حلق (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَلْق (به فتح حاء و سکون لام)، از
واژگان قرآن کریم به معنای
گلو است. مشتق این واژه در
قرآن آمده است، به صورت:
مُحَلِّقِین (به ضم میم و فتح حاء و تشدید و کسر لام) به معنی تراشیدن مو.
حَلْق به معنی
گلو است.
راغب در
مفردات گوید: اصل حَلْق به معنی
گلو است و گویند: «حَلَقَه» یعنی گلوی او را برید سپس در قطع مو (
تراشیدن) به کار رفته است.
(وَلا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ...) «سر خود را نتراشید (و از
احرام خارج نشوید) تا
قربانی به محل خود برسد.»
آیه درباره کسی است که محصور شده و قربانی را به وسیله دیگری فرستاده است چنین کسی باید بعد از اطلاع از ذبح قربانی سر بتراشد و از احرام خارج شود.
(لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ اِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ...) (به طور قطع همه شما به خواست
خدا وارد
مسجدالحرام مىشويد در نهايت
امنیت و در حالى كه سرهاى خود را تراشيده...)
از این مادّه فقط دو مورد فوق در قرآن یافت میشود.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حلق»، ج۲، ص۱۶۶.