خاندان ابنفهد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ فَهْد نام خاندانی بزرگ در
مکه از فرزندان عبدالله بن محمد ابن عبدالله بن فهد است.
برای افراد این خاندان نسبتهای علوی، قُرَشی، هاشمی و مکی
برشمردهاند، و این شاید بدان سبب باشد که آنان را از فرزندان محمد بن حنفیه پسر
علی بن ابیطالب (ع) خواندهاند، اما از آنجا که شمار پشتهای این خاندان تا علیبن ابی طالب (ع) از آنچه قاعده معروف نسبشناسی (در هر قرن سه پشت) اقتضا میکند، کمتر است، در
صحت چنین انتسابی جای تردید میماند؛ به ویژه اگر دریابیم که مردم مکه نسب این دودمان را به عتبه بن ابی لهب میرساندند
و این نام به تنهایی انگیزه خوبی برای تغییر
شجره نامه تواند بود. همه افراد شناخته شده این خاندان
شافعی بودهاند، جز عطیه (د ۸۷۴ق/۱۴۷۰م) که
سخاوی او را
مالکی مذهب دانسته است.
اشتهار این خاندان بیشتر در سدههای ۸ -۱۰ق/۱۴-۱۶م بود و در این دوره کسانی از آن خاندان در
دانش و
تجارت بلند آوازه شدند. دانشِ عالمان این خانواده بیشتر در جهت ضبط و ذکر اهمیت سرزمین
حجاز (تاریخ محلی) به کار گرفته شده است. برخی از افراد این خانواده برای تجارت به مصر، شام، یمن و حتی هند سفر میکردند.
از فرزندان عبدالله افزون بر کسانی که درباره هر یک از آنان جداگانه سخن خواهد رفت، این افراد در خور ذکرند:
حسن بن عبدالله (د پس از ۷۴۰ق) و برادر وی
جمالالدین محمد (د ۷۳۶ق) که مدتی نایب [[|
نجم
الدین طبری]]
قاضی مکه بود؛
احمد (د ۷۶۹ق) پسر
جمالالدین محمد و قاضی
جمالالدین ابوالخیر محمد (د ۷۲۳ق) برادر احمد
این قاضی جمال
الدین ابوالخیر ۳ پسر داشت که دو تن از آنان به نامهای
عبدالرحمان ملقب به الوجیه و
ابوبکر در
طاعون مکه جان سپردند. (جمادی - الاول ۷۹۳)
اما بلند آوازهترین دانشمندان بنی فهد از نسل ابوالخیر محمد و از پسر دیگر او
نجم
الدین محمد هستند:
نجم
الدین ابوالنصر محمد (ح ۷۶۰-۱۲ ربیعالاول ۸۱۱ق/ ۱۳۵۹-۶ اوت ۱۴۰۸م) در
مکه متولد شد و در همانجا تحصیل کرد و از بعضی مشایخ
شام و
قاهره و
اسکندریه اجازه روایت حدیث یافت. از آنجا که جد مادری او شیخ
نجم
الدین املاک و خانه چندی در اَصفون (در مصر عُلیا)
وقف فرزندان خود کرده بود، محمد چند سالی در اصفون اقامت گزید و از این رو فرزندانش، افزون بر نسبتهای پیشین، به اصفونی هم معروف شدند.
وی در ۷۹۵ق/ ۱۳۹۳م به مکه بازگشت و هم در آنجا عمر به سر آورد.
تقی
الدین ابوالفضل محمد (۵ ربیعالثانی ۷۸۷-۷ ربیعالاول ۸۷۱ق/۱۶ مه ۱۳۸۵-۱۷ اکتبر ۱۴۶۶م)، پسر
نجم
الدین محمد است. وی در اصفون زاده شد و در ۷۹۵ق همراه پدر به مکه رفت و در آنجا به تحصیل
علم پرداخت. او برای
سماع حدیث به
مدینه و
یمن سفر کرد. از شیوخ او در مکه عبدالرحمان فاسی و ابوهریره بن نقاش ، در
مدینه، رقیه دختر ابن مزروع و عبدالرحمان زرندی و در یمن مجد لغوی و علی بن ابوبکر ازرق بودهاند.
از استادان بسیاری اجازه گرفت و پسرش در این مورد
معجم و فهرست ویژهای پرداخته است. تقی
الدین،
ابن حجر را در مکه دید و از دانش او بهرهمند شد. او الامتاع را نزد
مقریزی خواند و نسخهای از آن را به خط فرزند خود
نجم
الدین عمر برای خود تهیه کرد. او در کسب علم و ضبط و استخراج مطالب از کتابها بلند آوازه شد و این منزلت برای پسر او نیز حاصل گشت. کسان بسیاری در حجاز از تقی
الدین اخذ
حدیث کردند.
توجه به حدیث و
سنت از او به فرزندانش منتقل شد و شاید از این روست که گاه در نسبت آنان «الاَثَری» هم دیده میشود. سخاوی در دو نوبت که مجاور مکه بود، او را دیده، از او بهره برده و بسیاری از نوشتههای خود را به او ارائه کرده است.
تقی
الدین پیوسته به کار مطالعه و نوشتن سرگرم بود. کتابخانه او در آن زمان در مکه نظیر نداشت و همگان از آن بهرهمند میشدند. او کتابخانهاش را
وقف کرد تا پس از مرگش نیز مورد استفاده طالبان
علم قرار گیرد. وی طبع
شعر نیز داشت.
لحظ الالحاظ ، تنها اثر از نوشتههای تقی
الدین است که همراه ذیلهای حسینی دمشقی و سیوطی بر
تذکرة الحفاظ ذهبی چاپ شده است. لحظ در واقع ذیلی است بر ذیل ابوالمحاسن محمد بن علی علوی حسینی دمشقی و نام کامل آن
لحظ الالحاظ بذیل طبقات الحفاظ است. در این ذیل تراجم به ترتیب زمان فوت صاحبان آنها آمده و بر ۱۲ ترجمه از کتاب ذهبی و ۸ ترجمه از ذیل حسینی مطالبی افزوده شده است.
۱.
بُغیة الطالب الفالح من مشیخة قاضی طیبة ابی الفتح الصالح . نسخهای از آن در اسکندریه موجود است؛
۲.
حدیث ابی علی الحسن بن عرفه ، یک نسخه از آن در رامپور نگهداری میشود؛
۳.
رساله الكامل على تراجم المكيين و المدنيين الذين اخذ عنهم العلامة على بن خليل اللُبودی ، نسخهای از آن در قاهره موجود است؛
۴.
طرق الاصابه بما جاء فی فضائل الصحابه ،
نسخهای با نام مختصر
اسماء الصحابه به خط مؤلف در الازهر وجود دارد.
که ظاهراً همین اثر باید باشد؛
۵.
عُمدة المُنتحِل و بُلغة المُرتحِل ، در اربعینیات، نسخهای از این کتاب به خط مؤلف در چستربیتی و نیز نسخهای دیگر در قاهره
موجود است؛
۶.
الفتح الربانی لجمیع مرویات الشیخ ابی الفتح العثمانی ؛
۷.
الدرر السَنّیة و الجواهر البَهیّة من الاحادیث النبویه . نسخهای از آن در کتابخانه ملی پاریس موجود است. در انتساب این اثر که به ابوالمحاسن یوسف عضدی اهدا شده، به تقی
الدین تردید وجود دارد، زیرا به پسرش
نجم
الدین نیز نسبت داده شده است.
۱.
الاِبانة مما ورد فی الجعرانه ؛
۲.
الاشراف علی جمیع النُکَت الظِراف ؛
۳.
اقتطاف النور مماورد فی ثور ،
بروکلمان آن را به محمد بن عبدالعزیز، نبیره تقی
الدین نسبت داده است که درست نمینماید؛
۴.
بُشری الوَری مماورد فی حرا ؛
۵.
بهجة الدماثه بماورد فی فضل المساجد الثلاثه ؛
۶.
تأمیل نهایة التقریب و تکمیل التهذیب بالتذهیب ؛
۷.
تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف ، در ۳ مجلد؛
۸.
تحفة العلماء الاتقیاء بماجاء فی قصص الانبیاء .
سخاوی عنوان این کتاب را نخبة العلماء... آورده است؛
۹.
تقریب البعید فیما ورد فی یومی العید ؛
۱۰.
الجُنة باذکار الکتاب و السنه ؛
۱۱.
الزوائد علی حیاة الحیوان للدمیری ؛
۱۲.
غایة القصد المراد من الاربعین العالیة الاسناد ؛
۱۳.
فی سیرة الخلفاء و الملوک ، در ۲ مجلد؛
۱۴.
المطالب السنیة العوالی بما لقریش من المفاخر و المعالی؛
۱۵.
النور الباهر الساطع من سیرة ذی البرهان القاطع ، در سیرت نبوی؛
تقی
الدین کتابهایی هم برای آموزش فرزندانش نوشته بود.
بدرالدین محمد ابوزرعه (۸۰۸ -۸۲۶ق/۱۴۰۵-۱۴۲۳م)، پسر تقی
الدین محمد است. او
مکه به دنیا آمد و از پدرش و استادان دیگر
حدیث و
فقه آموخت. هوش و
حافظه نیرومندی داشت و در جوانی در مکه درگذشت.
سه اثر به او نسبت دادهاند که موفق نشد آنها را پاکنویس کند:
۱.
رباعیات صحیح مسلم ؛ ۲.
معجمِ شیوخ خود؛ ۳.
مناقب الامام الشافعی .
محب
الدین ابوبکر احمد (۸۰۹ -۸۹۰ق/۱۴۰۷- ۱۴۸۵م)، پسر تقی
الدین محمد است. وی در
مکه زاده شد و در همانجا و نیز در
مدینه تعلیم یافت. آنگاه به
سیاحت پرداخت و به سرزمینهای مختلف، از جمله در ۸۴۰ق/۱۳۳۶م تا کالیکوت و بار دیگر در ۸۴۷ق تا کنبایه در هند رفت. در مکه برای پدر و برادرش و دیگران
استنساخ میکرد و آثار بزرگی را به دست خود رونویس کرد.
با خدیجه، دختر ابوبکر بن محمد معروف به توریزی (تبریزی) تاجر سلطان، ازدواج کرد.
او گاه روایت
حدیث میکرد و سخاوی در مکه چیزهایی از وی آموخت، اما پس از مرگ برادرش از روایت حدیث خودداری میکرد. او در مکه درگذشت و در آرامگاه خانوادگی دفن شد.
ملقب به ناصرالدین ابوالفرج (۸۴۱ -۸۷۳ق/ ۱۴۳۷-۱۴۶۹م)، پسر ابوبکر احمد، در کالیکوت هند زاده شد و در ۸۴۴ق همراه پدر به مکه آمد و در آنجا تحصیل کرد. از کسانی چون ابوالفتح مراغی و برهان زمزمی
حدیث آموخت و از زرکشی، ابن طَحّان،
ابن حجر ، مقریزی و جمال کازرونی اجازه گرفت. در ۸۶۵ق به قاهره رفت و از آنجا بارها به
شام سفر کرد و به
استماع حدیث پرداخت. وقتی در قاهره بود بسیاری از فضلای مکه به نزدش میرفتند. در
نحو و سرودن شعر دست داشت. در قاهره درگذشت و در کنار مقابر صوفیان بَیْبَرسیّه به خاک سپرده شد.
نجم
الدین عمر (محمد) (۸۱۲ - ۸۸۵ق/۱۴۰۹-۱۴۸۰م)، پسر دیگر تقی
الدین و از سرشناسترین افراد این خاندان است. لقب دیگر او سراج
الدین و کنیهاش ابوالقاسم بود.
نام نخستین وی محمد بوده است، اما وی را بیشتر عمر میخواندند. در
مکه متولد و بزرگ شد. مقدمات
قرآن و
حدیث و
فقه را از پدر آموخت و از استادان مکه و دانشمندان مقیم یا مسافر آنجا، مانند ابوبکر مراغی، عبدالرحمان زرندی، جمال
الدین ابن ظهیره و دیگران حدیث و علوم دیگر فراگرفت. پدرش از علمای سرزمینهای دیگر برای او اجازه خواست: از مشایخ اجازه او از
مدینه رقیه دختر یحیی بن مزروع، از شام عایشه دختر محمد بن عبدالهادی و عبدالقادر اُرموی، از بیتالمقدس فاطمه دختر ابومحمود و برادرش برهان، از قاهره عزابن جماعه، از زَبید مجد لغوی و از تَعِز جمال ابن خیاط و کسان دیگر از جاهای دیگر بودند. در قاهره از ابن حجر استفاده کرد. در حلب از برهان حدیث شنید. مسافرتهای علمی متعدد به قاهره و حلب کرد و در این گشت و گذارها در هر جا از هر کس ممکن بود، حتی از کسانی که پایه علمی آنان پایینتر از خود او بود، بهره گرفت و در مکه از سخاوی استفاده کرد.
نجم
الدین از دانشمندانی است که مشایخ زیاد داشت و حدیث و روایت بسیار فرا گرفته بود.
ابن حجر که با او مکاتبه داشت، از وی خواست تا پس از پدرش تقی
الدین ضبط وفیات یمن و مکه را ادامه دهد و نوشتههای خود را در این مورد به نظر او برساند. مقریزی هم از
نجم
الدین و پدرش به عنوان دو محدث بسیار آگاه حجاز یاد کرده و برای
نجم
الدین آینده درخشانی پیشبینی کرده بوده است. تقی جراعی، از بزرگان علمای حنبلی مسند احمد بن حنبل را نزد او خواند. سخاوی نیز از
نجم
الدین استفاده کرد و میان آن دو تا پایان عمرِ
نجم
الدین مکاتبه برقرار بود.
وی با عایشه دختر عفیف عبدالرحمان بن محمد اصفهانی مکی معروف به عجمی
ازدواج کرد.
در آخر عمر به اندک ضعف جسمانی و بینایی گرفتار شد و با اینهمه روش همیشگی خود را از دست نداد.
نجم
الدین در
مکه درگذشت و در مقبره بنی فهد دفن شد.
نجم
الدین عمر نوشتههای بسیار به جا گذاشت که بیشتر به صورت پیشنویس بود.
نوشتههای او تاکنون چاپ نشده است.
۱.
الالحاقات ، رسالهای است مشتمل بر ۱۱ اجازه که شیوخ مختلف
نجم
الدین برای او نوشتهاند و در هر اجازه نام مشایخ نویسنده آن هم آمده است. این نسخه در رامپور و مورخ ۸۳۹ق/۱۴۳۵م است. این اثر احتمالاً همان
المُسَلسلات است که در الضوء سخاوی به آن اشاره شده است؛
۲.
المعجم ، مجموعه تراجم مشایخ
حدیث و اجازات
نجم
الدین است. تاریخ تألیف این اثر ۸۶۱ق/۱۴۵۷م و تاریخ تحریر نسخه به خط عبدالعزیز فرزند مؤلف ۹۰۶ق است. نسخهای دیگر با ذیلی بر آن در برلین موجود است. سخاوی به این اثر اشاره کرده است.
آثار یافت نشده
نجم
الدین عمر به این شرح است:
۱.
اِتحاف الوری باخبار اُمّ القُری ؛
۲.
بذل الجهد فیمن سمی بفهد و ابن فهد ؛
۳.
التبیین للطبریین ؛
۴.
تذکرة الناسی باولاد ابی عبدالله الفاسی ؛
۵.
الدُّر الکَمین بذیل العِقد الثَمین فی تاریخ البلد الامین ، ذیلی است بر تاریخ مکه فاسی؛
۶.
السر الظهیری باولاد احمد النویری ؛
۷.
غایة الامانی فی تراجم اولاد القسطلانی ؛
۸.
الفهرست ؛
۹.
اللباب فی الالقاب ؛
۱۰.
المُخَضرمین ؛
۱۱.
المُغَیَّر اسمهم ؛
۱۲.
المؤاخابینهم ؛
۱۳.
المُدَلّسین ؛
۱۴.
مَشیخه ؛
۱۵.
مورد الطالب الظَمی ۱۶.
نورالعیون بما تفرق من الفنون .
گذشته از این آثار،
نجم
الدین استخراجات (تخریج) زیادی برای خود و دیگران به عمل آورده بود.
از سودمندترین کارهای او ترتیب دادن فهارس الفبایی برای برخی کتابهای مهم تراجم مانند
الحلیه ،
المدارک ،
تاریخ الاطباء ،
طبقات الحنابله و
تذکرة الحفاظ و ذیلهای آن بود.
محیی
الدین ابوزکریا یحیی (۲۳ ربیع الا¸خر ۸۴۸ - ۲۵ ذیقعده ۸۸۵ق/۱۱ اوت ۱۴۴۴-۲۶ ژانویه ۱۴۸۱م)، پسر
نجم
الدین عمر، در زادگاهش
مکه بزرگ شد و تحصیل کرد. پدرش او را به استفاده از بسیاری از علمای مکه واداشت و از گروهی از آنان برای او اجازه گرفت. یحیی بسیاری از نوشتههای سخاوی را از خود او فرا گرفت. به
مدینه ،
طایف ،
قاهره و
یمن تا
عدن سفر کرد و از علمای هر محل بهره برد. مردی صالح و پرهیزکار بود و هر چند ثروتی نداشت، از پذیرفتن
زکات و صدقات خودداری میکرد. شعرشناس بود و در این باب ذوق نیکویی داشت.
از آثار او مجموعههایی برگزیده از دیوانهای
شعر و نکتهها و سخنان شگفت بوده است. این آثار را هم به او نسبت دادهاند:
۱.
الدلائل الی معرفة الاوائل ؛
۲.
مایکتب بالضاد و الظاء مع اختلاف المعنی ، که ۳ نسخه از آن در دارالکتب مصر (تیموریه) وجود دارد.
وی
مجمع الامثال میدانی را نیز تلخیص کرده است.
عزالدین عبدالعزیز (۲۶ شوال ۸۵۰ -۹۲۶ق/۱۳ ژانویه ۱۴۴۷- ۱۵۱۵م)، پسر
نجم
الدین عمر، مورخ و از معروفترین افراد دانشمند بنی فهد است. او در
مکه به
دنیا آمد و نخست ابوالخیر علی نام داشت و در پی خوابی که پدرش دید، ابوفارس عبدالعزیز نامیده شد. مقدمات را نزد پدر و جدش فراگرفت؛ از شیوخ مکه مانند ابولفتح مراغی و زمزمی و دیگران و نیز از ابن حجر
دانش آموخت. در طلب
حدیث کوشا بود. بارها برای
سماع حدیث به
مدینه و قاهره و
شام و حلب و غزه رفت. همدرس سخاوی بود و در عین حال در
قرائت و حدیث از او بهره گرفت. هنگامی که سخاوی در ۸۸۶ق در مکه مجاور شد، عبدالعزیز بسیاری از تألیفات او را که در میان کتابهای پدرش بود، نزد او خواند. متون عمده
فقه و
تفسیر و
نحو را نزد مشاهیر علمای مکه خواند و اجازه تدریس و روایت حدیث گرفت.
در سال آخر عمرش از
ابن طولون در مکه حدیث شنید و از او نیز اجازه گرفت. به داشتن مشایخ زیاد معروف بود و معجم شیوخ او شامل نام حدود هزار شیخ است.
در سرزمین
حجاز پس از پدرش کسی در حدیث با او برابر نبود و در بسیاری از علوم دیگر نیز دست داشت.
تخریج (استخراج مطالبی ویژه از نوشتههای دیگران) و کشف (ترتیب فهرستهای راهنما برای متنهای مهم) و
تاریخ ، کارهای علمی مورد علاقه عبدالعزیز بود.
وی در مکه درگذشت.
۱.
الاجازة . نسخهای از آن در رامپور موجود است؛
۲.
غاية المرام باخبار سلطنة البلد الحرام . اين اثر كه ناقص است، مشتمل بر تاريخ امرای مكه از زمان
هجرت تا فوت مؤلف است و با استفاده از نوشتههای پدر مؤلف در مورد تاريخ مكه و آثار فاسى و ابن حجر نوشته شده است. نسخهای از آن در برلين موجود است؛
۳.
النُزهة السَنیة فی اخبار الملوک المصریة یا
النزهة السنیة فیما یطلب من اخبار الملوک و خلفاء الدیار المصریة ، دو نسخه از آن در اسکوریال مادرید نگهداری میشود. از این اثر نسخهای نیز با عنوان
نزهة سَنَیة مُقنعة مُغنیة مما یلطب من اخبار الخلفاء و الملوک المصریة در وین موجود است.
۱.
بلوغ القری ، ذیلی است بر اتحاف
نجم
الدین پدر مؤلف؛
۲.
تاریخ مکه ، به ترتیب سالها از ۸۷۲ق تا زمان مؤلف در تاریخ
مکه ؛
۳.
الترغیب و الاجتهاد فی الباعث لِذَوی الهِمَم العلیة علی الجهاد ؛
۴.
جزء فی المُسَلسل بالاولیة ؛
۵.
جزء فی المُسلسلات ؛
۶.
الحُجة الدامغة لرجال الفُصوص الرائغة ؛
۷.
رحلة ؛
۸.
فهرست مرویّات او ؛
۹.
معجم مشایخ او؛
۱۰.
نزهة الابصار لما تألف من الافکار ؛
۱۱.
نزهة ذوی الاحکام باخبار الخطباء و الائمة و قضاة بلدالله الحرام .
عبدالعزیز
طبقات القراء ذهبی را نیز به ترتیب الفبایی مرتب کرده بود.
محب
الدین ابوالفضل محمد (۸۹۱ -۹۵۴ق/۱۴۸۶-۱۵۴۷م)، مشهور به جارالله، مورخ و آخرین فرد دانشمند این خانواده است. پدر او عبدالعزیز و مادرش کمالیه دختر محب
الدین ابوبکر احمد برادر
نجم
الدین عمر بود. در زادگاهش
مکه از پدرش و
سخاوی و
محلب طبری دانش آموخت. از کسانی مانند عبدالغنی بن بساطی، عایشه دختر ابن عبدالهادی و محمد بن شهاب بوصیری اجازه گرفت.
آنگاه به مصر و شام سفر کرد و در ۹۲۲ق/۱۵۱۶م هنگامی که ملک اشرف قانصوه الغوری به حلب رفت جارالله نیز به آنجا وارد شد.
در حلب دوست و همدرس
شمسالدین محمد بن طولون شد و بعدها میان آن دو مکاتبه برقرار بود و هر سال هر کدام متوفیات آن سال را ضبط و به وسیله حجاج برای یکدیگر میفرستادند.
جارالله به
بیتالمقدس و یمن نیز مسافرت و از علمای آنجا استفاده کرد. سید سَمهودی در شهر مکه به او
خرقه پوشانید.
از جمله کسانی که از او
دانش آموخته و اجازه گرفتهاند،
ابن طولون و رضی
الدین محمد بن حنبلی حلبی را میتوان نام برد.
جارالله در مکه و
مدینه به روایت
حدیث پرداخت
و در زادگاهش در گذشت.
۱.
تحفة اللطائف فی فضائل الحبر ابن عباس و وَجّ الطائف ؛
۲.
حسن القِری فی اودیة اُمّ القُری ؛
۳.
رسالة فی فضل جدة وشیء من خبرها .
۱.
الاقوال المُتَّبعة فی بعض ما قبیل من مناقب ائمة المذاهب الاربعة ؛
۲.
تحفة الناس بخبر رباط سیدنا العباس ، یک نسخه از آن در ییل موجود است؛
۳.
الجواهر الحِسان فی مناقب السلطان سلیمان بن عثمان ؛
۴.
الخبر المرفوع فی ایام الاسبوع ، نسخهای از آن در ییل نگهداری میشود؛
۵. گزیدهای از
الدر الفاخرلاعیان القرن العاشر ، نسخهای از آن در کمبریج موجود است؛
۶.
السلاح و العدة فى فضائل بندر جدة ، ۲ نسخه از آن در برلين و وين موجود است؛
۷.
منهل الظرافة بذیل مورد اللطافة فیمن ولی السلطنة و الخلافة ، ۲ نسخه از آن در برلین، نگهداری میشود؛
۸.
نهاية السول لبركات فضل آل بيت الرسول ، نسخهای از آن در برلين موجود است؛
۹.
النکت الظراف ، نسخهای از آن در چستربیتی نگهداری میشود؛
۱۰.
نیل المُنی بذیل
بلوغ القری .
۱.
بلوغ الارب بمعرفة الانبیاء من العرب ؛
۲.
بهجة الزمان بعمارة الحرمین لملوک آل عثمان ؛
۳.
تحفة الایقاظ بتتمة ذیل طبقات الحفاظ ، تکملهای است بر
لحظ الالحاظ نیای بزرگش تقی
الدین ابن فهد. جارالله نوشتن تحفة را در ۱۲
ربیعالثانی ۹۴۴ق/۱۸ سپتامبر ۱۵۳۷م به پایان برده است؛
۴.
التحفة اللطیفة فی بناء المسجد الحرام و الکعبة الشریفة ؛
۵.
تحقیق الرجا لعلو المقر المحبی ابن اَجا ، که مشتمل بر ۴۰
حدیث است؛
۶.
تحقیق الصفا فی تراجم بنی الوفا ؛
۷. رسالهای درباره
بازار عکاظ ؛
۸.
رسالة فی کتاب السرفی دیوان مصر ؛
۹.
الفرائد البهیات فی فوائد البلدانیات؛
۱۰.
معجم مشایخ خود و شاعرانی که از آنان
شعر شنیده است.
(۱) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق.
(۲) ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، دمشق، ۱۹۷۲م.
(۳) ابن طولون، محمد، القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق.
(۴) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۵) ابن فهد، تقی
الدین محمد، «لحظ الالحاظ»، ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
(۶) ازهریه، فهرست.
(۷) بغدادی، ایضاح.
(۸) بغدادی، هدیه.
(۹) جارالله، ابوالفضل، محمد، مؤخره بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
(۱۰) جاسر، حمد، «حول رسالة فضل جدة»، مجله معهد المخطوطات العربیة، کویت، ذیقعدة ۱۴۰۷- ربیعالا¸خر ۱۴۰۸.
(۱۱) حاجی خلیفه، کشف.
(۱۲) خدیویه، فهرست.
(۱۳) دانشنامه.
(۱۴) زرکلی، اعلام.
(۱۵) سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق.
(۱۶) سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق.
(۱۷) سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م.
(۱۸) شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، ۱۳۴۸ق.
(۱۹) ظاهریه، خطی (حدیث).
(۲۰) عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۲۱) غزی،
نجم
الدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۹م.
(۲۲) فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۲۳) کوثری، محمد، مقدمه بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
(۲۴) مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیی´ من خبرها لجارالله محمد ابن فهد»، مجله معهد المخطوطات العربیة، جمادیالاول - شوال ۱۴۰۷.
(۲۵) معیبد، محمد، جبار «کتب الضاد و الظاء عندالدارسین العرب»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ذیقعدة ۱۴۰۶- ربیعالا¸خر ۱۴۰۷.
(۲۶) نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن فهد»، ج۴، ص۱۶۱۲.