حلیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حلیم (الحلیم)، از نامهای
خدا در
قرآن است.
حلیم بر وزن فعیل به معنای
اسم فاعل از مادّه
حلم است.
اغلب لغویان این مادّه را به معنای تأنّی و پرهیز از
عجله دانستهاند، در برابر طَیش
یا
سَفَه (کمخردی)، به معنای ندانسته کاری کردن.
برخی
عقل را هم از معانی حلم شمردهاند،
ولی به نظر
راغب اصفهانی،
حلم بهطور مجازی در معنای عقل بهکار رفته است.
بنابراین، حلیم به کسی گفته میشود که پیش از هر کاری در آن
اندیشه میکند و بیدلیل در انجام دادن آن شتاب نمیکند، چنان که به خردمند نیز مجازآ حلیم گفته شده است.
واژه حلیم پانزده بار در
قرآن به کار رفته،
که یازده بار در وصف
خدا و چهار بار درباره
انبیای الهی است.
در
احادیث نیز حلیم در شمار ۹۹ نام نیکوی خدا (
اسماءالحسنی) ذکر شده است.
برخی در
کتب خود
طرق مختلف
روایت اسماءاللّه را آوردهاند.
همچنین در
دعایی منقول از
پیامبراکرم، برای رفع گرفتاریها و آمرزش گناهان، خدا به این نام خوانده شده است.
کاربرد قرآنی واژه حلیم در فهم و تحلیل معنایی آن بسیار روشنگر است.
این کلمه در قرآن تنها بهکار نرفته بلکه با دیگر اسامی خدا (
غفور،
علیم،
غنی و
شکور) همراه شده و در غالب موارد ناظر به
خطا یا
گناهی است که از
بندگان سر زده است.
این نام همراه با غفور (آمرزنده گناهان) در
آیاتی آمده که در آنها به پارهای از گناهان بندگان اشاره شده است و گفته میشود که
خداوند این گناهان را با شتاب
کیفر نمیدهد و راه بازگشت (
توبه) را بازگذاشته است.
دانشمندان مسلمان اقوال گوناگونی درباره معنای
صفت حلیم ذکر کردهاند.
دیرینترین
تفسیر از واژه حلیم در
وصف خدا این است که خدا در
انتقامگیری از گنهکاران شتاب نمیکند
و
عقوبت ایشان را به تأخیر میاندازد
و به آنان مهلت میدهد.
بدینترتیب، حلم خدا به أناة (درنگ و تأمل) و ترک عجله تعبیر شده است.
وجه دیگری که برای واژه حلیم
ذکر شده، خونسردی و خویشتنداری در برابر هیجانِ
غضب است.
در این صورت،
خدا حلیم است زیرا نافرمانیِ سرکشان او را خشمگین نمیکند و غضب بر او چیره نمیشود و بدینسبب برای انتقام گرفتن از خطاکاران پیش از زمان آن، عجله ندارد
چه، «اگر خدا مردمان را به سبب گناهشان (آناً) مؤاخذه میکرد، جنبندهای بر روی زمین باقی نمیماند».
آشکار است که لازمه حلم توانایی بر عقوبت و انتقام است و صرفآ واکنشی عاجزانه و انفعالی نیست.
ازاینرو، کسی که بهدلیل
عجز از
اشتباه دیگران درمیگذرد، حلیم نامیده نمیشود.
همچنین صفت حلیم نوعی
تنزیه خدا از
نقصان است، چرا که لازمه حلم آن است که او نگران از دست دادن
زمان انتقامگیری یا
قدرت انجام دادن آن نباشد.
ظاهراً مراد از عجله نداشتن و به تأخیر انداختن
مجازات گنهکاران، چشمپوشی و بخشایش گناه نیست، زیرا خدا آن را به اجلی معیّن ــ یعنی زمان
مرگ یا
قیامت ــ ارجاع داده است.
همچنین قطعآ به این معنا نیست که خدا از خطاهای نافرمانان بیاطلاع است،
بلکه بدینمعناست که او بندگان گنهکار را از
نعمت و
فضل خویش محروم نمیکند و همچون بندگان مطیع و فرمانبردار به آنان
روزی میدهد و از آفات و بلایا مصون میدارد.
فخررازی بر آن است که خدا قطعآ تصمیم انتقامگیری ندارد، زیرا کسی که قصد انتقام داشته باشد
حَقود است،
ولی اگر این عزم را اظهار کند، صفت
عفو او آشکار شده است و اگر آن را مخفی بدارد، به
حلم متصف گشته است.
بهعلاوه، خدا با به تأخیر انداختن مجازاتِ گنهکاران به آنان فرصت میدهد تا از گناه خود بازگردند و
توبه کنند.
همچنین برخی حلم خدا را همارز بخشایش و گذشت از گناهان دانستهاند.
البته
قشیری راهی میانه را برگزیده و معتقد است خدا برخی را
عذاب میکند و از گروهی درمیگذرد، همانطور که در تعذیب بعضی دیگر تعجیل میکند.
با اینکه برخی نامهای خدا، نظیر
غفور،
عفوّ،
ستّار،
توّاب و حلیم، در مفهوم خطاپوشی و مدارا با گناهکاران مشترکاند، اما تفاوتهای معنایی نیز میان آنها وجود دارد.
حلیم با صفت
صبور نیز قرابت معنایی دارد، البته لفظ صبور در
قرآن نیامده و کلمات همریشه آن (
صابر و
صبّار) نیز صرفآ در وصف انسان بهکار رفته است.
در
روایات نیز غالباً این صفت درباره
انسانهاست، گرچه در شمار
اسماء
اللّه نیز
ذکر شده است
و در روایتی خدا أَصبر (کسی از او صبورتر نیست) خوانده شده است.
معانی گوناگونی برای صبور ــ به عنوان نامی از نامهای خدا ــ ذکر کردهاند.
برخی آن را هممعنای حلیم دانستهاند.
برخی نیز آن را، همانند حلیم، شتاب نکردن و به تأخیر انداختن عقوبت و مهلت دادن به
گناهکاران معنا کردهاند.
اما بعضی دیگر قائل به اختلاف معنایی میان این دو
صفت هستند.
بغدادی برای اثبات تفاوت معنایی صبر و حلم به تفاوت متضاد آنها (صبر در برابر
جزع، و حلم در مقابل
طَیْش) استناد کرده است.
فخررازی نیز معتقد است که صبور، برخلاف حلیم، کسی است که
بندگان از
عقوبت وی در
امان نیستند.
در مقابل،
معتزلیان وصف صبور و وقور را شایسته
خدا نمیدانند، زیرا لازمه صبر، تحمل سختیها و گرفتاریهاست، که از خدا بهدور است.
اینکه حلم الهی از صفات ذات یا صفات فعل است، یکی از مباحث متداول در میان کلامیان بوده است.
ابواسحاق اسفرائینی حلیم را در زمره صفاتی چون
رحیم،
غفار،
ودود، عفوّ،
رئوف، صبور و
کریم، از شاخصههای
اراده الهی برمیشمارد.
قشیری
نیز بر آن است که حلم، اراده تأخیر عقوبت است و اراده الهی نیز از
صفات ذات است.
در مقابل، معتزلیان که
اراده را عین فعل میدانند،
در اینکه حلم صرفآ به معنای ترک فعل باشد با اشکال مواجهاند.
قاضی عبدالجبار بن احمد به تفصیل به این موضوع پرداخته است.
راه حل
ابوعلی جبایی این است که حلم خدا به معنای پرهیز از انتقام، در واقع اعطای نعمت به بندگان است.
هرچند قاضی عبدالجبار بناحمد
با رد این نظر، بر این گمان است که انجام ندادن فعل و انجام دادن فعل فرقی ندارند و هر دو از
صفات فعل خدا تلقی میشوند.
(۱) قرآن.
(۲) ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
(۳) ابنحنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر،.
(۴) ابندرید، کتابجمهرةاللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ۱۹۸۸.
(۵) ابنسیده، المحکم والمحیط الاعظم، چاپ عبدالحمید هنداوی، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۶) ابنفارس، معجم مقاییس اللغة.
(۷) ابنفورک، مجرد مقالات الشیخ ابیالحسن الاشعری، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
(۸) ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۹) ابنمنظور، لسان العرب.
(۱۰) ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «انللّه تسعة و تسعین اسمآ»، چاپ مشهور بن حسن بن سلمان، مدینه (۱۴۱۳).
(۱۱) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۲) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت.
(۱۳) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۴) احمد بن حسین بیهقی، الاسماء و الصفات، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۵) احمد بن حسین بیهقی، شعبالایمان، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۶) محمد بن عیسی ترمذی، سننالترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۷) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطا، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۸) عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطعالادلة فی اصولالاعتقاد، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۱۹) حسین بن حسن حلیمی، کتابالمنهاج فی شعبالایمان، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۰) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن، چاپ محمدسید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
(۲۱) ابراهیم بن سری زجاج، تفسیر
اسماء
اللّه الحسنی، چاپ احمدیوسف دقاق، دمشق ۱۹۷۴.
(۲۲) عبدالرحمان بن اسحاق زَجّاجی، اشتقاق
اسماء
اللّه، چاپ عبدالحسین مبارک، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۳) محمود بن عمر زمخشری، اساسالبلاغة، چاپ عبدالرحیم محمود، بیروت.
(۲۴) احمد بن منصور سمعانی، روحالارواح فی
شرحاسماء الملک الفتّاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۵) صاحب بن عباد، المحیط فیاللغة، چاپ محمد حسن آلیاسین، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۶) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
(۲۷) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۲۸) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.
(۲۹) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۳۰) حسن بن عبداللّه عسکری، الفروقاللغویة، قاهره ۱۳۵۳، چاپ افست قم.
(۳۱) علی بن حسین علمالهدی، الذخیرة فی علمالکلام، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
(۳۲) محمد بن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی
شرح معانی
اسماء
اللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
(۳۳) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۴) محمد بن عمر فخررازی،
شرح اسماء
اللّه الحسنی للرازی، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات
شرح اسماء
اللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۵) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و سلیمان دنیا، (قاهره).
(۳۶) عبدالکریم بن هوازن قشیری، التحبیر فی التذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
(۳۷) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
(۳۸) محمد بن محمد ماتریدی، تأویلات اهلالسنة، چاپ محمد مستفیضالرحمان و جاسم محمد جبوری، بغداد ۱۴۰۴/۱۹۸۳.
(۳۹) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجمالمفهرس لألفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران (۱۳۹۷).
(۴۰) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
(۴۱) آرنت یان ونسینک، المعجمالمفهرس لألفاظ الحدیث النبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حلیم»، شماره۶۴۸۴.