حبس مولی امتناع کننده از رجوع یا طلاق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حبس مولی امتناع کننده از رجوع یا طلاق از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق زندانی و درباره
حکم زندانیکردن مولی به خاطر امتناع کردن از رجوع یا
طلاق بحث میکند.
روایات درباره «مولی» که از رجوع یا طلاق امتناع میورزد به مرز «
استفاضه» رسیده و در میان فقهای شیعه مخالفی وجود ندارد، چنان که در
ریاض المسائل و
جواهر الکلام به آن تصریح شده است. اما در میان
عامّه یکی از اقوال،
حبس است؛ چنان که در
ترمذی در
سنن و
شافعی به آن اشاره کرده است.
علّامه مجلسی گفته است:
ایلاء از نظر لغت، یعنی سوگند و از نظر
شرع، یعنی زوج دائم سوگند بخورد زوجۀ مدخول بهای خود را برای همیشه یا در مدت بیش از چهار ماه،
وطی در قبل نکند تا اینکه
[
از این راه
]
به او آزار رساند.
امام خمینی در
تحریرالوسیله مینویسد: و هو الحلف علی ترک وطء الزوجة الدائمة المدخول بها ابداً، او مدّة تزید علی اربعة اشهر؛ للاضرار بها، فلا یتحقّق بغیر القیود المذکورة و ان انعقد الیمین مع فقدها، و یترتّب علیه آثاره اذا اجتمع شروطه.
یعنی «
ایلاء» قسم بر ترک
وطی زوجه دائمی است که به او
دخول شده است، بهطور ابدی یا در مدت بیشتر از چهار ماه برای وارد کردن
ضرر به زوجه. پس به غیر قیودی که ذکر شدند، تحقق پیدا نمیکند؛ اگرچه قسم با فقدان آنها منعقد میشود و بر آن آثار قسم درصورتیکه شرایط قسم جمع باشد، مترتب میشود.
در جاهلیت، ایلاء همانند
ظهار یک نوع طلاق بوده است که شرع
حکم آن را تغییر داد و برای آن
احکام خاصّی وضع کرد که اگر دارای آن شرایط بود
[
ایلاء محسوب میشود
]
و اگر شرایط را دارا نبود، قسم به حساب میآید و آن چه در قسم معتبر است در آن هم اعتبار دارد و یا
حکم قسم در مورد آن اجرا میشود.
لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسٰائِهِمْ تَرَبُّصُ اَرْبَعَةِ اَشْهُرٍ، فَاِنْ فٰاؤُ فَاِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ• وَ اِنْ عَزَمُوا الطَّلٰاقَ فَاِنَّ اللّٰهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛
برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود، سوگند میخورند
[
ایلاء
]
، چهار ماه انتظار
[
و مهلت
]
است، پس اگر
[
به آشتی
]
بازآمدند، خداوند آمرزنده و مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردند، در حقیقت خدا شنوای داناست.
حنث (شکستن) قسمی که به آن ایلاء گفته میشود برای زوج
جایز است، بلکه بعد از انقضای مدت و مطالبه زن و امر
تخییری حاکم، حنث
واجب میشود. و با همین خصوصیت (که حنث قسم واجب است)، این قسم از سایر قسمها امتیاز پیدا میکند، همچنین از غیر آن امتیاز پیدا میکند به اینکه در غیر آن معتبر است که متعلقش
مباح باشد - که دو طرفش مساوی باشند - یا متعلق آن ازنظر دینی یا دنیایی
راجح باشد ولی در این قسم معتبر نیست.
بعد از تحقق ایلاء دو راه پیش روی زوج قرار دارد.
گرچه ایلاء نوعی قسم است لیکن
رجوع به زن با حنث (شکستن) این قسم برای
مولی جایز بلکه بعد از
حکم تخییری حاکم واجب است و این یکی از دو راهی است که ازنظر شرعی پیش روی مولی قرار دارد.
در
تحریرالوسیله دراینباره آمده است: «هر وقت که
شوهر بعد از ایلاء، زن را وطی کند
کفّاره بر او لازم میشود؛ چه در مدت تربص باشد یا بعد از آن یا قبل از آن؛ زیرا او در هرحال حنث قسم نموده اگرچه این حنث برایش جایز بوده است، بلکه بعد از انقضای مدت و مطالبه زن و امر
تخییری حاکم، حنث واجب میشود.
طلاق دادن زوجهای که او ایلاء کرده است یکی از دو راهی است که پیش روی مولی قرار دارد.
در
تحریرالوسیله آمده است: «
حکم ایلاء با
طلاق بائن از بین میرود، اگرچه در عده او را عقد نماید به خلاف
رجعی؛ زیرا اگرچه بهوسیله آن از حق زن خارج میشود پس زن حق مطالبه و بردن مرافعه نزد
حاکم را ندارد، لیکن
حکم ایلاء برطرف نمیشود مگر اینکه
عدهاش منقضی شده باشد. پس اگر در عده به زن رجوع کند به
حکم اول برمیگردد، پس زوجه میتواند حقش را مطالبه کند و نزد
حاکم مرافعه نماید.»
۱. الحسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن الحسن بن علی، عن حمّاد بن عثمان عن ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) قال فی المؤلی «اذا ابی ان یطلق قال: کان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) یجعل له حظیرة من قصب و یحبسه فیها و یمنعه من الطعام و الشراب حتی یطلّق؛
حمّاد بن عثمان از
امام صادق (علیهالسلام) در مورد «مولی» که از طلاق دادن امتناع ورزد روایت کرد که فرمود:
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) او را در اتاقکی از نی زندانی میکرد و مانع خوردن و آشامیدن وی میگشت تا طلاق دهد.»
شیخ طوسی این روایت را در
تهذیب الاحکام و
استبصار از
کافی نقل کرده است.
۲. الحسین بن محمد، عن حمدان القلانسی، عن اسحاق بن بنان، عن ابن بقاح، عن غیاث بن ابراهیم، عن ابی عبداللّه (علیهالسّلام) قال: «کان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) اذا ابی المؤلی ان یطلّق جعل له حظیرة من قصب و اعطاه ربع قوته حتی یطلق؛
غیاث بن ابراهیم از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که فرمود: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هنگامی که «مولی» از طلاق دادن امتناع میورزید او را در اتاقکی از نی قرار میداد و به اندازۀ یک چهارم غذا به وی میداد تا طلاق دهد.
۳. روی عن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) «انّه بنی حظیرة من قصب و جعل فیها رجل
[
رجلا- فی وسائل الشیعة
]
آلی من امراته بعد اربعة اشهر و قال له: اما ترجع الی المناکحة او ان تطلّق و الّا احرقت علیک الحظیرة؛( در
وسائل الشیعة «اما ان ترجع» دارد.)
روایت شده که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اتاقکی از نی ساخت و در آن مردی را قرار داد که زنش را بیش از چهار ماه ایلاء کرده بود و به او گفت: یا با او همبستر میشوی یا طلاقش میدهی وگرنه اتاقک را به آتش میکشم».
۴. حدّثنی ابی عن صفوان، عن ابن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبداللّه (علیهالسّلام) قال: «الایلاء هو ان یحلف الرجل علی امراته الّا یجامعها، فان صبرت علیه فلها ان تصبر، فان رفعته الی الامام، انظره اربعة اشهر، ثم یقول له بعد ذلک: امّا ان ترجع الی المناکحة و امّا ان تطلّق و الّا حبستک ابدا؛
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: ایلاء این است که مرد سوگند بخورد که با زنش همبستر نشود در این صورت اگر زن خواست، میسازد و اگر به امام شکایت کرد، مرد را چهار ماه مهلت میدهد سپس به او میگوید: یا با او همبستر میشوی و یا وی را طلاق میدهی وگرنه تو را حبس ابد میکنم.»
۵. و روی «انّه ان فاء و هو ان یرجع الی الجماع، و الّا حبس فی حظیرة من قصب و شدّد علیه فی الماکل و المشرب حتی یطلّق؛
روایت شده که اگر رجوع کرد؛ یعنی حاضر شد به همبستری
[
که مطلوب حاصل شده
]
وگرنه در اتاقکی از نی زندانی میشود و در خوردن و آشامیدن سختگیری میشود تا طلاق دهد.»
۶. و عنه
[
محمد بن یعقوب
]
عن محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن علی بن
الحکم، عن علی بن ابی حمزة، عن ابی بصیر، قال: «سمعت ابا عبد اللّه (علیهالسّلام) یقول: اذا آلی الرجل من امراته، و هو ان یقول: و اللّه لا اجامعک کذا و کذا او یقول: و اللّه لاغیظنک، ثم یغاضبها، ثم یتربّص بها اربعة اشهر، فان فاء، و الایفاء ان یصالح اهله او یطلّق عند ذلک و لا یقع بینهما طلاق حتی یوقف و ان کان بعد الاربعة اشهر حبس حتی یفیء او یطلّق؛ (در الکافی کلمۀ «حبس» نیست.)
ابو بصیر گفت: شنیدم از امام صادق (علیهالسلام) که میفرمود: اگر مرد زن خود را ایلاء کند؛ یعنی بگوید: سوگند به خدا که با تو همبستر نشوم چنین و چنان؛ یا بگوید: سوگند به خدا که تو را به خشم آورم! آنگاه به خشمش آورد و چهار ماه او را در انتظار بگذارد. پس اگر رجوع کرد و رجوع به این است که با زنش مصالحه میکند
[
که مشکل حل میشود
]
یا در این موقع طلاق میدهد و تا توقیف نشده طلاق میان آن دو واقع نمیشود. اگر پس از چهار ماه باشد زندانی میشود تا رجوع کند یا طلاق دهد.»
۷. «و اعلم (یرحمکاللّه) انّ الایلاء ان یحلف ان لا یجامع امراته، فله الی ان یذهب اربعة اشهر، فان فاء بعد ذلک و هو ان یرجع الی الجماع، فهی امراته و علیه کفّارة الیمین، و ان ابی ان یجامع بعد اربعة اشهر، قیل له: طلّق، فان فعل، و الّا حبس فی حظیرة من قصب، و شدّد علیه فی الماکل و المشرب حتی یطلّق؛
بدان- خدا تو را رحمت کناد-
ایلاء این است که مرد سوگند بخورد با زنش همبستر نشود در این صورت چهار ماه که گذشت اگر رجوع کرد؛ یعنی حاضر شد همبستر شود آن زن همسر اوست و کفّارۀ قسم باید بدهد، ولی اگر پس از چهار ماه از
همبستری امتناع ورزید به او گفته میشود: طلاق بده. وگرنه در اتاقکی از نی زندانی میشود و در خوردن و آشامیدن بر او سخت میگیرند تا طلاق دهد.»
۸. حدّثنی زید بن علی، عن ابیه، عن جدّه، عن علی (رضیاللّهعنهم) انّه کان یوقف المولی بعد الاربعة الاشهر، فیقول: «امّا ان تفیء، و امّا ان تعزم الطلاق، فان عزم للطلاق کانت تطلیقة واحدة؛
علی «مولی» را پس از چهار ماه توقیف میکرد و میگفت: یا رجوع میکنی یا طلاق میدهی. اگر تصمیم به طلاق میگرفت یک طلاقه شمرده میشد (نه
طلاق بائن).»
۹. حدّثنا ابو بکر النیسابوری، حدّثنا علی بن حرب، حدّثنا سفیان بن عیینة، عن الشیبانی، عن الشعبی، عن عمرو بن سلمة بن حرب: «انّ علیّا کان یوقف المولی بعد اربعة اشهر حتی یفیء او یطلّق؛
علی «مولی» را پس از چهار ماه توقیف میکرد تا رجوع کند یا طلاق دهد.»
۱۰. اخبرنا القاضی ابو بکر احمد بن الحسن الحرشی، حدّثنا ابو العباس محمد بن یعقوب الاصم، اخبرنا الربیع بن سلیمان، اخبرنا الشافعی، اخبرنا ابن عیینة، عن ابی اسحاق الشیبانی، عن الشعبی، عن عمرو بن سلمة، قال: «شهدت علیا اوقف المولی؛
عمرو بن سلمه روایت کرده که علی را دیدم که ایلاءکننده را بازداشت کرد.»
در اینجا به بیان عباراتی از فقهای شیعه میپردازیم:
۱.
شیخ صدوق: ایلاء، یعنی مرد به زنش بگوید: به خدا سوگند! تو را خشمگین خواهم کرد و تا فلان وقت با تو همبستر نمیشوم. در این صورت چهار ماه که گذشت اگر بازگشت- یعنی با زنش مصالحه کرد و همبستر شد- خداوند آمرزنده و مهربان است و اگر از جماع امتناع ورزید، به او گفته میشود طلاق بده؛ اگر داد
[
مشکلی نیست
]
وگرنه در اتاقکی از نی زندانی میشود و در خوردن و آشامیدن در تنگنا قرار میگیرد تا طلاق دهد.
۲.
شیخ طوسی: ایلاء در لغت عبارت است از: قسم خوردن برای هر چیزی و در شرع در مورد خاصّی استعمال شده که مرد سوگند بخورد با زنش همبستر نشود … تا اینکه میگوید: اگر طلاق داد سخنی نیست و اگر از طلاق امتناع ورزید و وقتگذرانی کرد، از نظر ما،
حاکم وی را زندانی میکند و به او فشار میآورد تا رجوع کند یا طلاق دهد و کسی نمیتواند او را طلاق بدهد. برخی گفتهاند: طلاق میدهد و بعضی گفتهاند: با انقضای عدّه، طلاق خود به خود واقع میشود.
۳. همو: اگر پس از چهار ماه از رجوع و طلاق امتناع ورزید و وقتگذرانی کرد جایز نیست
[
حاکم]
طلاق دهد، ولی سختگیری و زندانیاش میکند تا زن را طلاق دهد یا رجوع کند و
حاکم نمیتواند خود، طلاق را اجرا کند.
۴. همو: ایلاء این است که مرد سوگند بخورد به خداوند متعال که با زنش همبستر نشود و به سوگند خود باقی بماند. اگر چنین کرد زن
اختیار دارد صبر کند و با او بسازد و اگر خواست به
حاکم شکایت کند. اگر مرد حاضر شد کفّارۀ قسم بدهد و با زنش مصالحه کند، زن دیگر حقّی ندارد، ولی اگر بر حرف خود باقی بود و حاضر به همبستری نشد
حاکم او را میان کفّاره دادن و بازگشت به همسرش و میان طلاق دادن
مخیّر میکند، اگر از هر دو، سرباز زد و بر اذیّت و آزار به زن باقی ماند،
حاکم وی را در اتاقکی از نی زندانی میکند و در خوردن و آشامیدن سختگیری میکند تا به امر خدا گردن نهد.
۵.
ابوالصلاح حلبی: … اگر امتناع ورزید، در خوردن و آشامیدن بر او سختگیری میشود تا رجوع کند.
۶.
سلّار بن عبدالعزیز: … اگر بر سوگند خود پابرجا بود و از رجوع خودداری کرد او را ملزم به طلاق میکند و اگر، نه طلاق داد و نه رجوع کرد او را زندانی میکند و در خوردن و آشامیدن بر وی سخت میگیرد تا مصالحه کند یا طلاق دهد.
۷.
قاضی ابن برّاج: اگر از رجوع به زن و طلاق هر دو خودداری کرد و بر اضرار باقی ماند
حاکم در خوردن و آشامیدن بر وی سخت میگیرد و گفته شده
حاکم وی را در اتاقکی از نی زندانی میکند تا به امر خداوند متعال گردن نهد و به زنش رجوع کند یا طلاق دهد.
۸.
علی بن حمزه: ایلاء در صورتی است که … و اگر از هر دو امتناع ورزید
حاکم او را در اتاقکی از نی زندانی میکند تا رجوع کند یا طلاق دهد.
۹.
راوندی: وقتی مرد سوگند خورد با زنش همبستر نشود زن
اختیار دارد تا آخر صبر کند یا به
حاکم شکایت برد. اگر زن دادخواست،
حاکم مرد را پس از شکایت زن، چهار ماه مهلت میدهد تا برای زن چارهای اندیشد. پس اگر کفّاره داد و مراجعه کرد
[
مشکلی نیست
]
وگرنه پس از آن
حاکم او را
مخیّر میکند یا کفّاره دهد و رجوع کند یا طلاق دهد. پس اگر بر زیانرسانی به زن ادامه داد
حاکم وی را زندانی میکند و در خوردن و آشامیدن بر وی سخت میگیرد تا به امر خدا گردن نهد و کفّاره دهد و رجوع کند یا طلاق دهد.
۱۰.
ابن زهره: … در ایلاء … اگر امتناع ورزید، در تصرفات و خوردن و آشامیدن بر او سختگیری میشود تا یکی از آن دو را که خواست، انجام دهد.
۱۱.
محقق حلّی: … اگر بر امتناع اصرار ورزید و پس از سپری شدن مدت، زن از او شکایت کرد،
حاکم وی را میان رجوع و طلاق
مخیّر میکند؛ اگر خودداری کرد زندانیاش میکند و در خوردن و آشامیدن بر وی سخت میگیرد تا کفّاره دهد و رجوع کند یا طلاق دهد.
۱۲. همو: … اگر از هر دو کار سرباز زد، زندانی میشود و به او فشار میآید تا رجوع کند یا طلاق دهد.
۱۳.
علّامه حلّی: … اگر از هر دو کار خودداری کرد به زندان میافتد و در خوردن و آشامیدن بر او سختگیری میشود تا طلاق دهد یا رجوع کند.
۱۴.
فخر المحققین (پسر علّامه حلّی در حاشیۀ گفتار پدرش در
قواعد الاحکام): این همان است که رای امام المجتهدین، پدرم (قدسسرّه) بر آن قرار گرفت و من به آن فتوا میدهم.
۱۵.
فاضل مقداد: وقتی که ایلاء به صورت مذکور انجام گرفت، اگر زن صبر کرد سخنی نیست و اگر به
حاکم شکایت برد، به مرد دستور میدهد کفّاره دهد و رجوع کند، اگر امتناع ورزید چهار ماه به او مهلت میدهد، سپس او را ملزم به طلاق یا رجوع و کفّاره میکند. اگر از هر دو سرباز زد وی را به زندان میافکند و در خوردن و آشامیدن بر او سخت میگیرد.
۱۶.
شهید ثانی: اگر از هر دو کار خودداری کرد،
حاکم از طرف او طلاق نمیدهد؛ چون طلاق به دست شوهر است، بلکه وی را زندانی و تعزیر میکند و در خوردن و آشامیدن بر او سخت میگیرد؛ به گونهای که عادتا نمیتوان بر آن صبر کرد …
۱۷.
سیّد علی طباطبائی (پس از نقل کلام
مختصر النافع): بدون هیچ گونه خلافی در مساله.
۱۸.
شیخ محمدحسن نجفی (پس از نقل کلام
شرائع الاسلام): بدون هیچ گونه خلافی در مساله.
۱۹. سیّد ابوالحسن اصفهانی: در ایلاء … پس اگر یکی را انجام داد
[
مشکلی نیست
]
وگرنه بر او سخت میگیرند و
[
حاکم او را
]
زندانی میکند تا یکی را برگزیند.
۲۰.
امام خمینی: اگر
ایلاء با شرایطش تمام شود، پس اگر
زوجه با وجود خودداری شوهر از
نزدیکی با او صبر کند کلامی نیست، وگرنه زن
حق دارد که مرافعه را نزد
حاکم ببرد و
حاکم زوج را
احضار کند و چهار ماه مهلت بدهد پس اگر در این مدت رجوع کرد و با او نزدیکی نمود که همان است وگرنه او را بر یکی از دو امر
مجبور میکند؛ یا
رجوع یا
طلاق، پس اگر یکی از آن دو را انجام دهد که همان وگرنه او را حبس میکند و در ماکل و مشرب بر او تنگ میگیرد تا یکی از آن دو را
اختیار نماید، ولی او را بر یکی از آن دو بهطور معین مجبور نمیکند.
اقوی این است که چهار ماهی که مهلت داده میشود سپس بعد از آن مجبور بر یکی از دو امر میگردد از وقت بردن
مرافعه نزد
حاکم است.
۲۱.
آیةاللّه خوئی: وقتی زن شکایت کرد
حاکم مرد را از زمان شکایت چهار ماه مهلت میدهد. اگر بازگشت و پس از وطی، کفّاره داد
نیست وگرنه او را ملزم به طلاق یا رجوع و کفّاره میکند و در خوردن و آشامیدن بر وی سخت میگیرد.
۲۲.
آیةاللّه گلپایگانی: ایلاء کننده اگر پس از انقضای مدت از طلاق امتناع ورزید و رجوع هم نکرد، امام او را زندانی میکند و بر وی سخت میگیرد.
۱.
شافعی: در این مساله دو قول است: … قول دوم: با زندان بر او سخت گرفته میشود تا رجوع کند یا طلاق دهد.
۲.
ابو عیسی: وقتی چهار ماه گذشت اهل علم در آن اختلاف کردهاند: برخی اهل علم از
اصحاب پیامبر و دیگران گفتهاند: وقتی چهار ماه گذشت توقیف میشود، که یا رجوع میکند یا طلاق میدهد. این قول
مالک بن انس، شافعی،
احمد،
اسحاق،
ابوثور و
ابوعبید است. برخی دیگر از اصحاب پیامبر و دیگران گفتهاند: هرگاه چهار ماه گذشت این طلاق بائن است. این قول
سفیان ثوری و اهل کوفه است.
۳. فیروزآبادی: وقتی مدت منقضی شد و زن درخواست رجوع کرد، مرد توقیف و از او خواسته میشود رجوع کند.
۴.
ابن رشد: اگر از رجوع و طلاق امتناع ورزید، آیا قاضی طلاق میدهد یا اینکه زندانی میشود تا خود طلاق دهد؟ مالک گفته است: قاضی طلاق را اجرا میکند و اهل ظاهر گفتهاند: زندانی میشود تا خود، او را طلاق دهد.
۵.
ابن قدامه: خلاصۀ مطلب اینکه چهار ماه به مولی مهلت داده میشود چنان که خدا فرموده است و چیزی از او خواسته نمیشود. وقتی که چهار ماه گذشت و زنش شکایت پیش
حاکم برد او را توقیف میکند و دستور رجوع میدهد. اگر امتناع ورزید به او دستور میدهد طلاق دهد و با صرف گذشت مدت
[
چهار ماه
]
، زنش مطلّقه نمیشود.
۶. احمد بن یحیی: … زندانی میشود تا اینکه طلاق دهد یا آن که قدرت وطی دارد رجوع کند.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۲۸۵-۲۹۴.
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.