• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حَفْر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَفْر (به فتح حاء و سکون فاء) از واژگان قرآن کریم به معنای کندن است.
این کلمه دو بار در قرآن کریم آمده است.
مشتقات حَفْر که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
حُفْرَة (به ضم حاء، سکون فاء و فتح راء) به معنای گودال؛
حافِر (به کسر فاء) یا حافِرَة (به کسر فاء و فتح راء) به معنی ابتدای کار و حفر کننده است.


حَفْر به معنای کندن است.
حُفْرَة به معنی گودال‌ است.


به مواردی از حَفْر که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - حُفْرَة (آیه ۱۰۳ سوره آل عمران)

(وَ کُنْتُمْ عَلی‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها)
«در لب گودالی از آتش بودید از آن نجاتتان داد.»


۲.۲ - الْحافِرَةِ (آیه ۱۰ سوره نازعات)

(یَقُولُونَ أَاِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی‌ الْحافِرَةِ.)
«کفّار و منکرین بعث می‌گویند: آیا به خلقت اوّلی باز خواهیم گشت؟!»
این آیه نظیر آیه‌: (اَاِذا کُنَّا تُراباً اَ اِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ)
(آيا هنگامى كه ما خاک شديم، بار ديگر زنده مى‌شويم و به خلقت جديدى باز مى‌گرديم؟) است.



در مجمع البیان گوید: حافره نزد عرب اسم است به معنای اوّل شی‌ء و ابتداء کار آمده است.
جوهری گفته: گویند بر حافره خود برگشت یعنی به راهی که آمده بود عود کرد.
زمخشری در فائق و ابن اثیر در نهایه گفته‌اند: به سمّ اسب حافر گویند زیرا وقت راه رفتن زمین را حفر می‌کند.
اسب در نزد عرب بسیار محبوب بود و آن را نسیه نمی‌فروختند و وقت فروش می‌گفتند «النَّقْدُ عِنْدَ الْحَافِرِ» یعنی قیمت نزد اسب است و آن را باید در نزد اسب بدهی و نسیه نماند.
گاهی حافره گفته‌اند به اعتبار دابّة که مؤنّث است سپس این استعمال زیاد شد و به هر اوّل اطلاق گردید گویند: «رَجَعَ اِلَی‌ حَافِرِهِ‌ وَ حَافِرَتِهِ‌» یعنی به اوّل خود برگشت.
فیروزآبادی نیز در قاموس چنین گفته است. زمخشری و ابن اثیر نیز نقل می‌کنند.
ابیّ بن کعب از رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از توبه نصوح پرسید. حضرت فرمود: «هُوَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنْبِ حِینَ یَفْرُطُ مِنْکَ وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ بِنَدَامَتِک عِنْدَ الْحَافِرِ، ثُمَّ لَا تَعُودُ اِلَیْهِ اَبَداً». می‌بینیم که مراد از: «عِنْدَ الْحَافِرِ» اوّل امر است.
راغب گوید: «لَمَرْدُودُونَ فِی‌ الْحافِرَةِ» مثلی است درباره کسی که به جای اوّلی برگردانده شود.



از این مادّه دو کلمه بیشتر در قرآن نیست.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۵۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۲۴.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۷۴.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۵۷۲.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۳۷۱.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۹۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۶.    
۹. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۰.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۰۰.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۸۵.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۷۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۵۳.    
۱۴. رعد/سوره۱۳، آیه۵.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۹.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۵۱.    
۱۷. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۲، ص۶۳۵.    
۱۸. زمخشری، جارالله، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۲۹۳.    
۱۹. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۴۰۶.    
۲۰. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۲۹۷.    
۲۱. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۲، ص۱۲.    
۲۲. زمخشری، جارالله، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۲۹۳.    
۲۳. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۴۰۶.    
۲۴. ابن اثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۱، ص۴۰۶.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۴۴.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۲۷. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حفر»، ج۲، ص۱۵۴-۱۵۵.    






جعبه ابزار