• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم حکومت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله به برخی از احکام حکومت از دیدگاه قرآن کریم اشاره شده است.



مشورت حاکمان با مردم، در امور اجتماعی لازم است.
«فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظـا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فی الامر...؛ به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد».
این جمله برای این آمده که سیره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را امضا کرده باشد، چون آن جناب قبلا هم همین طور رفتار می‌کرده و جفای مردم را با نرم خویی و عفو و مغفرت مقابله می‌کرده و در امور با آنان مشورت می‌کرده است، به شهادت اینکه اندکی قبل از وقوع جنگ با آنان مشورت کرد، و این امضا اشاره‌ای است به این که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بدانچه مامور شده عمل می‌کند و خدای سبحان از عمل او راضی است.


مشورت حاکمان با صاحب نظران، قبل از تصمیم گیری در امور مهم لازم است.
«قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون؛ (سپس) گفت: «ای اشراف (و ای بزرگان)! نظر خود را در این امر مهمّ به من بازگو کنید، که من هیچ کار مهمّی را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده‌ام».
این جمله حکایت مشورتی است که ملکه سبا با قوم خود کرد، می‌گوید: در این امر که پیش آمده- یعنی همان فرمانی که سلیمان در نامه خود داده- کمک فکری دهید و اگر من در این پیشامد با شما مشورت می‌کنم بدان جهت است که من تا کنون در هیچ امری استبداد به خرج نداده‌ام، بلکه هر کاری کرده‌ام با مشورت و در حضور شما کرده‌ام.


لزوم توجه حاکمان، به مشیت خدا در امور از آیات زیر قابل برداشت است.
«فلما دخلوا علی یوسف ءاوی الیه ابویه وقال ادخلوا مصر ان شـاء الله ءامنین• ورفع ابویه علی العرش وخروا له سجدا وقال یـابت هـذا تاویل رءیـی من قبل قد جعلها ربی حقـا وقد احسن بی اذ اخرجنی من السجن وجاء بکم من البدو من بعد ان نزغ الشیطـن بینی وبین اخوتی ان ربی لطیف لما یشاء انه هو العلیم الحکیم• رب قد ءاتیتنی من الملک وعلمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السمـوت والارض انت ولیی فی الدنیا والاخرة توفنی مسلمـا والحقنی بالصــلحین؛ و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: همگی داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود• و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند؛ و همگی بخاطر او به سجده افتادند؛ و گفت: پدر! این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم؛ پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می‌خواهد (و شایسته می‌داند،) صاحب لطف است؛ چرا که او دانا و حکیم است• پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختی! ‌ای آفریننده آسمانها و زمین! تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران؛ و به صالحان ملحق فرما».


توجه حاکمان، به قدرت خدا و پرهیز از غرور و اتکا به قدرت و مکنت خویش، امری ضروری می‌باشد.
«رب قد ءاتیتنی من الملک وعلمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السمـوت والارض انت ولیی فی الدنیا والاخرة توفنی مسلمـا والحقنی بالصــلحین؛ پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختی! ‌ای آفریننده آسمانها و زمین! تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران؛ و به صالحان ملحق فرما».


حرمت پذیرش حکومت کافران، از سوی مؤمنان از آیات زیر قابل برداشت است.
«لا یتخذ المؤمنون الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین ومن یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقـة....؛ افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با خدا ندارد (و پیوند او بکلی از خدا گسسته می‌شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر می‌دارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست».
«.. ولن یجعل الله للکـفرین علی المؤمنین سبیلا؛ منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم! ) و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد، به آنان می‌گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی‌کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود! ) » خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است».
«یـایها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین اتریدون ان تجعلوا لله علیکم سلطـنـا مبینا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولی و تکیه گاه خود قرار ندهید! آیا می‌خواهید (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟»
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند -از اهل کتاب و مشرکان - ولی خود انتخاب نکنید؛ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید».


حکومتها در محدود کردن آزادی مردم، نسبت به اموال و املاک خود و سوق دادن آن به سمت مصالح عمومی، در شرایط بحرانی مجاز هستند.
«یوسف ایهاالصدیق افتنا فی سبع بقرت سمان یاکلهن سبع عجاف وسبع سنـبلـت خضر واخر یابسـت لعلی ارجع الی الناس لعلهم یعلمون• قال تزرعون سبع سنین دابـا فما حصدتم فذروه فی سنـبله الا قلیلا مما تاکلون• ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد یاکلن ما قدمتم لهن الا قلیلا مما تحصنون• ثم یاتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس وفیه یعصرون؛ (او به زندان آمد، و چنین گفت: ) یوسف، ‌ای مرد بسیار راستگو! درباره این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر می‌خورند؛ و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکیده؛ تا من بسوی مردم بازگردم، شاید (از تعبیر این خواب) آگاه شوند• گفت: هفت سال با جدیت زراعت می‌کنید؛ و آنچه را درو کردید، جز کمی که می‌خورید، در خوشه‌های خود باقی بگذارید (و ذخیره نمایید)• پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) می‌آید، که آنچه را برای آن سالها ذخیره کرده‌اید، می‌خورند؛ جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد• سپس سالی فرامی رسد که باران فراوان نصیب مردم می‌شود؛ و در آن سال، مردم عصاره (میوه‌ها و دانه‌های روغنی را) می‌گیرند (و سال پر برکتی است.)»


تصدی مشاغل حکومتی، حتی در حکومتهای کفر و شرک، امری جایز است.
«قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم؛ (یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!»
این آیه درباره تصدی امور اقتصادی توسط حضرت یوسف علیه السلام در سرزمین مصر است. ایشان که پیامبر خدا بودند در حکومت ظلم متصدی امر حکومتی شدند.


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۸۷.    
۳. نمل/سوره۲۷، آیه۳۲.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۵۱۲.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۹ - ۱۰۱.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۱.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۸. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۱۴۴.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۱۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۶ - ۴۹.    
۱۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۵.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۷۳.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم حکومت»    




جعبه ابزار