حسابرسی اصحاب یمین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب یمین در حالى كه
نامه عمل را با دست راست دریافت كردهاند، به آسانى حسابرسى مىشوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود باز مىگردند. آنها به حسابرسی در قیامت
یقین دارند.
از اصحاب يمين در
قیامت بهآسانی حسابرسى میشود:
• «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ؛ پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود».
• «فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا؛ بهزودى حساب آسانى براى او مىشود».
حساب یسیر آن حسابى است که در آن سهلانگارى شود نه سختگیرى.
در اینکه منظور از (حساب یسیر) چیست، بعضى گفتهاند: منظور حساب سهل و آسان است که سختگیرى و دقت در آن نباشد، از
سیئات بگذرد و
حسنات را پاداش دهد.
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلياللهعليهوآله) مىخوانیم : ثلاث من کن فیه حاسبه الله حسابا یسیرا، و ادخله الجنة برحمته.
قالوا: و ما هى یا رسول الله؟! قال: تعطى من حرمک، و تصل من قطعک و تعفو عمن ظلمک: (سه چیز در هر کس باشد،
خداوند حساب او را آسان مىکند، و او را به رحمتش در بهشت وارد مىسازد.
عرض کردند: آنها چه چیز است اى رسول خدا؟! فرمود: عطا کنى به کسى که تو را محروم کرده، و پیوند برقرار سازى با کسى که از تو بریده، و
عفو کنى کسى را که به تو ستم کرده است).
این مطلب نیز از
روایات استفاده مىشود که دقت و سختگیرى در حساب در قیامت به میزان
عقل و
دانش انسانها بستگى دارد؛ چنانکه
امام باقر (علیهالسلام) مىفرماید: انما یداق الله العباد فى الحساب یوم القیامة على ما آتاهم من العقول فى الدنیا: (خداوند در قیامت در حساب بندگان به اندازه عقلى که در
دنیا به آنها داده است، دقت و سختگیرى مىکند)!.
اصحاب يمين پس از حسابرسى آسان از آنان، مسرور و بانشاط اند:
• «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ؛ پس کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شود».
کلمه (اما) همواره مطالب اجمالى را
تفصیل مىدهد، در اینجا اجمالى را تفصیل مىدهد که از عبارت (انک کادح الى ربک) استفاده مىشد، و آن این بود که در این میان رجوع و بازخواستى از
اعمال، و حساب و جزایى هست، آنگاه این اجمال را تفصیل مىدهد و مىگوید: اما آنهایى که در آن روز نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند چنین و چنان مىشوند، و منظور از کتاب،
نامه عمل است، به دلیل اینکه دنبالش مسئله حساب را
ذکر کرده، و ما در سابق دادن
کتاب به دست راست و یا به دست چپ را در
سوره اسراء و
سوره الحاقه معنا کردیم.
• «فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا؛ بهزودى حساب آسانى براى او مىشود».
• «وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا؛ و خوشحال به اهل و خانوادهاش باز مىگردد».
مراد از (اهل) انیسهایى است که
خدا براى او در
بهشت آماده کرده، مانند حور و غلمان و غیره، و این معنا از
سیاق استفاده مىشود.
ولى بعضى گفتهاند: مراد از آن، عشیره
مؤمن او هستند، که مانند او داخل بهشت شدهاند.
بعضى دیگر گفتهاند: عموم
مؤمنین بهشتى هستند؛ هرچند که عشیره و خویشاوند او نباشند؛ چون مؤمنین همه با هم برادرند؛ ولى این دو قول خالى از بعد نیست.
اصحاب یمین پس از دریافت نامه عمل، به حسابرسی در قیامت یقین دارند:
• «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ؛ پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدت شادى و مباهات) فرياد مىزند که: «(اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!».
در
مجمع البیان گفته: کلمه (هاوم) امر به چند نفر است و به منزله (هاکم) است، و اگر طرف مرد باشد، مىگویى (هاء یا رجل)، و به دو مرد مىگویى (هاوما یا رجلان)، و به جمعیتى مىگویى (هاوم یا رجال)، و به یک
زن مىگویى (هاء یا امراه) - و همره را کسره مىدهى و بعد از همره حرف ((یاء)) نمىآورى - و به دو زن مىگویى (هاوما)، و به چند زن مىگویى (هاون)، ولغت اهل حجاز است.
و اهل نمیم و قیس، در مفرد مذکر مثل اهل
حجاز مىگویند: (هاء) و به دو نفر مىگویند: (هاءا) و به
جماعت مردان مىگویند: (هاوا)، و به یک زن (هاءى)، و به چند زن (هارون).
و بعضى از قبایل
عرب بجاى همره کاف مىآورند، مىگویند: (هاک، هاکم ا، هاکم، هاک، هاکم ا، هاکن) و در همه این زبانها این کلمه به معناى (بگیر) است، و این امرى است که
نهی ندارد.
این
آیه شریفه و مابعدش تا کلمه (خاطون) بیان تفصیلى اختلاف حال مردم در روز قیامت است، اختلافى که از حیث
سعادت و شقاوت دارند، و ما در سابق در تفسیر (فمن اوتى کتابه بیمینه) گفتارى در معناى دادن
کتاب به راست
اصحاب یمین داشتیم، و ظاهرا خطاب در جمله (هاوم اقروا کتابیه) به
ملائکه باشد، و هاء در کلمه (کتابیه) و همچنین در آخر همه
آیات بعدى، وقف است، که اصطلاحا آن راهاى استراحت مىنامند.
و معناى
آیه این است که: اما کسى که کتابش به دست راستش داده شده رو به
فرشتگان مىکند و مىگوید: بیایید نامه عمل مرا بگیرید و بخوانید که چگونه به سعادت من حکم مىکند.
• «إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ؛ من يقين داشتم که (قيامتى در کار است و) به حساب اعمالم مىرسم!».
کلمه (
ظن) در اینجا به معنای
یقین است، و
آیه مورد بحث آنچه را از آیه قبل فهمیده میشد،
تعلیل میکند، و حاصل این تعلیل این است که اگر گفتم کتاب من
کتاب یمین است، و به
سعادت من
حکم میکند، برای این بود که من در
دنیا به چنین روزی یقین داشتم، و یقین داشتم که بهزودی حساب خود را ملاقات میکنم، و به پروردگارم
ایمان آوردم، و
عمل خود را اصلاح کردم.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۶۷، برگرفته از مقاله «حسابرسی اصحاب یمین».