خاندان ابنخاتون
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِخاتون، عنوان افرادی از خاندانی مشهور از
شیعیان
لبنان میباشد. این خاندان بیت بورینی، بیت ابوشامه و بیت شامی نیز خوانده شدهاند.
منشأ اصلی این خاندان ناحیه
جبل عامل بود و آنان یکی از قدیمیترین و نامدارترین خاندانهای علمی آن سرزمین به شمار میرفتند. نخستین جایگاه آن روستای «اِمَّیْه» بود، اما بعدها به روستای «عَیناثا» منتقل شدند و سپس در «جُوَیّا» مسکن گزیدند.
در سبب اشتهار این خاندان به ابنخاتون گفتهاند که یکی از نیاکان این خاندان - که ظاهراً جمالالدین
لقب داشت - در روستای امیّه با دختر یکی از امیران ایوبی ملقب به خاتون
ازدواج کرد و از آن پس افراد این خاندان به ابنخاتون
شهرت یافتند.
این خاندان از باب انتساب به جبل عامل و روستای عیناثا به عاملی و عیناثی نیز شناخته شدهاند.
مشاهیر این خاندان عبارتند از:
شمسالدین محمد بن علی بن محمد بن محمد بن خاتون را میتوان اولین فرد شناخته شده این خاندان دانست که در اواخر
سده ۹ و اوایل سده ۱۰ق زندگی میکرده است
و سلسله مشایخ این خاندان به وی منتهی میشود و اجازات موجود همه حاکی از این است که شمسالدین از
جمالالدین احمد بن علی عیناثی روایت کرده است و سلسله مشایخ او تا
شهید اول و
علامه حلی - بیآنکه ذکری از فرد دیگری از این خاندان به میان آید - ادامه مییابد.
اولین مأخذی که به صورتی نسبتاً کامل افراد این خاندان را نام میبرد،
امل الامل
حرّ عاملی (تألیفِ ۱۰۹۷ق) است و میتوان گفت که بیشتر منابع بعدی از اطلاعات این کتاب سود جستهاند، اما این اطلاعات از دقت کافی برخوردار نیستند، زیرا
حر عاملی گاه نام فرد واحد را در موارد مختلف به عنوان افراد متعدد آورده است.
تنها چیزی که درباره او میدانیم اینکه وی در ۹۰۰ق/۱۴۹۵م به علی بن حسین بن عبدالعالی
محقق کرکی
اجازه روایت داده است.
از این اجازه چنین برمیآید که وی از جمالالدین احمد بن علی عیناثی مجاز به روایت بوده است.
در امل الامل
حر عاملی
و به تبع آن در
ریاض العلماء افندی
شمسالدین ابن خاتون از راویان محقق کرکی یاد شده است، اما با توجه به ثبوت روایت کرکی از وی، احتمال میرود در برخی نسخ «عنه» به «عن» تحریف شده باشد. از دیگر راویان شمسالدین پسرش احمد نیز قابل ذکر است.
تنها اثری که از وی بر جای مانده، همان اجازه وی به محقق کرکی است که در
بحارالانوار نقل شده است.
ابوالعباس جمالالدین یا شهابالدین احمد بن شمسالدین محمد در ۹۳۴ق/۱۵۲۸م زنده بوده و در همین سال اجازهای به خط خود نوشته است.
درباره این شخص اختلاف نظری میان شرح حالنویسان وجود دارد. برخی ابوالعباس و جمال الدین را دو تن پنداشتهاند،
در حالی که بعضی چون
امین این دو نام را مربوط به یک فرد دانستهاند. علاوه بر این در اجازه احمد بن نعمتالله (نواده وی) به
عبدالله تستری، او لقب جد خود را شهابالدین ذکر کرده و متذکر شده است که جدش احمد از پدر خود شمسالدین محمد روایت میکند.
جمالالدین احمد از محقق کرکی اجازه روایت داشته است.
از راویان وی میتوان به فرزندش نعمتالله،
شهیدثانی،
محییالدین میسی عاملی و
حسن بن محمد بن یونس نباطی
اشاره کرد.
نعمتالله بن
احمد بن شمسالدین محمد در جبل عامل میزیست
و در حدود ۹۷۷ق/۱۵۶۹م به قصد گزاردن
حج سفری به
حجاز کرد.
حر عاملی
از دو نفر به نامهای علی بن احمد بن خاتون و نعمتالله ابن احمد ابن خاتون یاد کرده و آنان را دو شخص جداگانه دانسته است، اما در اجازهای که نعمتالله به عبدالله تستری داده، خود را نعمتالله علی بن احمد خوانده است.
برخی نیز او را نعمتالله بن علی خواندهاند که شاید استناد آنان به اجازهای باشد که از سوی او به
ابنشدقم داده شده و نام او در پایان آن - شاید از خطای ناسخ
- نعمتالله بن علی ضبط شده است.
افندی
این احتمال را نیز مطرح کرده که شخصی که این اجازه را به ابنشدقم داده، نعمتالله دیگری از خاندان ابن خاتون باشد. نعمتالله ابن خاتون معاصر شهید ثانی (مق ۹۶۶ق/ ۱۵۵۹م) بوده و افندی
گفته است که او از شهید ثانی روایت میکند و به شرح حال ابن شدقم ارجاع میدهد،
اما با بررسی محل ارجاع و نیز اجازه نعمتالله به
عبدالله شوشتری روشن میشود که نعمتالله از
علی بن عبدالعالی و احمد بن شمسالدین - پدر خود - روایت میکند و نامی از شهید ثانی در اجازههای وی برده نشده است.
از سوی دیگر در مورد روایت او از علی بن عبدالعالی این سؤال پیش میآید که منظور از علی بن عبدالعالی همان محقق کرکی است یا علی بن عبدالعالی میسی؟ افندی
احتمال میدهد که او از میسی روایت کرده، چون کرکی با نعمتالله فاصله زمانی نسبتاً زیادی دارد. حال آنکه میسی معاصر نعمتالله بوده و این دو در یک طبقه هستند، و از جهتی دیگر شهید ثانی که معاصر نعمتالله بوده با یک واسطه یا احیاناً دو واسطه از کرکی روایت میکند، پس چگونه ممکن است که نعمتالله از کرکی روایت کرده باشد. اما در اجازه احمد بن نعمتالله به عبدالله تستری آمده: «... خرقالله العادة بطول عمره...»
که احتمالاً منظور این است که نعمتالله عمری نسبتاً طولانی داشته و به همین دلیل امکان دارد که کرکی را نیز دیده باشد.
نعمتالله از فضلای مشهور زمان خود بوده و دانشمندانی چون عبدالله تستری مشقت سفرهای طولانی را تحمل میکردند و به جبل عامل میرفتند تا از او کسب فیض کنند و
اجازه روایت بگیرند.
از دیگر راویان وی میتوان به پسرش جمالالدین احمد،
ابنشدقم،
حسن بن علی بن احمد حانینی،
محییالدین ابن ابیجامع عاملی و
شیخ بهایی اشاره کرد. نعمتالله ابن خاتون در ۹۸۸ق زنده بوده،
اما تاریخ مشخصی برای تولد و درگذشت وی در دست نیست. از آثاری که به وی نسبت داده میشود، رساله مختصری است درباره عدالت.
او معاصر شیخ حسن
صاحب معالم (د ۱۰۱۱ق/۱۶۰۲م) فرزند شهید ثانی است و گفتهاند که میان آن دو بحث و درگیری شدید علمی پیش آمد که منجر به کدورت و جدایی شد.
از اجازهای که
احمد بن نعمتالله در ۹۸۸ق به عبدالله تستری داده، میتوان دریافت که او در عیناثا زندگی میکرده و از پدر خود اجازه روایت داشته است.
از راویان وی علاوه بر تستری، میتوان از پسرش محمد،
شیخ بهایی
و شیخ
احمد اردبیلی یاد کرد. احمد بن نعمتالله از قریحه شعری نیز بیبهره نبود.
امین قصیدهای را در مدح
امام حسین (علیهالسلام) نقل کرده
که احتمال دارد که از همین ابن خاتون باشد. از آثاری که به وی منسوب است، میتوان به کتاب
مقتل الحسین (علیهالسلام) اشاره کرد.
دو اثر به وی منسوب است:
۱.
الاستبصار، که افندی
متذکر شده که نسخهای از آن را در
اصفهان دیده و در آن اجازه پدرش نعمتالله به ابنشدقم ثبت بوده است.
۲. کتابی در مواعظ و اخلاق که مؤلف در نسخهای از آن که امین به خط خود وی دیده، تاریخ پایان تألیف را ۹۷۱ق یاد کرده است.
شمسالدین محمد بن احمد بن نعمتالله، اطلاعات زیادی از زندگی وی در دست نیست، جز اینکه میدانیم او در ۱۰۳۹ق/۱۶۳۰م زنده بوده و حاشیه خود بر
الفیه شهید اول را در همین سال به ابوالمعالی
محمد بن علی ابنخاتون (برادرزاده خود) هدیه کرده است.
او از پدر خود روایت میکند
و از راویانش میتوان ظهیرالدین میرزا
ابراهیم بن حسین همدانی،
ماجد بن هاشم بحرانی و
سیدحسین بن حیدر کرکی را برشمرد. او در
محرم ۱۰۰۸ق اجازهای به میرزا ابراهیم همدانی در
مکه داده که در بحارالانوار
درج شده است. از بررسی یادداشتهای موجود بر آثار وی چنین استنباط میشود که او مدتی در مکه زندگی میکرده است.
برخی از آثار محمد بن احمد بن نعمتالله عبارتند از:
۱.
برهان السَّداد فی شرح الارشاد، شرحی است بر
ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، علامه حلی که نسخهای از آن در اصفهان موجود است
۲.
حاشیه الفیه، حاشیهای است بر الفیه شهید اول که در ۱۰۰۳ق در مکه تألیف شده و نسخهای از آن در کتابخانه
آستان قدس رضوی موجود است.
علاوه بر اینها آثار دیگری نیز مثل
الانموذج فی المنطق و الحکمة الطبیعی و الالهی به وی منسوب است.
ضمناً در کتابخانه آستان قدس
بخش
المزار از
تهذیب شیخ طوسی به خط او موجود است.
ابوالمعالی شمسالدین محمد بن سدیدالدین علی، عالم و سیاستمدار دوره قطب شاهیه دکن میباشد. وی که از مهمترین و شناختهترین افراد خاندان ابن خاتون به شمار میرود، در کودکی و نوجوانی در
مشهد میزیست.
او خواهرزاده شیخ بهایی و از شاگردان وی بوده و از او اجازهای نیز دریافت کرده است.
شیخ بهایی در پایان کتاب ترجمه قطب شاهی ابنخاتون در ۱۰۲۷ق تقریظی نوشته و در آن مؤلف را ستوده است. ابنخاتون در دوران تسلط
ازبکان بر
خراسان، از مشهد به حیدرآباد دکن رفت و در ۱۰۰۹ق/۱۶۰۰م به آنجا رسید و مورد لطف و عنایت سلاطین قطب شاهی و در زمره خواص و نزدیکان آنان قرار گرفت.
در ۱۰۲۴ق/۱۶۱۵م وی به عنوان سفیر محمد قطب شاه روانه
ایران شد و پیام تشکر سلطان محمد قطب شاه را در
قزوین به
شاه عباس رسانید.
که آن را در ۱۰۲۷ق دانسته است،
وی مدتی با عنوان
سفر قطب شاهیان در ایران به سر برد، تا اینکه همراه قاسم بیک سفیر شاه عباس به حیدرآباد بازگشت.
اگر چه اسکندربیک تاریخ این بازگشت را در ۱۰۲۹ق یاد کرده، ولی با توجه به اینکه در زمان بازگشت، سلطان محمد قطب شاه(د ۱۰۳۵ق) درگذشته و عبدالله قطب شاه (۱۰۳۵-۱۰۸۳ق) به سلطنت رسیده بود، میتوان نتیجه گرفت که ابنخاتون پس از ۱۰۳۵ق به
هند برگشته است.
ابنخاتون پس از بازگشت، از سوی سلطان عبدالله به جای شاه محمد پیرزاد به سمت «پیشوایی» و نیز دبیری و نیابت سلطان برگزیده شد. وی که شاگرد میرمحمد مؤمن استرابادی - سلف محمد پیرزاد - بود، مدت ۲۰ سال این سمتها را برعهده داشت و علاوه بر اداره کارهای حکومتی، هر روز صبح جلسه درسی در منزل خود برگزار میکرد که شاگردان بسیاری در رشتههای مختلف علمی از او کسب فیض میکردند.
از شاگردان وی میتوان
علی بن طیفور و
محمد بن شرف حسینی جزایری را برشمرد.
ابنخاتون با علوم گوناگون از جمله
حدیث،
فقه،
ریاضیات و
شعر آشنایی داشت و قصایدی از او را ابن طیفور
آورده است.
او در دوران تصدی نیابت و پیشوایی در حیدرآباد کارهای نیکی انجام داد که بر محبوبیتش نزد مردم افزوده شد: از جمله میتوان به تأسیس مدارس، ساختن بیمارستان و احداث و تکمیل مساجد اشاره کرد. او همچنین مؤلفان و نویسندگان را همواره مورد عنایت خود قرار میداد و آنان را تشویق به تألیف میکرد و این امر باعث شد تا در دوران او آثاری چون ترجمه
عیون اخبار الرضا از ابنطیفور،
تاریخ حدیقة السلاطین از
ملاحسین آملی پدید آید.
ابنخاتون برخلاف «پیشوایان» دیگر، به لقب علامه خوانده میشد و این نشانهای از فضل و علم و نیز محبوبیت وی در جامعه حیدرآباد بود.
به گفته ابنطیفور وی در ۱۰۹۵ق/۱۶۴۹م در بندر مُخا در سفر حج بر اثر خستگی راه درگذشت،
اما
شیخ عباس قمی اشاره کرده که نسخهای از کتاب
ارشاد علامه حلی را در اختیار دارد که به خط شیخ محمد بن علی ابنخاتون نوشته شده و ناسخ تاریخ محرم ۱۰۶۸ را در آن قید کرده است؛ با تکیه بر این روایت باید پذیرفت که او بر خلاف گفته ابنطیفور در این تاریخ زنده بوده است. به گفته دیگری نیز او در حیدرآباد درگذشته و در آنجا دفن گردیده و مزار او زیارتگاه بوده است.
ترجمه قطب شاهی یا شرح اربعین، چاپ سنگی (تهران، ۱۲۷۵، ۱۳۰۸ق، بمبئی، ۱۳۰۹ق). این کتاب ترجمه فارسی اربعین شیخ بهایی است که آن را به دستور سلطان محمد قطب شاه انجام داده است.
۱.
توضیح الاخلاق عبدالله شاهی یا قطب شاهی، شرحی است فارسی بر کتاب
اخلاق ناصری که به دستور عبدالله قطب شاه تألیف شده است. از این اثر نسخههای متعددی در کتابخانههای آستان قدس،
مسجد اعظم قم و
سلطان القرائی موجود است.
۲. حاشیه بر قسمتی از
اصول کافی، نسخهای از این اثر در کتابخانه سپهسالار تهران
موجود است.
۳ و ۴. دیوان، مجموعهای است از اشعار شامل غزل و رباعی در ۹ برگ که نسخهای از آن در
کتابخانه مجلس شورای ملی
موجود است. همچنین مجموعه دیگری از اشعار پراکنده ابنخاتون در همین کتابخانه
نگهداری میشود.
۵ و ۶.
شرح جامع عباسی، کتابی است در
فقه به
زبان فارسی. نسخهای از آن در
کتابخانه ملی تبریز موجود است. بنابر آنچه در حاشیه فهرست کتابخانه ملی تبریز
آمده، این اثر چندین بار به چاپ رسیده است. ضمناً اثر دیگری با عنوان حاشیه جامع عباسی به وی نسبت داده شده و نسخهای از آن در
کتابخانه آیتالله مرعشی موجود است که در مورد متحد یا متمایز بودن این دو عنوان و یا چاپ آنها اطلاعی در دست نیست.
۷. کتابی در
امامت به زبان فارسی که نسخهای از آن در
کتابخانه مجلس شورا موجود است.
(۱) آستان قدس، فهرست.
(۲) آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۰، به کوشش علینقی منزوی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳) ابنخاتون، محمد، شرح اربعین یا ترجمة قطب شاهی، تهران، ۱۲۷۵ق.
(۴) ابنطیفور، علی، حدایق السلاطین، به کوشش شریف النساء انصاری، دهلی، نعمانی پریس.
(۵) اردبیلی، محمد، جامع الرواه، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۶) اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۷) افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش سیداحمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
(۸) امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسنالامین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۹) امین، محسن، خطط جبلعامل، بهکوشش حسنالامین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۱۰) بحرانی، یوسف، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، مؤسسه
آل البیت.
(۱۱)
حر عاملی، محمد، امل الامل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق.
(۱۲) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، ۱۳۹۰ق.
(۱۳) روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۲ق.
(۱۴) کتابخانه سپهسالار تهران، خطی.
(۱۵) کتابخانه مجلس شورا، خطی.
(۱۶) صاعدی شیرازی، احمد، حدیقة السلاطین قطب شاهی، به کوشش سیدعلی اصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۱م.
(۱۷) قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ق.
(۱۸) مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۹) مرتضی حسین، مطلع انوار، کراچی، خراسان اسلامک ریسرچ سنتر.
(۲۰) کتابخانه آیتالله مرعشی، خطی.
(۲۱) مرکزی و مرکز اسناد، خطی.
(۲۲) کتابخانه مسجد اعظم قم، خطی.
(۲۳) کتابخانه ملی تبریز، خطی.
(۲۴) منزوی، خطی.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخاتون»، ج۳، ص۱۱۳۲.