حفر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَفْر (به فتح حاء و سکون فاء)، از
واژگان قرآن کریم به معنای کندن است. مشتقات این واژه در
قرآن کریم به صورت:
حُفْرَة (به ضم حاء و سکون فاء و فتح راء)، به معنای گودال؛
حافِر (به کسر فاء) یا
حافِرَة (به کسر فاء و فتح راء) به معنی ابتدای کار و حفر کننده فقط در دو محل آمده است.
حَفْر به معنی کندن و
حُفْرَة به معنی گودال است.
(وَکُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها) «در لب گودالی از آتش بودید از آن نجاتتان داد.»
(یَقُولُونَ أَاِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ) (مىگويند: «آيا ما به زندگى مجدد باز مىگرديم؟! )
در
مجمع البیان گوید: حافره نزد عرب اسم است به اوّل شیء و ابتداء کار،
جوهری گفته: گویند بر حافره خود برگشت یعنی به راهی که آمده بود عود کرد.
زمخشری در
فائق و
ابن اثیر در
نهایه گفتهاند: به سمّ اسب حافر گویند زیرا وقت راه رفتن زمین را حفر میکند.
اسب در نزد عرب بسیار محبوب بود و آن را نسیه نمیفروختند و وقت فروش میگفتند «النَّقْدُ عِنْدَ الْحَافِرِ» یعنی قیمت نزد اسب است و آن را باید در نزد اسب بدهی و نسیه نماند.
و گاهی حافره گفتهاند به اعتبار دابّة که مؤنّث است سپس این استعمال زیاد شد و به هر اوّل اطلاق گردید گویند: «رَجَعَ اِلَی حَافِرِهِ وَ حَافِرَتِهِ» یعنی به اوّل خود برگشت.
فیروزآبادی نیز در
قاموس چنین گفته است؛
و نیز زمخشری و ابن اثیر نقل میکنند.
ابیّ بن کعب از
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
توبه نصوح پرسید. حضرت فرمود: «
«هُوَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنْبِ حِینَ یَفْرُطُ مِنْکَ وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ بِنَدَامَتِک عِنْدَ الْحَافِرِ، ثُمَّ لَا تَعُودُ اِلَیْهِ اَبَداً»». میبینیم که مراد از: «عِنْدَ الْحَافِرِ»، اوّل امر است.
راغب گوید: «لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ» مثلی است درباره کسی که به جای اوّلی برگردانده شود.
معنی آیه چنین میشود: «
کفّار و منکرین بعث میگویند: آیا به خلقت اوّلی باز خواهیم گشت؟!» این آیه نظیر آیه:
(...اَاِذا کُنَّا تُراباً اَ اِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ) (آيا هنگامى كه ما خاك شديم، بار ديگر زنده مىشويم و به خلقت جديدى باز مىگرديم؟)
است.
از این مادّه دو کلمه بیشتر در قرآن نیست.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حفر»، ج۲، ص۱۵۴-۱۵۵.