حکومت و آزادی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله آیات مرتبط با
آزادی در
حکومت معرفی میشوند.
بناى حكومت
فرعونیان بر
زور و
استبداد و سلب آزادى:
۱. «و اذ نجّينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم ...؛
و (نيز به خاطر بياوريد) آنزمان كه شما را از چنگال فرعونيان رهائي بخشيديم كه همواره شما را به شديدترين وجهي آزار ميدادند: پسران شما را سر ميبريدند و زنان شما را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشتند ....»
۲. «ثمّ بعثنا من بعدهم موسى بايتنا الى فرعون و ملأية فظلموا بها ...• ... فأرسل معى بنى اسرءيل؛
سپس به دنبال آنها (يعني پيامبران پيشين)
موسی را با آيات خويش به سوي فرعون و اطرافيان او فرستاديم اما آنها (با عدم پذيرش اين آيات) بر آن
ظلم كردند...بنابراين بني اسرائيل را با من بفرست.»
۳. «و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه ... قال سنقتّل أبناءهم و نستحيى نساءهم و انّا فوقهم قهرون؛
اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسي و قومش را رها ميكني... گفت به زودي پسرانشان را ميكشيم و دخترانشان را زنده نگه ميداريم (تا خدمت ما كنند) و ما بر آنها كاملا مسلط هستيم.»
۴. «و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين ...• و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسىادع لنا ربك ... و لنرسلنّ معك بنى اسرءيل؛
و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به
خشکسالی گرفتار كرديم... هنگامي كه بلا بر آنها مسلط ميشد ميگفتند: اي موسي از خدايت براي ما بخواه به عهدي كه با تو كرده رفتار كند... و
بنی اسرائیل را با تو خواهيم فرستاد.»
۵. «اذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب يقتّلون أبناءكم و يستحيون نساءكم ...؛
بخاطر بياوريد زماني را كه از (چنگال) كسان فرعون نجاتتان بخشيديم آنها كه مرتبا شما را
شکنجه ميدادند، پسرانتان را ميكشتند و زنانتان را (براي
خدمتكاري) زنده ميگذاشتند....»
۶. «فمآ ءامن لموسى إلّاذرّيَّة مّن قومه على خوف مّن فرعون وملإيهم أن يفتنهم وإنّ فرعون لعال فى الأر ض وإنّه لمن المسرفين؛
(در آغاز) هيچكس به موسي ايمان نياورد مگر گروهي از
فرزندان قوم او، (آن هم) با
ترس از فرعون و اطرافيانش مبادا آنها را (با فشار و يا تبليغات گمراه كننده) از آئينشان منحرف سازند، فرعون برتري جوئي (و طغيان) در زمين داشت، و او از اسرافكاران بود.»
۷. «و اذ قال موسى لقومه ... اذ أنجيكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم ...؛
و بخاطر بياور هنگامي را كه موسي به قومش گفت ... زماني كه شما را از (چنگال) آل فرعون رهائي بخشيد، همانها كه شما را به بدترين وجهي
عذاب ميكردند و پسرانتان را سر ميبريدند و زنانتان را (براي
خدمتكاري) زنده ميگذاشتند....»
۸. «يبنى اسرءيل قد أنجينكم من عدوّكم ...؛
اي بني اسرائيل ما شما را از (چنگال) دشمنتان
نجات داديم....»
۹. «و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنىاسرءيل؛
آيا اين منتي است كه تو بر من ميگذاري كه بني اسرائيل را برده خود ساخته اي؟!»
۱۰. «وأوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم مّتّبعون• فأرسل فرعون فى المدائِن حشرين• إنّ هؤلاء لشرذمة قليلون• وإنّهم لنا لغائِظون؛
ما به موسي
وحی فرستاديم كه بندگان مرا شبانه از
مصر كوچ ده، و آنها شما را
تعقیب خواهند كرد.فرعون (از اين ماجرا آگاه شد و) ماموران به شهرها فرستاد تا نيرو جمع كند.(و گفت) اينها گروهي اندكند. و اينها ما را به
خشم آورده اند.»
۱۱. «انّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعا يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم انّه كان من المفسدين؛
فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني ميكشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشت، او مسلما از مفسدان بود. »
حاكمان دينى، موظّف به تأمين آزادى بحث و تحقيق در
دین براى غير
مسلمانان:
«و ان أحدٌ من المشركين استجارك فأجرهُ حتى يسمعَ كلم اللَّه ثمّ أبلغهُ مأمنهُ ذلك بأنهم قومٌ لايعلمون؛
و اگر يكي از مشركان از تو
پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بينديشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهي ناآگاهند.»
عدم جواز به بند كشيدن مردم از سوى حكومتها:
«ما كان لبشر أن يؤتيه اللَّه الكتب و الحكم و النبّوة ثمّ يقول للناس كونوا عبادا لى من دون اللَّه و لكن كونوا ربنيّن ...؛
براي هيچ بشري سزاوار نيست كه خداوند،
کتاب آسمانی و
حکم و
نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: غير از خدا، مرا
پرستش كنيد! بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمي الهي باشيد....»
وقتى پيامبران مجاز نيستند انسانها را به
بندگی خود دعوت كنند، به طريق اوْلى ديگران نيز چنين حقّى را ندارند. افزون بر اين، پس از اينكه بيان مىكند انسانها آزادند، مىفرمايد: اين آزادى مسؤوليّت بندگى خدا را به همراه دارد.
لزوم رعايت مشاركت
سیاسی مردم از سوى رهبرى دينى:
«فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ... و شاورهم فىالأمر ...؛
به (
برکت)
رحمت الهي، در برابر آنها ( مردم) نرم (و مهربان شدي)! ... و در كارها، با آنها
مشورت كن! ....»
دستور خدا به
پیامبر صلیاللهعلیهوآله براى مشورت با ديگران و نظر خواستن از آنان، مستلزم اين است كه مردم در بيان ديدگاه و اظهار نظر آزاد بودهاند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۸۸، برگرفته از مقاله «حکومت و آزادی».