• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم سؤال (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسّ كنجكاوى باید تعدیل شود ونباید در پى اطلاعاتى رفت كه سبب ایجاد کدورت، مشكلات و اختلال در نظام جامعه مى‌شود.



عدم جواز پرسش از احکام مسکوت مانده در دین:
• «یـایها الذین ءامنوا لا تسـلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم...اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، از چیزهایى كه اگر براى شما آشكار گردد ناراحت و غمگینتان مى‌كند (از پیامبر) مپرسید (مانند مدت عمر، مرگ دوستان، زوال ملك و آنچه طبق حکمت و نظام اتم عالم تکوین پنهان است) و اگر هنگامى كه قرآن نازل مى‌گردد (و فرشته وحی حاضر است) از آنها بپرسید بر شما آشكار مى‌گردد. خداوند از آنها (از پرسش‌هاى نارواى گذشته) درگذشت و خداوند بسیار آمرزنده و بردبار است.»
شك نیست كه سؤال كردن كلید فهم حقائق است، و به همین دلیل كسانى كه كمتر مى‌پرسند كمتر مى‌دانند، و در آیات و روایات اسلامى نیز به مسلمانان دستور اكید داده شده است كه هر چه را نمى‌دانند بپرسند، ولى از آنجا كه هر قانونی معمولا استثنایى دارد، این اصل اساسى تعلیم و تربیت نیز استثنایى دارد و آن اینكه گاهى پاره‌اى از مسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامین مصالح افراد بهتر است در اینگونه موارد جستجوها و پرسش‌هاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعیت، نه تنها فضیلتى نیست بلكه مذموم و ناپسند نیز مى‌باشد، همچنین مردم در همكاری‌هاى خود نیاز به خوش‌بینى دارند و براى حفظ این سرمایه بزرگ صلاح این است كه از تمام جزئیات حال یكدیگر با خبر نباشند، زیرا بالآخره هر كس نقطه ضعفى دارد، و فاش شدن تمام نقطه‌هاى ضعف، همكارى‌هاى افراد را مواجه با اشكال مى‌كند، مثلا ممكن است یك فرد با شخصیت و مؤثر تصادفا در یك خانواده پست و پائین متولد شده باشد، اكنون اگر سابقه او فاش شود، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در این گونه موارد به هیچ‌ وجه نباید افراد، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخیزند. یا اینكه بسیارى از نقشه‌ها و طرح‌هاى مبارزات اجتماعى باید تا هنگام عمل مكتوم باشد و اصرار در افشاى آنها ضربه‌اى بر موفقیت و پیروزى اجتماع است.اینها و امثال آن مواردى است كه سؤال كردن در آن صحیح نیست و رهبران تا در فشار زیاد قرار نگیرند، نباید آنها را پاسخ گویند. قرآن در آیه فوق به این موضوع اشاره كرده، صریحا مى‌گوید: اى كسانى كه ایمان آورده‌اید از امورى كه افشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مى‌شود پرسش نكنید (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‌). ولى از آنجا كه سؤالات پى در پى از ناحیه افراد و پاسخ نگفتن به آنها ممكن است موجب شك و تردید براى دیگران گردد و مفاسد بیشترى به بار آورد اضافه مى‌كند اگر در اینگونه موارد زیاد اصرار كنید بوسیله آیات قرآن بر شما افشاء مى‌شود و به زحمت خواهید افتاد (وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِینَ ینَزَّلُ الْقُرْآنُ‌ تُبْدَ لَكُمْ‌). اینكه افشا كردن اینها را به زمان نزول قرآن اختصاص مى‌دهد به خاطر آن است كه سؤالات مربوط به مسائلى بوده كه مى‌بایست از طریق وحی روشن گردد. سپس اضافه مى‌كند: تصور نكنید اگر خداوند از بیان پاره‌اى از مسائل سكوت كرده است از آن غفلت داشته بلكه مى‌خواسته است شما را در توسعه قرار دهد و آنها را بخشوده است، و خداوند بخشنده حلیم است (عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌).


لزوم سؤال و پرسش از اهل خبره، برای رفع تحیر:
• «... فسـل الذین یقرءون الکتـب من قبلک لقد جاءک الحق من ربک فلا تکونن من الممترینپس اگر (فرضا) از آنچه (از معارف دینى) به سوى تو نازل كردیم در شک و تردیدى از آنان كه پیش از تو کتاب آسمانی مى‌خوانند بپرس؛ به یقین كه حق از جانب پروردگارت براى تو آمده، پس هرگز از تردیدكنندگان مباش.»
• «... فسـلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمونو (براى تحكیم روابط خود با خلق) پیش از تو نیز نفرستادیم جز مردانى را كه به آنها وحى مى‌كردیم (نه فرشتگان و نه زنان و نه اجنّه را)، پس از اهل ذكر (از متخصّصین دینى عصرتان) بپرسید اگر نمى‌دانید (تا بدانید كه ارسال پیامبر اسلام تعجب‌آور نیست).»
• «... فسـلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمونو ما پیش از تو (براى مردم به عنوان پیامبر و رسول) نفرستادیم مگر مردانى را كه به آنها وحى مى‌كردیم (نه فرشتگان و نه زنان و نه اجنّه را) پس اگر (این سیره جاریه الهى را) نمى‌دانید از اهل ذكر (از علماى تورات و انجیل غیر محرّف، و سایر كتاب‌هاى آسمانى) بپرسید.»
• «... فسـل به خبیراآن كسى كه آسمان‌ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز (شش روز روشن یا شش شبانه روز یا شش دوران) بیافرید، سپس بر تخت تسلط بر آفریده‌ها استقرار و استیلا یافت، (او خداى) رحمان است، پس از او كه آگاه است (حقیقت را) بپرس.»


حرمت سؤال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از جاهلان درباره قصه اصحاب کهف:
• «سیقولون ثلـثة رابعهم کلبهم ویقولون خمسة سادسهم کلبهم رجمـا بالغیب ویقولون سبعة وثامنهم کلبهم قل ربی اعلم بعدتهم ما یعلمهم الا قلیل... ولا تستفت فیهم منهم احدابه زودى (كفّار قومت) مى‌گویند: آنها سه نفرند چهارمى آنها سگ‌شان است. و مى‌گویند: پنج نفرند ششمى آنها سگ‌شان است. سخن‌پراكنى بى‌دلیل! و مى‌گویند:هفت نفرند و هشتمى آنها سگ‌شان است. بگو: پروردگار من به شمار آنها داناتر است؛ جز اندكى (از اهل کتاب و امت تو كسى شمار) آنها را نمى‌داند، پس درباره آنها جز به گفتگوى ظاهرى (به مقدارى كه قرآن بیان كرده) محاجّه مكن و درباره آنها از احدى از آنان نظر مخواه.»


۱. مائده/سوره۵، آیه۱۰۱.    
۲. شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۹۹.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۹۴.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.    
۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷.    
۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۹.    
۷. کهف/سوره۱۸، آیه۲۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم سؤال».    



رده‌های این صفحه : موضوعات قرآنی




جعبه ابزار