• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حطم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَطْم (به فتح حاء و سکون طاء)، از واژگان قرآن کریم به معنای شکستن است. مشتقات این واژه نیز در قرآن آمده است، به صورت: حُطام (به ضم حاء) و آن یعنی چیزی که از خشکی شکسته شود؛ حُطَمَه (به ضم حاء و فتح طاء و میم)، که یکی از نام‌های جهنم است و از آن جهت به این اسم نامیده شده که هر چیز را می‌شکند و خورد می‌کند.



حَطْم به معنی شکستن است: «حطمه حطما: کسره»


(ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ‌ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ‌) «وارد مساکن خویش شوید تا شما را سلیمان (علیه‌السّلام) و لشگریانش در هم نشکنند. (پایمال نکنند).» حُطام آن است که از خشکی شکسته شود.
(ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ‌ حُطاماً) «سپس می‌خشکد و آن را زرد شده می‌بینی و سپس شکسته و ریز ریز می‌شود.» جهنّم از آن جهت حُطَمَه نامیده شده که هر چیز را می‌شکند و خورد می‌کند.
(کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی‌ الْحُطَمَةِ • وَما اَدْراکَ مَا الْحُطَمَةُ • نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ) «حتما به حطمه‌ انداخته می‌شود. چه دانی حطمه چیست؟ آتش افروخته خداست.»


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۵۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۲.    
۳. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۷۸.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۴۲.    
۵. نمل/سوره۲۷، آیه۱۸.    
۶. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۱۵۷.    
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۳۸.    
۸. زمر/سوره۳۹، آیه۲۱.    
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۳۸.    
۱۰. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۹۸.    
۱۱. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح تاج اللغة، ج۵، ص۱۹۰۱.    
۱۲. همزه/سوره۱۰۴، آیه۴-۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حطم»، ج۲، ص۱۵۳.    






جعبه ابزار