مراد از «حقیقت لفظی» دلالت لفظ بر معنایی است که در اصل لغت برای آن وضع شده است. البته در تفسیری اعم، میتوان آن را دلالت لفظ بر معنایی دانست که یا در اصل لغت، یا نزد عرف یا شرع برای آن وضع شده باشد. در این معنا حقیقت لفظی شامل حقیقتعرفیه و شرعیه نیز میشود.
اما «حقیقت عقلی» یا معنوی را چنین تعریف کردهاند: «هی اسناد الفعل او ما فی معناه الی صاحبه الحقیقی عندالمتکلم فی الظاهر؛ اسناد فعل و شبه فعل (مثل مصدر، اسم فاعل و…) به فاعل و مالک حقیقی آن»؛ مثلا اگر گفته شود «لشکریان، شهر را فتح کردند» این اسناد از سنخ حقیقت عقلی است؛ به خلاف این که بگوییم «فرمانده، شهر را فتح کرد».