حلقوم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حلقوم: (بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) «
حلقوم» به معنى «
مجراى تنفس از درون، (گلو)»
و به نقل از «
اقرب الموارد» همان «
حلق» است كه واو و ميم برآن افزوده شده و جمع آن «
حلاقم و حلاقيم» است.
اين واژه به شكل مفرد (حلقوم) در قرآن آمده و تنها يکبار ذكر شده است.
آیه مورد بحث به لحظات
احتضار و پايان عمر انسانها اشاره مىكند و از لحظات حساسى كه آدمى را سخت در فكر فرومىبرد، سخن مىگويد. آرى ضعف و ناتوانى كامل
انسان، در اين لحظات حساس آشكار مىشود، لحظات حساس كه آدمى را سخت در فكر فرومىبرد، لحظاتى كه پايان عمر انسانهاست و كار از كار گذشته و اطرافيان مأيوس و نوميد به شخص محتضر نگاه مىكنند و مىبينند همچون شمعى كه عمرش پايان گرفته، آهسته آهسته خاموش مىشود و با زندگى وداع مىگويد. آيه فوق در تكميل بحثهاى
معاد و پاسخگويى به
منکران و مكذّبان، از اين لحظه حساس ترسيم گويايى ارائه مىدهد.
به موردی از کاربرد حلقوم در
قرآن، اشاره میشود:
(فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد توانايى بازگرداندن آن را نداريد؟!»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) تفريع بر تكذيب
کفار به قرآن است، و به آنچه قرآن از آن خبر داده، كه يكى از آنها مساله
بعث و
جزا است، و كلمه لولا تحريک را مىرساند، (نظير كلمه پس چرا در فارسى)، البته تحريک به كارى كه شنونده از عهده آن بر نمىآيد، تا به اين وسيله او را وادار به تسليم در برابر ادعاى خود كنى، و ضمير مؤنث در جمله بلغت به
نفس برمىگردد، و رسيدن جان به حلقوم
کنایه است از مشرف شدن به
مرگ.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « حلقوم »، ص ۵۶۷.