حکومت صالحان در آخرالزمان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند به پیدایش حکومت صالحان در آخرالزمان وعده میدهد؛ همچنین کتابهای زبور و تورات نیز، درباره پیروزی و حاکمیت انسانهای صالح در آخرالزمان پیشگویی میکنند.
کتابهای زبور و تورات، از پیروزی و حاکمیت انسانهای صالح در آخرالزمان خبر داده، پیشگویی میکنند:
•• «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»؛
«در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايستهام
وارث (حکومت) زمين خواهند شد!».
ظاهرا منظور از (زبور) آن کتابی است که به
حضرت داوود نازل شد چه در جای دیگر نیز آن را به این نام
اسم برده و فرموده: (و آتینا داود زبورا) بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از آن قرآن است. بعضی دیگر گفتهاند: مراد از آن مطلق کتبی است که بر
انبیا نازل شده و یا بر انبیا بعد از موسی نازل شده. ولی هیچ دلیلی بر آن وجوه نیست. بعضی از
مفسرین گفتهاند: مراد از (ذکر) تورات است به دلیل اینکه خدای تعالی آن را در دو جای از این سوره ذکر نامیده یکی در
آیه (فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون) دوم در آیه (و ذکرا للمتقین) و بعضی دیگر گفتهاند: منظور از (ذکر) قرآن است به دلیل اینکه خدای عزوجل آن را در چند جای از کلامش
ذکر نامیده. و بنابراین قول، آن وقت بعد از
قرآن بودن زبور با اینکه قبل از آن نازل شده عیبی ندارد؛ چون مراد از بعدیت، بعدیت رتبی است نه زمانی. بعضی دیگر گفتهاند مراد از آن
لوح محفوظ است؛ ولی این قول صحیح نیست.
(ان الارض یرئها عبادی الصالحون) - (وراثت) و (ارث) به طوری که
راغب گفته به معنای انتقال مالی است به تو بدون اینکه معاملهای کرده باشی.
و مراد از
وراثت زمین این است که سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل شود و
برکات زندگی در زمین مختص ایشان شود، و این برکات یا دنیایی است که برمیگردد به تمتع صالحان از
حیات دنیوی که در این صورت خلاصه مفاد آیه این میشود که: به زودی زمین از لوث
شرک و
گناه پاک گشته جامعه بشری صالح که خدای را
بندگی کنند و به وی
شرک نورزند در آن زندگی کنند؛ همچنانکه آیه (وعد اللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض... یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) از آن خبر میدهد. و یا این برکات اخروی است که عبارت است از مقامات قربی که در
دنیا برای خود کسب کردند؛ چون این مقامات هم، از برکات حیات زمینی است؛ هر چند که خودش از نعیم آخرت است؛ همچنانکه آیه: (و قالوا الحمد لله الذی اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشاء) که حکایت
کلام اهل
بهشت است و آیه (اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس) بدان اشاره میکنند.
منظور از «ذکر» به قرینه آیه ۴۸ میتواند تورات باشد. از تعبیر «ان الارض یرثها» که افاده وراثت در گستره زمین میکند و احادیث متواتر از طریق سنی و شیعه درباره امام مهدی (علیهالسلام) استفاده میشود که منظور، حکومت صالحان در آخرالزمان است.
خداوند به پیدایش حکومت صالحان در آخرالزمان وعده میدهد:
•• «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛
«خداوند به کسانى از شما که ايمان آورده و کارهاى شايسته انجام دادهاند، وعده مىدهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمين خواهد کرد، همانگونه که به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد؛ و دين و آيينى را که براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مىکند؛ آنچنان که تنها مرا مىپرستند و چيزى را
شريک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقاناند».
•• «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛
«خداوند به کسانى از شما که
ایمان آورده و کارهاى شايسته انجام دادهاند وعده مىدهد که قطعاً آنان را حکمران روى
زمین خواهد کرد، همانگونه که به پيشينيان آنها
خلافت روى زمين را بخشيد؛ و دين و آيينى را که براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و
آرامش مبدل مىکند؛ آنچنان که تنها مرا مىپرستند و چيزى را
شريک من نخواهند ساخت و کسانى که پس از آن
کافر شوند، آنها فاسقاناند».
این
آیه وعده جمیل و
زیبایی است برای
مؤمنین که
عمل صالح هم دارند، به آنان وعده میدهد که به زودی جامعه صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست میکند و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکن میسازد، و
امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند، امنیتی که دیگر از
منافقین و کید آنان، و از
کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه
عبادت کنند، و چیزی را
شریک او قرار ندهند.
پس در جمله (وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات) کلمه (من) تبعیضی خواهد بود نه بیانی، و خطاب در آن، به عموم مسلمین است که در میان آنان، هم منافق هست و هم
مؤمن، و مؤمنین ایشان نیز دو طایفهاند، یکی کسانی که عمل صالح میکنند، و گروه دیگر آنان که عمل صالح ندارند؛ ولی وعدهای که در آن آمده مخصوص کسانی است که هم ایمان داشته باشند و هم اعمالشان صالح باشد و بس.
مراد از استخلاف مؤمنین صالح العمل در زمین و مقصود از مستخلفین قبل از ایشان در آیه: (وعد اللّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات...)
و در جمله (لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الّذین من قبلهم) دو احتمال هست:
یکی اینکه مراد از استخلاف این باشد که خدای تعالی به ایشان خلافتی الهی نظیر
خلافت آدم و
داوود و
سلیمان داده باشد؛ همچنان که درباره خلافت آدم فرمود: (انی جاعل فی الارض خلیفه) و درباره داوود فرموده: (انا جعلناک خلیفه فی الارض) و درباره سلیمان فرموده: (و ورث سلیمان داود) که اگر مراد از خلافت این باشد، قهرا خلفای قبل از ایشان خلفای
خدا، یعنی انبیای او و اولیایش خواهد بود، ولیکن به دلیلی که میآید، این احتمال بعید است.
احتمال دوم اینکه مراد از (خلافت) ارث دادن زمین به ایشان و مسلط کردن آنان بر زمین باشد؛ همچنان که در این معنا فرموده: (ان الارض لله یورئها من یشاء من عباده، و العاقبه للمتقین) و نیز فرموده: (ان الارض یرئها عبادی الصالحون) که بنا بر این احتمال، مراد از خلفای قبل از ایشان
مؤمنین از امتهای گذشته خواهد بود، که خدا کفار و منافقین آنها را هلاک کرد، و مؤمنین خالص ایشان را نجات داد؛ مانند قوم
نوح و
هود و
صالح و
شعیب؛ همچنان که در آیه (و قال الّذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظالمین، و لنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامی و خاف وعید) است و اینان کسانی هستند که خود را برای خدا خالص کردند و خدا نجاتشان داد، و در نتیجه جامعه صالحی تشکیل داده و در آن زندگی کردند، تا آنکه مهلتشان طول کشیده، دلهایشان
قساوت یافت.
اما قول کسی که گفته: مراد از مستخلفین قبل از ایشان،
بنیاسرائیل است که خدا بعد از هلاک کردن
فرعون و لشکریانش سرزمین
مصر و
شام را به ایشان ارث داده، و در آن مکنتشان داد؛ همچنان که درباره آنان فرمود: (و نرید ان نمن علی الاذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض) حرف صحیحی نیست؛ زیرا آیه مورد بحث از مردمى
خبر مىدهد که بعد از ارث بردن زمین، اجتماعى صالح تشکیل دادند و قوم بنىاسرائیل بعد از نجاتشان از فرعون و لشگرش، هرگز از
کفر و
نفاق و
فسق خالص نگشتند، و مصداق (الّذین آمنوا و عملوا الصالحات) نشدند.
مراد از تمکین
دین در (ولیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم) و بیان مفردات دیگر آیه
(و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم) تمکین هر چیزى بر قرار کردن آن است در مکان و این
کنایه است از ثبات آن چیز، و زوال و
اضطراب و تزلزل ناپذیرى آن، به طورى که اگر اثرى داشته باشد، هیچ مانعى
جلوى تأثیر آن را نگیرد و در آیه مورد بحث
تمکین دین عبارت است از اینکه: آن را در جامعه مورد
عمل قرار دهد؛ یعنى هیچ کفرى جلوگیرش نشود، و امرش را سبک نشمارند، اصول معارفش مورد اعتقاد همه باشد، درباره آن اختلاف و تخاصمى نباشد، و این
حکم را
خدای سبحان در چند جاى از کلامش کرده که
اختلاف مختلفین در امر دین علت و منشاى جز طغیان ندارد؛ مانند این آیه (و ما اختلف فیه الا الاذین اوتوه من بعد ما جائتهم البینات بغیا بینهم)
و مراد از دین ایشان، آن دینى که برایشان پسندیده،
دین اسلام است و اگر دین را به ایشان اضافه کرد، از باب احترام بود و نیز از این جهت بود که دین مقتضاى
فطرت خود آنان بود.
و جمله (و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا) مانند جمله (و لیمکنن لهم) عطف است بر جمله (لیستخلفنهم) و اصل معنا (لیبدّلنّ خوفهم امنا) بوده، به طور ساده تر این که در واقع باید میفرمود
ترس ایشان را مبدل به
امنیت کردیم؛ ولی فرموده (ایشان را بعد از ترس، مبدل به امنیت کردیم) و تبدیل را به خود آنان نسبت داد، حالا یا از باب مجاز عقلی است، و یا آنکه مضاف را چون معلوم بوده حذف کرده؛ زیرا جمله (من بعد خوفهم) میفهماند که آن محذوف خوف، و تقدیر (لیبدلن خوفهم) بوده، و یا آنکه از این باب نبوده، بلکه کلمه (امنا) به معنای آمنین بوده که در این صورت معنا این میشود که: خدا ایشان را بعد از ترسشان مبدل کرد به ایمنان و به هر حال، مراد از
خوف آن ترسی است که مؤمنین صدر
اسلام از کفار و منافقین داشتند.
و جمله (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا) را اگر بخواهیم با
سیاق آیات بهتر وفق دهیم، باید حال از ضمیر در جمله (لیبدلنهم) بگیریم، که معنا چنین میشود: (خدا ترس ایشان را مبدل به امنیت کرد؛ در حالی که ایشان مرا پرستش کنند، و چیزی
شریک من ندانند)
و اگر در این
آیه التفاتی از غیبت (یبدلنهم) به تکلم (مرا عبادت کنند) به کار برده و جمله (یعبدوننی) را با جمله (چیزی را
شریک من ندانند) تأکید کرده، و کلمه (شیئا) را نکره آورده، که خود دلالت میکند بر نفی
شریک به طور
اطلاق، همه این نکات حکم میکند بر اینکه مراد از
عبادت،
خداپرستی خالص است، به طوری که هیچ شائبهای از
شرک - چه
شرک جلی و چه
شرک خفی - در آن راه نداشته باشد، و خلاصه معنا این میشود که خدا مجتمع آنان را مجتمعی ایمن میسازد، تا در آن جز خدا هیچ چیز دیگری پرستش نشود، و هیچ ربی غیر از خدا قائل نباشند.
و کلمه (ذلک) در جمله (و من کفر بعد ذلک) به طوری که سیاق
شهادت میدهد
اشاره است به موعود؛ بنابراین مناسبتر آن است که کلمه (کفر) را به معنای کفران، و در مقابل
شکر بدانیم، و چنین معنا کنیم که: و (هر کس کفران کند و خدا را شکر نگوید، و بعد از تحقق این وعده عوض
شکر با کفر و نفاق و سایر
گناهان مهلکه،
کفران نعمت کند، چنین کسانی کاملا در فسقاند) و
فسق هم عبارت است از: بیرون شدن از زی
بندگی.
امام زین العابدین (علیهالسلام) پس از
قرائت آیه یاد شده فرمود: ایشان (
مؤمنان صالح) به خدا،
سوگند شیعیان ما
اهل بیت هستند که خداوند،
خلافت آنان در
زمین را به دست مردی از ما که
مهدی امت است، محقق خواهد کرد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۱۰۲، برگرفته از مقاله «حکومت صالحان آخرالزمان».