حسد برادران یوسف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسد به معنای آرزو کردن زوال
نعمت از کسی است که استحقاق آن را دارد. در
قرآن به
حسادت برادران یوسف علیه السلام، پرداخته شده.
یعقوب علیه السلام، از حسد برادران یوسف علیه السلام، نگران بود.
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا... • قال قائل منهم لا تقتلوا یوسف والقوه فی غیـبت الجب...
«گفت: «فرزندم!
خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می کشند چرا که
شیطان،
دشمن آشکار انسان است. • یکی از آنها گفت: «یوسف را نکشید! و اگر می خواهید کاری انجام دهید، او را در نهانگاه
چاه بیفکنید تا بعضی از قافله ها او را برگیرند (و با خود به مکان دوری ببرند)» (و لذا بر او
حسد بردند).) (از
امام سجاد علیهالسّلام روایت شده است: ... هنگامی که
یوسف علیهالسّلام آن خواب را دید و بامداد برای یعقوب علیهالسّلام بازگو کرد، یعقوب به دلیل آنچه از یوسف شنید و آنچه خدای ـ عزوجل ـ به او
وحی کرد که آماده بلا باش، غمگین شد... و ترسید که آن بلا در خصوص یوسف باشد. ازاین رو مهربانی او به یوسف علیهالسّلام زیادتر شد. برادران چون رفتار یعقوب علیهالسّلام را نسبت به یوسف دیدند، برایشان گران آمد... و گفتند: یوسف علیهالسّلام و برادرش نزد
پدر ما از ما محبوب ترند...)
حسادت برادران به یوسف علیه السلام، سبب پیشنهاد آنان برای
قتل یا دور افکندن وی شد.
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا... • اذ قالوا... • اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضـا یخل لکم وجه ابیکم... «گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می کشند چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است. • ..... • هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (
بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در
گمراهی آشکاری است. • یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد و بعد از آن، (از
گناه خود
توبه می کنید و) افراد صالحی خواهید بود.»
جمله (او اطرحوه ارضا) حکایت از راى دوم ایشان (برادران یوسف) مى کند، و معنایش این است که او را دور کنید در زمینى که دیگر نتواند به خانه پدر برگردد، و این دست کمى از کشتن ندارد، زیرا بدین وسیله هم مى شود از خطر او دور شد.
دلیل این استفاده یکى نکره بودن (ارض) است، و یکى کلمه (طرح) است که به معناى دور انداختن چیزى است که دیگر
انسان به آن احتیاج ندارد، و از آن سودى نمى برد.
و اینکه
تردید در این دو راى را به ایشان نسبت داده دلیل بر این است که اکثریتشان هر دو راى را صحیح دانسته و قبول کردند، و به همین جهت در پیاده کردن یکى از آن دو به تردید افتادند، تا آنکه یکى کفه نکشتن را ترجیح داده گفت: (لا تقتلوا یوسف ...).
حسادت برادران یوسف به وی و برادرش بنیامین، باعث
ستم آنان در
حق ایشان شد.
اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین• قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف واخیه اذ انتم جـهلون. «هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است. • .... . • گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آن گاه که
جاهل بودید.»
يعقوب دوازده
پسر داشت، كه دو نفر از آنها "يوسف" و "بنيامين" از يك
مادر بودند، كه "
راحیل" نام داشت، يعقوب نسبت به اين دو پسر مخصوصا يوسف
محبت بيشترى نشان مى داد، زيرا اولا كوچكترين فرزندان او محسوب مى شدند و طبعا نياز به حمايت و محبت بيشترى داشتند، ثانيا طبق بعضى از
روایات مادر آنها "راحيل" از
دنیا رفته بود، و به اين جهت نيز به محبت بيشترى محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در يوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمايان بود، مجموع اين جهات سبب شد كه يعقوب آشكارا نسبت به آنها ابراز علاقه بيشترى كند.
برادران حسود بدون توجه به اين جهات از اين موضوع سخت ناراحت شدند، به خصوص كه شايد بر اثر جدايى مادرها، رقابتى نيز در ميانشان طبعا وجود داشت، لذا دور هم نشستند" و گفتند يوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوبترند، با اينكه ما جمعيتى نيرومند و كارساز هستيم" و زندگى پدر را به خوبى اداره مى كنيم، و به همين دليل بايد علاقه او به ما بيش از اين فرزندان خردسال باشد كه كارى از آنها ساخته نيست. (إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ).
و به اين ترتيب با
قضاوت یک جانبه خود پدر را محكوم ساختند.
حسادت برادران یوسف نسبت به وی، سبب اقدام آنان به افکندن او در چاه شد.
لقد کان فی یوسف واخوته ءایـت للسائلین• اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین• فلما ذهبوا به واجمعوا ان یجعلوه فی غیـبت الجب واوحینا الیه لتنبئنهم بامرهم هـذا وهم لایشعرون. «در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانه ها (ی هدایت) برای سؤال کنندگان بود! • هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است! • .... . • هنگامی که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وی را در مخفی گاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملی ساختند) و به او وحی فرستادیم که آنها را در آینده از این کارشان با خبر خواهی ساخت در حالی که آنها نمی دانند.»
حسادت برادران یوسف به وی، علت
مکر و
توطئه بر ضد او بود.
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا... • اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة ان ابانا لفی ضلـل مبین• اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضـا یخل لکم وجه ابیکم... «گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) میکشند چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است. • .... . • هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است! • یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد و بعد از آن، (از گناه خود توبه می کنید و) افراد صالحی خواهید بود.»
محبت زیاد یعقوب علیهالسّلام به یوسف و برادرش (بنیامین)، زمینه
حسادت برادران به ایشان شد.
قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا... • اذ قالوا لیوسف واخوه احب الی ابینا منا ونحن عصبة... • اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضـا یخل لکم وجه ابیکم... «گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) میکشند چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است. • ..... • هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است! • یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد و بعد از آن، (از گناه خود توبه می کنید و) افراد صالحی خواهید بود.»
شیطان، برانگیزنده حسد برادران یوسف به وی شد.
اذ قال یوسف لابیه یـابت انی رایت احد عشر کوکبـا والشمس والقمر رایتهم لی سـجدین• قال یـبنی لا تقصص رءیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیدا ان الشیطـن للانسـن عدو مبین. «(به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده
ستاره، و
خورشید و
ماه در برابرم
سجده می کنند!» • گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می کشند چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است.»
کلام خود را با جمله (ان الشیطان للانسان عدو مبین) تعلیل و تاءکید کرد، و خاطرنشان ساخت که کید برادران غیر از کینه هاى درونى ، یک سبب خارجى دارد که کینه آنان را دامن زده آتش دلهایشان را تهییج مى کند تا آن حسد و
کینه اثر سوء خود را کرده باشد، و او شیطانى است که از روز نخست دشمن انسان بوده حتى یک روز هم حاضر به ترک دشمنى نشده ، و دائما با
وسوسه و اغوا کردن خود، آدمیان را تحریک مى کند تا از
صراط مستقیم و راه
سعادت به سوى راه کج و معوجى که به شقاوت دنیایى و آخرتى آدمى منتهى مى شود منحرف شود. آرى ، او با همین وسوسه هاى خود، میان پدران و فرزندان را بر هم زده دوستان یک جان در دو بدن را از هم جدا مى کند و مردم را گیج و گمراه مى سازد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حسد برادران یوسف».