حقوق بیوه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار
حقوق مربوط به زنان
بیوه که از
آیات قرآن کریم برداشت شده است، آورده می شود.
ازدواج شایسته پس از پایان
عده، از جمله
حقوق و اختیارات زنان
بیوه می باشد.
واذا
طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فلاتعضلوهن ان ینکحن ازوجهن اذا تراضوا بینهم....(و هنگامی که زنان را
طلاق دادید و
عده خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیدهای
تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که
ایمان به
خدا و
روز قیامت دارند، از آن،
پند میگیرند (و به آن، عمل میکنند). این (دستور)، برای رشد (خانوادههای) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا میداند و شما نمیدانید.)
همان گونه که قبلا اشاره شد در زمان
جاهلیت زنان در زنجیر
اسارت مردان بودند و بی آنکه به
اراده و تمایل آنان توجه شود مجبور بودند زندگی خود را طبق تمایلات مردان خودکامه تنظیم کنند. از جمله در مورد
انتخاب همسر، به خواسته و میل زن هیچ گونه اهمیتی داده نمیشد حتی اگر زن با
اجازه ولی، ازدواج میکرد سپس از همسرش جدا میشد باز پیوستن ثانوی او به همسر اول، بستگی به اراده مردان فامیل داشت و بسیار میشد با اینکه زن و
شوهر بعد از جدایی علاقه به بازگشت داشتند مردان خویشاوند روی پندارها و موهوماتی مانع میشدند.
قرآن صریحا این روش را محکوم کرده است.
.. فاذا بلغن اجلهن فلا جناح علیکم فیما فعلن فی انفسهن بالمعروف...(و کسانی که از شما میمیرند و همسرانی باقی میگذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و
عدّه نگه دارند)! و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه میخواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل میکنید، آگاه است.)
اقدام شایسته زنان بیوه
شوهر مرده برای ازدواج، پس از خروج از خانه متوفا، از جمله حقوق آنان : قبل از تشریع
عده وفات بوده است.
والذین یتوفون منکم ویذرون ازوجا... فان خرجن فلا جناح علیکم فی ما فعلن فی انفسهن من معروف...(و کسانی که از شما در آستانه
مرگ قرارمیگیرند و همسرانی از خود بهجا میگذارند، باید برای همسران خود
وصیت کنند که تا یک
سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهرهمند سازند؛ به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به
ازدواج مجدد نکنند). و اگر بیرون روند، (حقی در هزینه ندارند؛ ولی) گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه درباره خود، به طور شایسته انجام میدهند. و
خداوند، توانا و حکیم است.)
(برداشت مزبور بر این اساس است که منظور از «معروف»، ازدواج باشد.)
یک سال سکونت در خانه متوفا، از جمله حقوق بیوه در صورت
وصیت شوهر، قبل از مرگ است.
والذین یتوفون منکم ویذرون ازوجا وصیة لازوجهم متـعا الی الحول غیر اخراج...
باقی ماندن بیوه
مطلقه در خانه مسکونی خود تا پایان
عده طلاق، از حقوق وی در صورت عدم ارتکاب
فحشا می باشد.
... اذا
طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة... لاتخرجوهن من بیوتهن ولایخرجن الا ان یاتین بفـحشة مبینة...(ای
پیامبر! هر
زمان خواستید زنان را
طلاق دهید، در زمان
عدّه، آنها را
طلاق گویید (زمانی که از
عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان
نزدیکی نکرده باشند)، و حساب
عدّه را نگه دارید؛ و از خدایی که
پروردگار شماست بپرهیزید؛ نه شما آنها را از خانههایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران
عدّه) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکاری انجام دهند؛ این
حدود خداست، و هر کس از حدود
الهی تجاوز کند به خویشتن
ستم کرده؛ تو نمیدانی شاید خداوند بعد از این، وضع تازه (و وسیله اصلاحی) فراهم کند!)
برخورداری زنان
مطلقه بیوه، از مسکن مناسب به مقدار توانایی همسرانشان، از جمله حقوق آنان به شمار می رود.
اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم...(آنها زنان
مطلّقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید؛ و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند)؛ و اگر
باردار باشند،
نفقه آنها را بپردازید تا
وضع حمل کنند؛ و اگر برای شما (فرزند را) شیر میدهند،
پاداش آنها را بپردازید؛ و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید؛ و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده میگیرد.)
این آیه توضیح بیشتری درباره
حقوق زن بعد از جدایی میدهد، هم از نظر" مسکن" و" نفقه" و هم از جهات دیگر. نخست در باره چگونگی مسکن زنان
مطلقه میفرماید: " آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب میکند سکونت دهید" (اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم). " وجد" (بر وزن حکم) به معنی توانایی و تمکن است، بعضی از
مفسران تفسیرهای دیگری برای آن ذکر کردهاند که در نتیجه به همین معنی باز میگردد، راغب نیز در مفردات میگوید: تعبیر به" من وجدکم" مفهومش این است که به مقدار توانایی و به اندازه غنای خود مسکن مناسب برای زنان
مطلقه در نظر بگیرید. طبیعی است آنجا که مسکن بر عهده شوهر است بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود دنباله آیه که در باره" نفقه" زنان باردار سخن میگوید نیز شاهد این مدعا است.
پرداخت متاعی مناسب، به زنان
مطلقه لازم است.
لا جناح علیکم ان
طـلقتم النساء ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ومتعوهن علی الموسع قدره وعلی المقتر قدره متـعا بالمعروف حقا علی المحسنین.(اگر زنان را قبل از
آمیزشجنسی یا تعیین مهر، (به عللی)
طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. (و در این موقع،) آنها را (با هدیهای مناسب،) بهرهمند سازید! آن کس که توانایی دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیهای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد! و این بر نیکوکاران، الزامی است.)
کلمه" تمتیع" که مصدر فعل امر" متعوا" است به معنای آن است که به کسی چیزی دهی که از آن بهره مند گردد، و کلمه" متاع" و نیز" متعه" عبارت از همان چیز است، و در آیه مورد بحث کلمه" متاعا"
مفعول مطلق برای" متعوهن" است، هر چند که جمله" علی الموسع قدره و علی المقتر قدره"، بین این مفعول و فعلش فاصله شده است. و کلمه" موسع"، اسم
فاعل از باب افعال است که ماضی آن" اوسع" میباشد و موسع به کسی گویند که دارای وسعت مالی باشد، و گویا این فعل از آن افعال متعدی است که همیشه مفعولش به منظور اختصار حذف میشود، تا ثبوت اصل معنا را برساند و به همین جهت بر خلاف ظاهر لغوی اش فعل لازم شده، و کلمه" مقتر" نیز اسم فاعل از همان باب است، و مقتر به کسی گویند که در ضیق مالی قرار داشته باشد، و کلمه قدر به فتح دال و سکون آن به یک معنا است. و معنای آیه این است که:
واجب است بر شما که
همسر خود را
طلاق میدهید در حالی که در حین عقد ازدواجش مهری برایش معین نکرده بودید، اینکه چیزی به او بدهید، چیزی که
عرف مردم آن را بپسندد، (البته هر کسی به اندازه توانایی خود، ثروتمند به قدر وسعش یعنی بقدری که مناسب با حالش باشد، بطوری که وضع همسر
مطلقه اش بعد از جدایی و قبل از جدایی تفاوت فاحش نداشته باشد)، و
فقیر هم به قدر وسعش، البته این حکم مخصوص
مطلقهای است که مهریهای برایش معین نشده باشد، و شامل همه زنان
مطلقه نیست، و نیز مخصوص زنی است که شوهرش با او هیچ نزدیکی نکرده باشد.
(در اینکه مرجع ضمیر «متعوهن» چیست؟ سه احتمال است: ۱ـ زنان
مطلقه که مهریهای برای آنان تعیین نشده.۲- زنان
مطلقه به استثنای
مطلقه دارای مهریه معین و غیر مدخول بها.۳. زنان
مطلقه به استثنای
مختلعه و
مبارئه و
ملاعنه.
وصیت شوهر برای نفقه یک ساله همسر، قبل از
مرگ، موجب برخورداری بیوه وی از آن نفقه : قبل از نزول
آیه میراث بوده است.
والذین یتوفون منکم ویذرون ازوجا وصیة لازوجهم متـعا الی الحول غیر اخراج...
(منظور از «متاعا» نفقه (
خوراک،
پوشاک و
مسکن) است. )
کلمه" وصیة" در اینجا مفعول
مطلقی است برای فعلی تقدیری، و تقدیر آیه" لیواصوا وصیة" است، و اینکه کلمه" حول" را با الف و لام تعریف کرده خالی از دلالت بر این نیست که آیه شریفه قبل از
تشریع عده وفات یعنی چهار ماه و ده
روز نازل شده چون زنان عرب
جاهلیت، بعد از مرگ شوهران خود یک
سال تمام در خانه مینشستند، یعنی شوهر نمیکردند، و این آیه شریفه سفارش میکند به مردان که برای همسران خود وصیتی کنند و مالی معین نمایند، که بعد از مرگشان به ایشان بدهند، مالی که کفاف مخارج یک سال ایشان را بدهد، بدون اینکه از خانههای خود اخراج شوند، چیزی که هست از آنجایی که این تعیین مال،
حق زنان است و حق چیزیست که هم میتوان آن را استیفا کرد و هم از آن صرف نظر نمود، لذا میفرماید: اگر زنان شوهر مرده در این مدت از خانه شوهر بیرون شدند، دیگر شما
ورثه شوهر تقصیری در ندادن آن
مال ندارید، و یا اگر خواستند بطور شایسته شوهر کنند دیگر شما مسئول نیستید، و این نظیر سفارشی است که به اشخاص مشرف به مرگ کرده که چیزی از مال خود را برای
والدین و خویشاوندان
وصیت کنند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۵۲، برگرفته از مقاله «حقوق بیوه».