حسیب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الحسیب، از نامهای نیکوی
خدا و در
وصف انسان، به معنای فرد بسیار
بخشنده،
شریف و
کریم و دارنده
فضائل اخلاقی بسیار است.
حسیب از حَسَب گرفته شده که به معنای
شرف،
کرم و چیزی است که مایه
فخر و مباهات
انسان است.
در این صورت، حسیب در
وصف انسان، به معنای فرد بسیار
بخشنده،
شریف و
کریم، دارای
اهل و فرزندان فراوان یا دارنده
فضائل اخلاقی بسیار است.
همچنین
لغویان حسیب را بر گرفته از أحسَبَ (کافی بودن) یا حَسَبَ (شمردن) دانستهاند که در معنای اول، فَعیل در معنای مُفعِل به معنای کافی و در معنای دوم، فَعیل در معنای مُفاعِل یعنی
مُحاسِب است.
واژه حسیب چهار بار در
قرآن به کار رفته است: سه بار به عنوان نام
خدا و یکبار درباره
انسان در روز
قیامت.
در
احادیث نیز الحسیب در شمار ۹۹ نام نیکوی خدا (
أسماءالحسنی) آمده است.
درباره معنای حسیب، به عنوان
نام یا
صفت خدا، چند
قول هست.
یکی از رایجترین معانی آن در میان
مفسران و
مؤلفانِ کتابهای
شرح اسماءاللّه،
کافی و بسنده بودن است؛
به این
معنا که
خداوند برای مشاهده اعمال
بندگان و
حسابرسی و
جزادهی به آنها کافی است.
مؤید این معنا، کاربرد قرآنی این واژه همراه با فعل «کَفی»
و نیز تعابیری چون "حَسبُنا اللّهُ"
، "فَإنَّ حَسبَکاللّهُ"
و "فَهُوَ حَسبُهُ"
است.
به گفته
قشیری خدا در همه احوال و امور، بندگانش را کفایت میکند.
از نظر
غزالی کفایت واقعی برای هر شیء، کفایت در وجود بخشی و دوام وجود و کمال وجودْ شیء است و از اینرو تنها خدا میتواند کافی و حسیب نامیده شود.
نتیجه توجه بنده به این معنا، رضایت به
خواست الهی و
توکل بر او و نهراسیدن از اِعراض مردم و دلنبستن به قبول آنان است.
برخی مفسران حسیب را، با توجه به معنای شمردن، دالّ بر حسابگری کامل و مطلق خدا در
تشریع احکام یا در
جزا دادن کامل و تام به اعمال بندگان و داوری میان آنها دانستهاند.
و برخی، در توسعی معنایی و احتمالاً بر اساس برخی احادیث
تفسیری درباره معنای حسیب
، آن را مرتبط با
علم مطلق خدا و
مترادف یا همخانواده معنایی با صفات حفیظ،
شهید،
شاهد و
رقیب دانستهاند.
در این صورت، نام حسیب با اشتقاقهای قرآنی دیگر از همین مادّه ــ نظیر حساب
، حاسبین
و حاسَبْنا
ــ که بر حسابرسی خدا نسبت به اعمال
انسان دلالت دارند،
پیوند میخورد.
به نوشته
قشیری ، نتیجه توجه بنده به این نام خدا، مراقبت از اعمال خود و حسابرسی از آنها پیش از فرارسیدن
روز حساب است، چنان که در برخی احادیث بر این معنا
تأکید شده است.
همچنین حسیب را به معنای مُحصی دانستهاند، هر چند درباره
مفهوم آن
اختلاف هست.
برخی آن را به معنای عالِم مطلقی میدانند که هیچ چیز از او پنهان نیست.
برخی
عرفا حسیب را، همراه با
شهید و
رقیب، از لوازم
اسم علیم خدا میدانند.
برخی نیز مُحصی را عالِم به اجزا و مقادیر اشیا
تعبیر کردهاند.
اما به نظر
حلیمی ، نام حسیب به نحو متناقضنمایی حاکی از آن است که
علم خدا به اشیا، برخلاف
علم انسانها، مستلزم شمارش اشیا و اجزای آنها نیست.
قرطبی ، با توجه به
اشتقاق حسیب از حَسَب، آن را تجلی مجد و شرف ذاتی خداوند دانسته است
، چنان که نام حسیب، حاکی از
فخر و شرف بندگان در
عبادت و
طاعت خدا نیز هست.
ابنعربی نام حسیب را از یک سو منشأ کثرت
اسماء الهی و از سوی دیگر موجِّه شرافت و حسن تمامی اسامی نیکوی
خداوند میشمارد.
مفسران در
تفسیر آیه ۱۴
سوره اسراء نیز ـ که در آن واژه حسیب در
وصف انسان در روز
قیامت به هنگام خواندن کتاب اعمالش به کار رفته است ـ حسیب را به معنای
داور ، محاسبهگر
و کافی برای
شهادت دادن بر اعمال خود
دانستهاند.
حسیب را در شمار نامهای نافیِ
تشبیه خدا آوردهاند.
با توجه به معانی پیش گفته، حسیب را از یک سو
اسم ذات خدا و از سوی دیگر،
اسم فعل او دانستهاند.
به
عقیده جوینی ، اگر حسیب به معنای کافی باشد، اسم فعل خداست و اگر به معنای مُحاسِب باشد،
اسم ذات اوست.
اما
قرطبی حسیب به معنای مُحصی را، که ناظر به
علم خداست، اسم ذات و به معنای مُحاسِب را، که ناظر به
پاداش و
عقاب اخروی انسانهاست، اسم فعل او دانسته است
(که حسیب را فقط در زمره
صفاتِ فعل خدا آورده است).
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
(۳) ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر.
(۴) ابنفورک، مجرد مقالات الشیخ ابیالحسن الاشعری، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
(۵) ابنمنظور، لسان العرب.
(۶) ابنمیمون،
شرحالارشاد، چاپ احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷) ابونعیم اصفهانی، جزء فیه طرق حدیث «انللّه تسعة و تسعین اسمآ»، چاپ مشهوربن حسنبن سلمان، مدینه ۱۴۱۳.
(۸) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
(۹) احمدبن حسین بیهقی، شعبالایمان، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۰) احمدبن حسین بیهقی، کتاب الاسماء و الصفات، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۱) محمدبن عیسی ترمذی، سننالترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۱۲) عبدالملکبن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۱۳) عبدالکریمبن ابراهیم جیلی، الکمالات الالهیة فی الصفات المحمدیة، چاپ سعید عبدالفتاح، قاهره ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۴) الشیخ محمد بن الحسن حرّعاملی، وسائل الشیعة.
(۱۵) حسینبن حسن حلیمی، کتاب المنهاج فی شعب الایمان، چاپ حلمی محمد فوده، (بیروت) ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۶) خلیلبن احمد، ترتیب کتابالعین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، تصحیح اسعد طیب، قم ۱۴۲۵.
(۱۷) ابراهیمبن سری زجاج، تفسیر
اسماء
اللّه الحسنی، چاپ احمد یوسف دقاق، (قاهره) ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۸) عبدالرحمانبن اسحاق زجاجی، اشتقاق
اسماء
اللّه، چاپ عبدالحسین مبارک، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۹) زمخشری، الکشاف.
(۲۰) هادیبن مهدی سبزواری،
شرح الاسماء، او،
شرح دعاء الجوشنالکبیر، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۲۱) سلیمان سامی محمود، النور الاسمی فی
شرح اسماء
اللّه الحسنی، قاهره : دارالصابونی، .
(۲۲) سیدقطب، فیظلالالقرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۲۳) سیوطی، تفسیر الجلالی.
(۲۴) محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، ترجمه و متن کتاب الفکوک، یا، کلید اسرار فصوص الحکم، مقدمه و تصحیح و ترجمه محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۵) السید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۲۶) طبرسی، تفسیر مجمع البیان.
(۲۷) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.
(۲۸) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۲۹) محمدبن محمد غزالی، المقصد الاسنی فی
شرح معانی
اسماء
اللّه الحسنی، چاپ فضله شحاده، بیروت ۱۹۷۱.
(۳۰) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، چاپ عماد زکیبارودی، قاهره ۲۰۰۳.
(۳۱) محمدبن حمزه فناری، مصباحالانس، در محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح الغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۳۲) محمدبن احمد قرطبی، الاسنی فی
شرح اسماء
اللّه الحسنی و صفاته العُلی، چاپ شحات احمد طحان، منصوره ۱۴۲۷/۲۰۰۶.
(۳۳) عبدالکریمبن هوازن قشیری، التحبیر فیالتذکیر، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۶۸.
(۳۴) عبدالکریمبن هوازن قشیری، الفصول فی الاصول، چاپ ریچارد فرانک، در MIDEO، ش ۱۶ (۱۹۸۳).
(۳۵) Daniel Gimaret, Les noms divins en Islam, Paris ۱۹۸۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الحسیب»، شماره۶۱۹۷.