• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان لوط

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آل‌لوط، به خاندان لوط، پیروان او، لوط و دخترانش که از عذاب الهی رهایی یافتند، گفته می‌شود.



این عنوان، در آیه‌های ۵۹ و ۶۱ سوره حجر و آیه ۵۶ سوره نمل و آیه۳۴ سوره قمر آمده است، براساس آیه ۵۸ تا ۶۰ سوره حجر فرشتگان به ابراهیم (علیه‌السلام) گفتند: ما به سوی گروه مجرمان فرستاده شده‌ایم، مگر خانواده لوط که‌ به‌طور قطع همه آنان جز زنش را می‌رهانیم: «قالُوا إِنّا أُرسِلنا إِلَی قَوم مُجرِمِینَ • إِلاَّ ءَالَ لُوط إِنّا لَمُنَجُّوهُم أَجمَعِینَ • إلاَّ امرَأتَهُ...». آیه ۶۱ همین سوره، از آمدن فرشتگان نزد آل لوط خبر می‌دهد: «فَلَمّا جاءَ ءَالَ‌لُوط المُرسَلُون»، در آیه ۵۶ سوره نمل قوم لوط در برابر لوط که آنان را به پرهیز از گناه فرامی‌خواند، آل لوط را متظاهر به پاکی دانسته، به اخراج از شهر تهدید می‌کنند: «فَما کانَ جَوابَ قَومِهِ إلاَّ أَن قالُوا أَخرِجُوا ءَالَ لوط مِن قَریَتِکُم إِنَّهُم أُناسٌ یَتَطَهَّرُون»، در آیه ۳۴ سوره قمر رهایی آل‌لوط را بیان می‌کند: «إِنّا أَرسَلنا عَلَیهِم حاصِباً إِلاَّ ءَالَ لوط نَجَّینـهُم بِسَحَر : ما برآن‌ها تندبادی که ریگ‌ها را به حرکت درمی‌آورد، فرستادیم (و همه را نابود کردیم) جز خاندان لوط که سحرگاهان نجاتشان دادیم».


با توجّه به اختلاف در معنای آل، مفسّران درباره آل‌لوط نیز یک نظر ندارند، گروهی، آل لوط را پیروان وی دانسته‌اند که براساس روایتی از سعید بن جبیر، سیزده نفر بوده‌اند و گفته شده که یکی از آنان، پس از بیست سال به لوط ایمان آورد، برخی دیگر، افزون بر پیروان، آن را شامل شخص لوط نیز دانسته‌اند که ممکن است منشأ این تفسیر، دلالت فحوای آیات باشد؛ هم‌چنین گفته شده که مقصود از آل‌لوط، خویشاوندان ویژه و عشیره لوط یا شخص لوط با دختران او است، این رأی که موافقان بسیاری دارد، با نظر نخست قابل جمع است؛ زیرا هر چند آل‌لوط به معنای پیروان لوط است، لوط جز دو دخترش پیرو دیگری نداشته است، به نظر میبدی، آل‌لوط، دو دختر و همسر مؤمن لوط (نه همسری که نابود شد) بوده‌اند،
[۱۳] میبدی، رشیدالدین، كشف‌الأسرار، ج۹، ص۳۹۳.
[۱۴] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج۵، ص۳۲۳.
بعضی، آل‌لوط در آیه ۶۱ سوره حجر را شخص لوط دانسته‌اند؛
[۱۵] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
زیرا فرشتگان، نزد لوط آمدند، نه خانواده لوط، و‌ چون به خانه و بر اهل وی وارد شدند، به آل‌لوط تعبیر شده است.
آیا آل لوط، شامل همسر وی می‌شود؟ بیش‌تر مفسّران، در این باره اظهار نظر صریحی نکرده‌اند، ابن‌عاشور، با استناد به استثنای همسر لوط از آل‌لوط در آیه ۶۰ سوره حجر وی را از آل‌لوط دانسته؛ ولی برخی، با استناد به آیه «أَخرِجُوا ءَالَ‌لوط مِن قَریَتِکُم إِنّهُم أُناسٌ یَتَطَهَّرُون» این نظر را رد کرده‌اند؛ زیرا زن لوط از پاکان نبود؛ به همین جهت، مورد تهدید قوم لوط واقع نشد؛ بنابراین، آل‌لوط شامل او نمی‌شود؛
[۲۰] صادقی‌تهرانی، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن، ج‌۱۹ و ۲۰، ص‌۲۲۷.
در این صورت، استثنا در آیه ۶۰ سوره حجر می‌تواند منقطع باشد.
این رأی، با آیه ۳۴ سوره قمر «إِنّا أَرسَلنا عَلَیهِم حاصِباً إِلاَّ ءَالَ لوط نَجَّینـهُم بِسَحَر...» که زن لوط از آل او استثنا نشده، تأیید می‌شود، اگر چه در عهد عتیق آمده، آن دو فرشته که بر لوط وارد شده بودند به او گفتند عجله کن، همسر و دو دخترت را که اینجا هستند بردار و فرار کن.
[۲۲] كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹:۱۵.



واژه اهل، هفت بار به ضمیری که به لوط برمی‌گردد، اضافه شده است، در آیه ۱۶۹ سوره شعراء لوط، از خداوند می‌خواهد تا او و اهلش را از عمل قومش برهاند: «رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهلِی مِمّا یَعمَلون» و هنگام هجوم قوم به خانه‌اش، فرشتگان با مشاهده درماندگی لوط، در دفاع از وی با دل‌داری‌اش، او را مژده رهایی می‌دهند: «وَ‌قالُوا لاَتَخَف و لاَتَحزَن إِنّا مُنجُّوکَ و أَهلَکَ إِلاَّ امرَأَتَک...»، در آیه ۶۵ حجر/۱۵ فرشتگان به لوط می‌گویند: شبانه اهلت را حرکت ده و در پی آن‌ها برو: «فَأَسرِ بِأَهلِکَ بِقِطع مِنَ الَّیلِ وَاتَّبِع أَدبـرَهُم...»، خداوند در چهار مورد، از نجات لوط و اهل او به جز همسرش خبر می‌دهد: «فَأَنجَینـهُ وَ أَهلَهُ إِلاَّ امرَأَتَهُ»، مفسّران، اهللوط را خویشاوندان وی،
[۲۹] ابن‌کثیر، التفسير الكبير، ج‌۱۴، ص‌۱۷۱.
دو دختر وی با همسر مؤمنش،
[۳۰] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳ .
[۳۱] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۹، ص‌۳۹۳.
فقط دو دختر و یا پیروانش
[۳۳] ابن‌کثیر، التفسير الكبير، ج‌۱۴، ص‌۱۷۱.
دانسته‌اند؛ ولی‌ بعضی با استناد به آیه «فَما وَجَدنافِیها غَیرَ بَیت مِنَ المُسلِمین = و (لی) درآن جا جز یک خانه از فرمان‌بران (خدا، بیش‌تر) نیافتیم» رأی اخیر (پیروان) را رد‌ کرده‌اند،
[۳۵] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۵۱۵‌.
از مقایسه کاربرد «آل‌لوط» و «اهللوط»، تفاوت میان دو واژه آشکار می‌شود که آل‌لوط بر خلاف اهل، شامل شخص او نیز می‌شود؛ زیرا اهل در همه موارد بر ضمیر لوط عطف شده؛ مانند «فَأَنجَیناهُ وَ أَهلَه» در حالی که چنین عطفی در آل وجود ندارد، از طرفی، اهللوط، شامل همسر وی نیز می‌شود و این در مورد آل، ثابت نیست.


تقریباً همه مفسّران، دختران لوط را جزو آل‌لوط شمرده‌اند؛ گرچه در شمار آنان اختلاف دارند، بسیاری، برای وی دو دختر
[۳۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البيان، ج‌۹، ص‌۲۳۸.
به نام‌های زعوراء و رتیاء یا ریثا و یغوثا (ذعرتا) ذکر کرده‌اند؛ ولی برخی، با استناد به آیه ۷۱ سوره حجر (هؤُلاَءِ بَناتِی) دختران لوط را بیش از دو تن دانسته‌اند، علاّمه طباطبایی، شمار دختران لوط را یکی از موارد اختلاف تورات با قرآن دانسته؛ زیرا تورات برای لوط دو دختر، ولی قرآن واژه بنات (دختران) را به کار برده است، به گفته ابن‌عاشور، لوط به جز دو دخترِ شوهر نکرده، دو دختر شوهردار نیز داشته است.


فرشتگان، پس از خروج از منزل حضرت ابراهیم، به سوی سرزمین قوم لوط رفته، نیمروز، کنار نهر سَدوم (از شهرهای قوم‌لوط با دختر لوط که برای خانواده‌اش آب می‌بُرد، روبه‌رو شدند و از وی، سراغ منزلی برای استراحت گرفتند، دختر لوط از آنان خواست تا وارد شهر نشوند؛ سپس پدر را از وجود جوانان نیکو صورت در کنار دروازه شهر آگاه کرد، با این‌که قوم لوط، او را از مهمان کردن مردان نهی کرده بودند، فرشتگان را به منزل خود برد و جز خانواده‌اش کسی از حضور آنان باخبر نشد.
براساس روایتی دیگر، پس از آن‌که فرشتگان خود را رهگذر معرّفی کردند، لوط به آنان هشدار داد که به شهر وارد نشوند و چون با اصرار آن‌ها مواجه شد، ایشان را در خانه خود مهمان کرد و از همسرش خواست تا حضور آن جوانان را پنهان دارد و در برابر آن، صاحب همه دارایی لوط شود؛ ولی او، قوم را از وجود جوانان زیباروی آگاه کرد،
[۴۸] فضلی، نادر، تفسیر النورالمبين، ص‌۱۳۶.
قرآن، روبه‌رو شدن لوط با فرشتگان را این گونه وصف می‌کند: «قالَ إِنَّکُم قَومٌ مُنکَرونَ • قالوا بَل جِئنـکَ بِما کانوا فِیهِ یَمتَرُونَ وَ أَتَینـکَ بِالحَقِّ وَ إِنّا لَصـدِقون : لوط گفت: شما مردانی ناشناس هستید، گفتند (نه) بلکه برای تو چیزی آورده‌ایم که آنان در آن (=نزول عذاب) تردید می‌کردند و حق (=واقعیّتی مسلّم) را برای تو آورده‌ایم و به قطع ما راست‌گویانیم»، در این آیه، «منکرون» به ناشناس تفسیر شده؛
[۵۰] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
ولی به نظر برخی، بدین‌معنا است که لوط به آن‌ها گفت: من از سوء قصد قوم خود به شما بیمناکم، این تفسیر، با آیه بعد مناسب‌تر به نظر می‌رسد، اگرچه زمان گفت و گوی لوط با فرشتگان در قرآن با صراحت ذکر نشده، به نظر بعضی، از سیاق آیات به‌دست می‌آید که‌ این‌ گفت‌وگو پس از هجوم قوم‌لوط به خانه وی بوده، نه هنگام ورود فرشتگان به شهر.


براساس آیه ۳۴ سوره قمر خداوند، آل‌لوط را در سحرگاهان رهانید: «نَجَّینـهُم بِسَحَر» و بر اساس آیه ۶۵ سوره حجر فرشتگان به لوط گفتند: اهلش را شبانه از شهر خارج و برای مراقبت‌شان، خود در پی آنان حرکت کند، آنان مأمور بودند به پشت سر خود نگاه نکنند تا از رفتن باز نمانند
[۵۴] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
یا عذاب هولناک الهی را نبینند، به نظر برخی، این دستور برای آزمون بود تا کسانی که به لوط ایمان و به نزول عذاب یقین دارند، رهایی یابند، زن لوط که از این دستور سرپیچید، گرفتار عذاب شد،
در عهد عتیق نیز آمده، یکی از آن دو مرد ( فرشته ) به لوط گفت: برای نجات جان خود فرار کنید و به پشت سرهم نگاه نکنید... امّا زن لوط به پشت سر نگاه کرد و به ستونی از نمک تبدیل شد،
[۵۷] كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹:۱۷ـ۲۷.
مفسّرانی که می‌گویند: همسر لوط همراه وی از شهر خارج و در بین راه با نگاه به پشت سر، دچار عذاب شد نیز، این رأی را تأیید می‌کنند، قول دیگر، باقی ماندن وی در شهر است، برخی نیز گفته‌اند: مقصود از توجّه نکردن به پشت سر، این بوده که نگران قوم و نابودی آن‌ها نباشند، گفته شده: مردی دانشمند از قوم لوط مردم را به عذابِ تهدید شده از سوی لوط، هشدار داد و از آن‌ها خواست که مانع خروج لوط شوند؛ زیرا حضور وی، مانع عذاب می‌شود؛ از این رو مردم، گردِ خانه لوط جمع شده تا از خروج وی جلوگیری کنند؛ ولی لوط در پی ستونی از نور که جبرئیل پیش رویش ایجاد کرد، به راه افتاد و از شهر بیرون شد.
[۵۹] فضلی، نادر، تفسیر النورالمبين، ص‌۱۳۶.

برپایه روایتی از امام‌باقر (علیه‌السلام)، فرشتگان به لوط گفتند: پس از هفت روز در نیمه شب هشتم، با اهلت از شهر بیرون برو، لوط، پس از خروج از شهر، به جایی که مأمور بود رفت؛ مکانی که بیش‌تر مفسّران آن‌جا را شام دانسته‌اند.
[۶۱] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
مکان‌های دیگری، چون صُغَر، صَفَد (یکی از قریه‌های قوم لوط) مصر،
[۶۵] میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
الیقین (محلی در الخلیل ) که لوط به آن‌جا نزد ابراهیم رفت و به انتظار عذاب ماندند و با نزول عذاب، ابراهیم گفت: «أَیقَنتُ بِاللّهِ» و از آن پس، «الیقین» خوانده شد نیز ذکر شده است، در عهد عتیق نیز ذکر شده فرشتگان به لوط گفتند: به بالای کوهی در آن‌جا برود، لوط از آنان خواست به یکی از قریه‌های اطراف به نام «صُوعَر» برود، پس از رفتن لوط به آن جا، صبح‌گاهان عذاب بر قومش نازل شد
[۶۸] كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹: ۱۸ ـ ۲۶.
: «فَأَسرِ بِأَهلِکَ بِقِطَع مِنَ الَّیلِ و اتَّبِع أَدبـرَهُم و لایَلتَفِت مِنکُم أحَدٌ وامضُوا حَیثُ تُؤمَرُونَ : پس پاسی از شب (گذشته) خانواده‌ات را حرکت ده و (خودت) در پی آنان برو، و‌هیچ‌کس نباید به عقب بنگرد، و‌به هر جا مأمور می‌شوید، بروید.»




۷.۱ - ایمان و اسلام

«فَأَخرَجنا مَن کانَ فِیها مِنَ المُؤمِنینَ • فَما وَجَدنا فِیها غَیرَ بَیت مِنَ المُسلِمین: پس هر که از مؤمنان در آن (شهرها) بود، بیرون بردیم؛ ولی در آن‌جا جز یک خانه از فرمان‌بران ( خدا، بیش‌تر) نیافتیم،» و همین ایمان و اسلام، سبب رهایی آنان شد.

۷.۲ - پاک‌دامنی

«... إِنَّهُم أُناسٌ یَتَطَهَّرُون = آنان کسانی‌اند که به پاکی تظاهر می‌کنند» به همین دلیل، قوم لوط آنان را به اخراج تهدید کردند: «... قالُوا أَخرِجُوهُم مِن قَریَتِکُم....» عدّه‌ای، پاکی آل لوط را دوری از عمل قوم لوط
[۷۷] طبری، ابوجعفر، تفسیر جامع‌البيان، مج‌۵‌، ج‌۸‌، ص‌۳۰۵.
[۷۸] زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الكشّاف، ج‌۲، ص‌۱۲۵.
دانسته‌اند.

۷.۳ - شکر

خداوند در آیه ۳۵ سوره قمر رهایی آل لوط را نعمتی از جانب خود و پاداش شکرگزاری آن‌ها دانسته است: «نِعمَةً مِن عِندِنا کَذلِکَ نَجزِی مَن شَکَر»، برخی، شکر• آل لوط را به ایمان و اطاعت خداوند تفسیر کرده‌اند.


تورات، در نقل ماجرای لوط، با قرآن شباهت‌هایی و در مواردی نیز اختلاف دارد، تورات از دو فرشته یاد کرده که بر آل‌لوط وارد شدند؛
[۸۰] كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۱.
ولی قرآن به صورت جمع (مرسلون = فرشتگان) آورده که دست کم شامل سه فرشته می‌شود، درباره شمار فرزندان لوط نیز تناقض وجود دارد، در مواردی، به دو دختر تصریح شده و در یک جا می‌گوید: آن دو مرد (دو فرشته) به لوط گفتند: دامادها، پسران، دختران و همه منسوبان خود را از این مکان خارج کن که ما این محل را نابود خواهیم کرد؛ پس از آن، لوط سراغ دامادهایش رفت تا آن‌ها را به خروج از شهر تشویق کند؛ ولی آن‌ها نپذیرفتند،
[۸۱] كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۱۴ ـ ۱۵.
براساس نقل تورات، زن لوط در میان راه به سبب نافرمانی از فرمان خداوند و توجّه به پشت سر، گرفتار عذاب الهی شد،
[۸۲] كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۲۶.
لوط پس از نابودی قوم، از کوهی در صُوعَر، بالا رفت و در آن‌جا با دو دخترش اقامت گزید.
در همان‌جا دختر بزرگ لوط به خواهرش پیشنهاد کرد که به دلیل پیر شدن لوط و نبودن هیچ مردی که همسر آن‌ها شود، به وی شراب نوشانده، در حال مستی با وی درآمیزند و بدین طریق نسل پدر را حفظ کنند؛ آن گاه در دو شب پیاپی به لوط شراب نوشاند و هر دو از وی حامله شدند، خواهر بزرگ‌تر، صاحب پسری به نام «موآب» و خواهر کوچک‌تر نیز صاحب پسری به نام «بَنْعَمّی» شدند، موآبیین از نسل موآب و بنی‌عَمُّون یا عمونیین از نسل بَنْعَمّی هستند؛
[۸۳] كتاب مقدس، پيدايش ۱۹:۳۰.
ولی از نظر مسلمانان و قرآن، چنین عملی ناشایست است و قرآن، ساحت پیامبران را از این کارهای ناشایست منزّه می‌داند.


(۱) مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار.
(۲) ابن‌کثیر، البداية و النهايه.
(۳) طوسی، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن.
(۴) ابن‌عاشور، تفسير التحرير و التنوير.
(۵) حقی، اسماعیل، تفسير روح‌البيان.
(۶) ابن‌کثیر، تفسير القرآن العظيم.
(۷)رازی، فخرالدین، التفسيرالكبير.
(۸)رشیدرضا، محمد، تفسير المنار.
(۹)طبری، ابوجعفر، تفسیر جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن.
(۱۰)قرطبی، الجامع لأحكام‌القرآن.
(۱۱)سیوطی، جلال‌الدین، الدّرالمنثور فى‌التفسير بالمأثور.
(۱۲)آلوسی، روح‌المعانى فى‌تفسير القرآن العظيم.
(۱۳)ابوالفتح‌رازی، تفسير روض‌الجنان و روح‌الجنان.
(۱۴)الفرقان فى تفسير القرآن.
(۱۵)ابن‌کثیر، قصص‌الأنبياء.
(۱۶)كتاب مقدّس.
(۱۷)میبدی، تفسير كشف‌الأسرار و عدّة‌الأبرار.
(۱۸)طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البيان فى تفسير القرآن.
(۱۹)حموی، یاقوت، معجم البلدان.
(۲۰)النور المبين فى قصص‌الأنبياء والمرسلين.
(۲۱) طباطبایی، محمدحسین، تفسیر الميزان فى‌تفسير القرآن.
(۲۲) زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف.


۱. طبری،ابوجعفر، تفسیر جامع‌ البیان، مج۸‌، ج۱۴، ص۵۵‌.    
۲. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج۱۰، ص۲۵.    
۳. ابوالفتح رازی، حسین بن علی، تفسیر روض‌الجنان، ج‌۸‌، ص‌۲۸۹.    
۴. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشّاف، ج‌۴، ص‌۴۰۲.    
۵. سیوطی، جلال‌الدین، تفسیر الدرّالمنثور، ج‌۷، ص‌۶۲۰‌.    
۶. حقی، اسماعیل، روح‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۶۵.    
۷. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشّاف، ج‌۲، ص‌۱۲۶.    
۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۸‌، ص‌۱۰۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۲۴‌.    
۱۰. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج‌۱۷، ص‌۹۳.    
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج‌۸‌، ص‌۱۸۴.    
۱۲. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج‌۱۷، ص‌۹۳.    
۱۳. میبدی، رشیدالدین، كشف‌الأسرار، ج۹، ص۳۹۳.
۱۴. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج۵، ص۳۲۳.
۱۵. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
۱۶. ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج‌۲، ص‌۵۷۴‌.    
۱۷. ابن‌عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ج‌۱۴، ص‌۶۳‌.    
۱۸. ابن‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۱۴، ص‌۶۱‌.    
۱۹. نمل/سوره۲۷، آیه۵۶.    
۲۰. صادقی‌تهرانی، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن، ج‌۱۹ و ۲۰، ص‌۲۲۷.
۲۱. آلوسی، شهاب‌الدین، روح‌المعانی، مج‌۱۱، ج‌۲۰، ص‌۳.    
۲۲. كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹:۱۵.
۲۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۳.    
۲۴. نمل/سوره۲۷، آیه۵۷‌.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۸۳‌.    
۲۶. صافّات/سوره۳۷، آیه۱۳۴.    
۲۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۰.    
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۴، ص‌۴۵۹.    
۲۹. ابن‌کثیر، التفسير الكبير، ج‌۱۴، ص‌۱۷۱.
۳۰. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳ .
۳۱. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۹، ص‌۳۹۳.
۳۲. ابوالفتح‌رازی، حسین بن علی، تفسیر روض‌الجنان، ج‌۸‌، ص‌۲۸۹.    
۳۳. ابن‌کثیر، التفسير الكبير، ج‌۱۴، ص‌۱۷۱.
۳۴. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۶.    
۳۵. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۵۱۵‌.
۳۶. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف، ج‌۴، ص‌۴۰۲.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البيان، ج‌۹، ص‌۲۳۸.
۳۸. سیوطی، جلال‌الدین، الدّرالمنثور، ج۷، ص‌۶۲۰‌.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۲۸۰.    
۴۰. آلوسی، شهاب‌الدین، روح‌المعانی، مج ۵، ج۸، ص۲۵۵.    
۴۱. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج‌۱، ص‌۱۶۷.    
۴۲. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۵۹.    
۴۳. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۵۹.    
۴۴. ابن‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۸‌، ص‌۲۳۶.    
۴۵. ابن‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۸‌، ص۲۳۷.    
۴۶. حموی، یاقوت، معجم‌البلدان، ج‌۳، ص‌۲۰۰.    
۴۷. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج‌۱، ص‌۱۶۷.    
۴۸. فضلی، نادر، تفسیر النورالمبين، ص‌۱۳۶.
۴۹. حجر/سوره۱۵، آیه۶۲ ۶۴.    
۵۰. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
۵۱. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج۱۰، ص۲۶.    
۵۲. آلوسی، شهاب‌الدین، روح‌المعانی، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۹۹.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۲۵‌.    
۵۴. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۳.
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۲۵‌.    
۵۶. ابن‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۸‌، ص‌۲۳۶.    
۵۷. كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹:۱۷ـ۲۷.
۵۸. ابوالفتح‌ رازی، حسین بن علی، تفسیر روض‌الجنان، ج‌۱۰، ص‌۳۱۴.    
۵۹. فضلی، نادر، تفسیر النورالمبين، ص‌۱۳۶.
۶۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۱۲، ص‌۱۴۹.    
۶۱. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۲۵‌.    
۶۳. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج‌۱۰، ص‌۲۶.    
۶۴. ابوالفتح‌رازی، حسین بن علی، تفسیر روض‌الجنان، ج‌۱۱، ص‌۳۳۵.    
۶۵. میبدی، رشیدالدین، تفسير كشف‌الأسرار، ج‌۵‌، ص‌۳۲۴.
۶۶. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج۱۰، ص۲۶.    
۶۷. ابن‌کثیر، قصص‌الأنبیاء، ص‌۱۶۶.    
۶۸. كتاب مقدّس، پيدايش، ۱۹: ۱۸ ـ ۲۶.
۶۹. حجر/سوره۱۵، آیه۶۵.    
۷۰. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۵.    
۷۱. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳۶.    
۷۲. ابن‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۲۷، ص‌۷.    
۷۳. این‌عاشور، تفسیر التحریروالتنویر، ج‌۲۷، ص۸‌.    
۷۴. اعراف/سوره۷، آیه۸۲.    
۷۵. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۵۹.    
۷۶. اعراف/سوره۷، آیه۸۲.    
۷۷. طبری، ابوجعفر، تفسیر جامع‌البيان، مج‌۵‌، ج‌۸‌، ص‌۳۰۵.
۷۸. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الكشّاف، ج‌۲، ص‌۱۲۵.
۷۹. قرطبی، الجامع لأحکام‌القرآن، ج‌۱۷، ص‌۹۴.    
۸۰. كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۱.
۸۱. كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۱۴ ـ ۱۵.
۸۲. كتاب مقدس، پيدايش ۱۹: ۲۶.
۸۳. كتاب مقدس، پيدايش ۱۹:۳۰.
۸۴. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۵۹.    



دائرة المعارف قرآن کریم، جلد اول، برگرفته از مقاله « آل لوط»، شماره۲۳۴۵.    






جعبه ابزار