حرکت (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حرکت در دو معنا استعمال شده است. از حرکت به معنای نخست در بابهای
طهارت،
صلات،
حج و
صید و
ذباحه سخن گفتهاند.
۱-تکان خوردن، جابه جا شدن، مقابل
سکون۲-هر یک از سه نشانه نوشتاری زیر، زبر و پیش.
هنگام
تلقین میت،
مستحب است با
دست راست شانه راست میت و با
دست چپ شانه چپ او را گرفته و
دهان را به گوشش نزدیک نموده، به شدت تکان بدهند و تلقین کنند.
در نمازهای واجب،
واجب است بدن و
مکان نمازگزار استقرار داشته باشد، یعنی ساکن و بدون حرکت باشد.
بر
لال واجب است در
تکبیرة الاحرام و ذکرهای واجب
نمازو نیز بنابر
مشهور هنگام
تلبیه زبان خود را همراه با اشاره انگشت حرکت دهد.
سایه قرار دادن بر بالای سر در حال حرکت بر
مرد محرم حرام است.
از شرایط صحّت
تذکیه آن است که
حیوان پس از
ذبح حرکتی بکند که نشانگر
حیات یا استقرار حیات او باشد؛ هرچند به پلک زدن یا حرکت دادن دم باشد. برخی، علاوه بر آن، خروج خون به مقدار متعارف را لازم دانستهاند.
از حرکت به معنای دوم در باب
صلات سخن گفتهاند.
اخلال عمدی به حرکات
کلمه در
قرائت و نیز ذکرهای واجب
نماز موجب بطلان آن میشود.
در نماز «واجب است که قرائت، صحیح باشد، پس اگر عمداً در یک حرف یا حرکت یا تشدید یا مانند آن اخلال نماید، نمازش باطل است. و کسی که حمد یا سوره را نمیتواند به خوبی بخواند، واجب است یاد بگیرد.»
معیار در صحیح بودن قرائت این است که حروف، از مخارج خودشان ادا شوند - به طوری که اهل زبان بگویند که فلان حرف را ادا کرد نه حرف دیگر را - و حرکات بنای کلمه و آنچه که در هیئت کلمه دخالت دارد و حرکتها و سکونهای مربوط به اعراب و بناء - مطابق آنچه که متخصصین زبان عربی تعیین نمودهاند - مراعات شود، و همزه «وصل» وقتی در میان کلمات قرار میگیرد - مثل همزه «ال» و همزه «اهْدِنا» - بنابر احتیاط (واجب) حذف شده و خوانده نشود، و همزه قطع ثابت مانده و خوانده شود، مثل: همزه «انْعَمْتَ». و در تعیین و تشخیص مخارج حروف، مراعات ریزهکاریهای علمای
تجوید لازم نیست، چه رسد به جهاتی که به صفات حروف برمیگردد از قبیل «شدّت» و «رخوت» و «تفخیم» و «ترقیق» و «استعلاء» و غیر اینها. و مراعات
ادغام کبیر، لازم نیست و آن عبارت است از اینکه حرفی را که حرکت دارد ساکن نموده، در حرف مماثل خود که در کلمه دیگری است ادغام کند، مثل:
(يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ) ی؛ یعنی، میم (یعلم را پس از ساکن نمودن) در میم (ما بین) مندرج نموده و ادغام نماید و یا در حرف مقارب خود، ولو در یک کلمه باشند (پس از ساکن نمودن و تبدیل به حرف مقارب کردن) ادغام کند مثل:
(یَرزُقُکُم) و
(زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ) به اینکه قاف در کاف و حاء در عین ادغام شود، بلکه احتیاط (واجب) آن است که اینگونه ادغام (یعنی ادغام کبیر) مخصوصاً در حرف مقارب ترک شود و حتی مراعات بعضی از اقسام
ادغام صغیر هم لازم نیست، مانند ادغام حرفی که اصلًا ساکن است در حرف مقارب خودش، مثل:
(مِّن رَّبِّكَ) که «نون» را در «راء» ادغام نماید، ولی احتیاط (مستحب) آن است که مراعات مدّ لازم را بنماید و مدّ لازم، آن است که حرف مدّ و دو سبب آن؛ یعنی همزه و سکون در یک کلمه جمع شوند، مثل: «جاء» و «سوء» و «جیء» و «دابّة» و «ق» و «ص» و همچنین است، ترک وقف بر حرف متحرک و وصل به حرف ساکن (که احتیاط مستحب ترک آن است) و رعایت ادغام تنوین و نون ساکن در حروف «یرملون» (که احتیاط مستحب مراعات آن است) اگرچه، آنچه به نظر راجح (اقوی) میآید، آن است که مراعات هیچ یک از مذکورات، لازم نیست.
احتیاط (واجب) آن است که از یکی از قرائتهای هفتگانه تخلّف ننماید، همچنان که احتیاط (مستحب) آن است که از آن قرائتی که در قرآن کریم که در میان مسلمین موجود است تخلّف ننماید، هرچند تخلّف در بعضی از کلمات، مثل:
(مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) و
(كُفُواً أَحَدٌ) ضرری نمیرساند، بلکه بعید نیست که قرائت، بر طبق یکی از آن قرائتها جایز باشد.
کسی که فقط میتواند به طور غلط با عوض کردن بعضی از حرفها قرائت نماید و نمیتواند یاد بگیرد، همان صورت برایش کفایت میکند و خواندن نماز به جماعت بر او واجب نیست؛ اگرچه مطابق احتیاط است. و کسی که قدرت بر یاد گرفتن و تصحیح قرائت دارد و یاد نگرفته، اقتدا کردن او به نماز جماعت در صورت امکان، بنابر احتیاط،
واجب است.
هرگاه در صحیح خواندن آیه یا کلمهای شک نماید، و از آن نگذشته باشد واجب است آن را
اعاده کند و اگر گذشته باشد، اعاده آن به قصد احتیاط جایز است و اگر مرتبه دوم یا سوم (در همان مورد) شک نماید، تکرار اشکالی ندارد، به شرط اینکه شک او به خاطر
وسوسه نباشد، وگرنه نباید اعتنا کند.
•
حرکت در جوهر•
حرکت جوهری•
حرکت کلامی•
حرکت فلسفی
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۲۸۵-۲۸۶. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی