، باتوجه به توصیفات بسیار کمی که گیاه داروشناسان از خصوصیات ریختی آنان آوردهاند، کاری مشکل و گاه نافرجام است. از نوشتههای
دینوری (ادیب و گیاهشناس ایرانی در سده سوم) میتوان به تفاوت خرنوب نبطی و شامی پیبرد. طبق نوشتههای او،
خرنوب نبطی همان یَنْبوت است و این گیاه خاری است که با آن
آتش برمیافروزند. ارتفاع آن نزدیک به یک
ذراع است و
میوه سیاهی دارد که جز در هنگام
قحطی خورده نمیشود. به عقیده برخی، ینبوت همان گیاه آناغورس با نام علمی Anagyris foetida L. است.
اما باتوجه به اینکه مردم
عرب در زمان قحطی میوه ینبوت به نام فَشّ را میخوردهاند
و با نظر به اینکه دانه گیاه آناغورس دارای دو مادّه سمّی سیتیزین و آناژیرین است و خوردن آن به استفراغهای خونی منجر میشود،
بعید است که این دو گیاه یکی باشند. در الفلاحةالنبطیة از گیاهانی به نامهای خرنوبالکبار
و خرنوبالشوک
نام برده شدهاست. به نظر برخی، خروب، خرنوب/ خروبالشوک، قَضیم قریش و خرنوبالمعزی (یا شاید المغربی)، همگی معادل خرنوب نبطیاند.
مترجمان عربِ کتاب
الحشائش، واژه قاراطیا را به خرنوب شامی ترجمه کردهاند.
به نظر میرسد، توصیفات دینوری از خرنوب شامی، به خصوصیات گیاهی که امروزه به خرنوب معروف است، نزدیکتر باشد.
ابن بیطار از قول ابوعبداللّه
محمد بن احمد تمیمی (نیمه دوم سده چهارم)، سه نوع خرنوب شامی را معرفی کرده است: خرنوب صیدلانی که بهتر و شیرینتر از بقیه است و اهل
شام آن را میخورند، خرنوب شابونی که کشاورزان آن را میخورند، و خرنوبی که در شام از آن رُب میگیرند، و این رُبّ به سردی و رطوبت مایل، و قابض شکم است.
ابنبیطار
خرنوب هندی را همان خیار چنبر دانسته است. پژوهشگران معاصر، زرگری،
نیز خرنوب هندی را همان خیار چنبر (فلُوس با نام علمی Cassia fistula L.، از خانواده گل ارغوان) دانسته است. ابنبیطار
خرنوب مصری یا قبطی را قَرْظ نامیده است. آنچه در کتب دارویی قدیم به نام خرنوب مصری آمده، احتمالا گیاه Acacia arabica متعلق به خانواده گل
ابریشم است و خَرّوب السودان (که در
سودان میروید) نیز همان گیاه Cola acuminata Scho از خانواده کاکائوست.
آنچه امروز به نام خرنوب (Ceratonia siliqua) میشناسیم، درختی است با ارتفاع هشت تا ده متر با برگهای مرکّب و گلهای بدون جام و تک جنس، میوهاش نیام و میانبرش به شیرینی
عسل است. به گفته جالینوس،
این درخت از سرزمینهای شرق به یونان برده شدهاست ولی به عقیده ثابتی،
احتمال میرود که بذر این
درخت در زمان حمله اسکندر به
ایران آورده شده باشد. با توجه به اینکه این درخت، بومی جنوب
سوریه و آناطولی است،
نظر دوم صحیحتر مینماید. مقدسی
درخت خرنوب را از جمله گیاهان فارس ذکر کرده و هم اکنون نیز پایههایی از این درخت در استان
فارس موجود است.
درخت خرنوب امروزه به حالت وحشی یا پرورش یافته در مناطق گرم مدیترانه،
هند و کالیفرنیا یافت میشود.
برای انواع خرنوب خواص و کاربردهای متعددی ذکر شدهاست. شاید قدیمترین اشاره به خرنوب در عهد جدید باشد
که در
شام فراوان و جزء علوفه
خوک و دیگر حیوانات بودهاست
دیوسکوریدس،
برای قاراطیا این خواص را ذکر کرده است: تازه آن برای
معده مضر است و شکم را نرم میکند و استفاده از خشک آن بهتر از تازه است. او
شراب این
گیاه را قابض شدید برای معده و قطعکننده سیلان مواد به معده و امعا دانسته است. جالینوس در سده دوم میلادی، (برگِ) این درخت و همچنین میوهاش را خشککننده و قابض و دیرهضم،
و مالیدن خرنوب شامی به محل زگیل را باعث از بین رفتن آن دانستهاست.
این خاصیت خرنوب را رازی تجربه کردهاست.
روفس (از پزشکان معروفِ معاصر جالینوس) و اریباسیوس (پزشک معروف سده چهارم میلادی) نیز خواصی برای این گیاه قائل بودهاند.
طبری،
خرنوب شامی را باعث خروج صفرا و دباغی (خشککردن رطوبات اضافی) معده دانسته است. براساس الفلاحةالنبطیة،
درخت خرنوب شامی دارای برگهای بسیار زیبایی است که چون در
زمستان نیز نمیریزند، درخت سبز میماند و به همین سبب صَغْریث (از فضلای نَبَطی) این درخت را «غنّیه» نامیده است. همچنین خرنوب برای بند آوردن اسهال و تسکین تهوع مفید دانسته شدهاست.
در همین اثر، شرایط مناسب برای رشد این گیاه نیز آمده است.
آنچه حکمای بعدی درباره خواص انواع مختلف خرنوب ذکر کردهاند، همان عقاید حکمای یونانی و نیز دانشمندان اسلامی پیشین با اندکی اضافات است.
امروزه میوه خرنوب، به علت دارا بودن مواد قندی، استفاده غذایی دارد.
در
گیلان نیز برای تهیه شربت از آن استفاده میکردهاند.
از دانه آن، صمغ و نوعی موسیلاژ (نوعی چند قندیِ ژله مانند که
گیاهان ترشح میکنند) به دست میآید که در
صنعت مصارف مختلف دارد. ضمنآ قسمت گوشتی میوه آن در درمان
سل ریوی مؤثر است. عربها عصاره پوست این درخت را برای رفع اسهال بهکار میبرند. از برگ و پوست این درخت در دباغی استفادهمیشود.
جنگل نشینان هم اجزای این درخت به عنوان علوفه استفاده میکنند.
(۱) ابنبیطار.
(۲) ابنسینا.
(۳) ابوریحان بیرونی، الصیدنة.
(۴) اخوینیبخاری.
(۵) علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقیمیر، تهران ۱۳۷۱ش.
(۶) داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب) و (الجامعللعجب العُجاب،) قاهره (۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۷) حبیباللّه ثابتی، جنگلها، درختان و درختچههای ایران، تهران ۱۳۵۵ش.
(۸) محمدمؤمن بن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۷، چاپ افست ۱۳۷۸.
(۹) حکیم مَیْسَری، دانشنامه در علم پزشکی، چاپ برات زنجانی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۰) احمدبن داوود دینوری، کتابالنبات، ج :۱ حروف اـز، چاپ برنهارد لوین، اوپسالا ۱۹۵۳.
(۱۱) پدانیوس دیوسکوریدس، هیولیالطب فی
الحشائش و السموم، ترجمة اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان ۱۹۵۲.
(۱۲) محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۳/۱۹۵۵ـ۱۹۷۳.
(۱۳) علی زرگری، گیاهان داروئی، ج ۲، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۴) محمدداود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیةفیاللغاتالشرقیة القدیمة و الاغریقیة و اللاتینیة، بیروت ۲۰۰۳.
(۱۵) علیبن سهل طبری، فردوسالحکمة فیالطب، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین ۱۹۲۸.
(۱۶) عقیلی علوی شیرازی.
(۱۷) ابوالقاسم بن محمد غسّانی، حدیقةالازهار فی ماهیةالعُشب و العَقّار، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۸) یوسف بن عمر غسّانی، المعتمد فی الادویةالمفردة، چاپ مصطفی سقا، بیروت (۱۹۵۱/۱۳۷۰).
(۱۹) الفلاحةالنبطیة، الترجمةالمنحولة الی ابنوحشیه، چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۹۳ـ۱۹۹۸.
(۲۰) احمد قهرمان و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران ۱۳۸۳ش.
(۲۱) علیبن عباس مجوسی، کاملالصناعةالطبیة، بولاق ۱۲۹۴.
(۲۲) مقدسی.
(۲۳) رفائیل نخله، غرائباللغةالعربیة، بیروت ۱۹۶۰.
(۲۴) هروی.
(۲۵) William Carruthers, "Plants", in The Illustrated Bible Treasury, ed William Wright, London: Thomas Nelson and Sons, ۱۸۹۷.
(۲۶) Henry George Liddell and Robert Scott, A Greek English lexicon, Oxford ۱۹۷۷.
(۲۷) Plinius/Pliny (the Elder) , Natural history, with an English translation, vol۴, tr H Rackham, Cambridge, Mass ۱۹۶۸, vol ۷, tr W H S Jones, Cambridge, Mass ۱۹۶۶.
(۲۸) Karl Heinz Rechinger, Caesalpineaceae, (Flora Iranica, ed K H Rechinger, no۱۶۰) , Graz ۱۹۸۶.
(۲۹) J L Schlimmer, TerminologiemÅdico-pharmaceutique et anthropologique: franµaise- persane, lithoed, Tehran ۱۸۷۴, typorepr Tehran ۱۹۷۰؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خرنوب»، شماره۷۰۱۳.