حافظه (روانشناسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حافظه، از اصطلاحات بهکار رفته در علم
روانشناسی و به معنای توانایی یادگیری، یادداری و یادآوری مطالب و رویدادهای فراگرفته شده میباشد. در واقع حافظه نیروی پیوند دهنده ما به اندیشهها و ادراکات ماست. اولین تحقیقات درباره حافظه به صورت منظم و مدون توسط
هرمان ابینگهاوس (Herman Ebbinghaus) انجام گرفت. در این مقاله بعد از تعریف دقیق حافظه و بیان مراحل حافظه و ذکر انواع آن به بحث
فراموشی و علل آن می پردازد.
همه یادگیریها، نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربههایمان را به کلی فراموش میکردیم، نمیتوانستیم چیزی یاد بگیریم؛ چون در این صورت زندگی ما متشکل از تجربههایی گذرا میشد که هیچگونه پیوندی میان آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم برنمیآمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران و یادگیری مطالب، باید اندیشههایی را که میخواهید بیان کنید و همچنین مطالبی را که چند لحظه قبل شنیدهاید، به یاد آورید.
اولین فردی که به صورت منظم و مدون به مطالعه حافظه پرداخت، هرمان ابینگهاوس (Herman Ebbinghaus) بود. او فهرستی از هجاهای بیمعنی سه حرفی را که در آن یک حرف صدادار بین دو حرف بدون صدا قرار گرفته بود را تهیه نمود و تلاش کرد آنها را ازبر کند.
او نتیجه گرفت هر چه تعداد هجاها افزایش مییابد یادگیری آنها به زمان بیشتری نیاز دارد. همچنین او دریافت، هجاهای اول و آخر فهرست سریعتر از هجاهای وسط فهرست یادآوری میشوند و مدت زمان بین
یادگیری اولیه و
یادآوری بر میزان اطلاعات یادآوری شده تاثیر میگذارد.
او
منحنی فراموشی را ابداع و بیان کرد مطالب فراگرفته شده در ساعات اولیه بعد از یادگیری، سریع فراموش میشوند ولی با گذشت زمان سرعت فراموشی کمتر میشود.
حافظه memory، به نگهداری
اطلاعات در گذر زمان اطلاق میشود. حافظه عبارت از توانایی یادگیری، یادداری، یادآوری مطالب و رویدادهای فراگرفته شده میباشد. در واقع حافظه نیروی پیوند دهنده ما بهاندیشهها و ادراکات ماست. اگر حافظه وجود نداشت هوشیاری ما به تعداد لحظههای زندگیمان تجزیه میشد.
در این رابطه روانشناسان تربیتی، چگونگی جایگیری اولیه اطلاعات در حافظه و رمزگردانی آنها، کیفیت نگهداری و ذخیرهسازی اطلاعات پس از رمزگردانی و بازیابی آنها را در راستای هدف معین مورد مطالعه قرار میدهند. شالوده اصلی بحث درباره حافظه بر سه فرایند
رمزگردانی،
ذخیرهکردن و
بازیابی متمرکز است.
روانشناسان به وجود سه مرحله در فرایند حافظه اشاره میکنند. این مراحل به صورت سلسله مراتب میباشد و فراموشی میتواند ناشی از خطا در یکی از این سه مرحله باشد.
رمزگردانی encoding، فرایندی است که از طریق آن، اطلاعات به حافظه وارد میشوند. به فرایند سپردن اطلاعات به حافظه و
کدگذاری آنها رمزگردانی یا یادگیری میگویند. کدگذاری به معنی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی
رمز است که برای حافظه قابل
پردازش میباشد.اصطلاح رمزگردانی در زبان روزمره، بیشتر شبیه توجه و یادگیری است. هنگامی که یک
دانشآموز به صحبتهای
معلم گوش میدهد، یک فیلم را نگاه میکند، به موسیقی گوش میدهد یا درباره یک دوست صحبت میکند؛ او به رمزگردانی اطلاعات در حافظه میپردازد.
پس رمزگردانی، معمولا اطلاعات جدید را در قالب معنا یا آگاهیهای شناختهشده قبلی در
حافظه بلندمدت مربوط و هماهنگ میسازد.
شش مفهوم مربوط به رمزگردانی عبارتند از:
توجه،
تکرار یا مرور ذهنی،
پردازش عمیق، بسط یا گسترش، ساختن انگاره و سازماندهی.
توجه attention، عبارت است از متمرکز کردن آگاهی روی دامنه محدودی از محرکها یا رویدادها.
برای اینکه اطلاعات در
حافظه کوتاهمدت رمزگردانی شود، نخست باید توجه بر آن متمرکز شود. از آنجا که تمرکز توجه، امری انتخابی است، تنها آنچه انتخاب میشود، در حافظه کوتاهمدت میماند.
پس فرایند رمزگردانی حافظه، ناگزیر از توجه به اطلاعات آغاز میشود و توجه دربردارنده تمرکز و تاکید بر
منابع ذهنی است.
مرور ذهنی rehearsal، تکرار آگاهانه اطلاعات در طول زمان برای افزایش پایداری آنها در حافظه است. این فرایند هنگامی بهتر عمل میکند که افراد، باید فهرستی از موارد را در یک مقطع زمانی کوتاه رمزگردانی نموده و به یاد آورند. به این صورت که ابتدا با تکرار، اطلاعات در حافظه کوتاهمدت نگهداری میشود و سپس در انتقال اطلاعات، به حافظه درازمدت کمک میکند.
از آنجا که روش تکرار، برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه بلندمدت نیست، نظریهای تحت عنوان
سطوح پردازش به میان آمد که بر اساس آن، اطلاعات در سطوح مختلف مورد
پردازش قرار میگیرد. بدین ترتیب که
پردازش اطلاعات در حافظه، از نقطه سطحی تا عمیق روی میدهد. در این رابطه،
پردازش عمیقتر deep processing، حافظه بهتری را ایجاد میکند. در سطح کمعمق (سطحی) فقط مشخصات حسی یا فیزیکی محرک، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد، اما در عمیقترین سطح، اطلاعات به شیوه معناداری مورد
پردازش قرار میگیرد.
بسط elaboration را به عنوان افزودن معنی به اطلاعات تازه از راه ارتباط دادن آنها با دانش قبلی تعریف کردهاند. بسط یا گسترش معنایی، روش دیگری برای به خاطر سپردن اطلاعات است که از آن طریق، یادگیرنده به مطالبی که میخواهد بیاموزد، چیزهایی را میافزاید یا آنها را گستردهتر میکند با هدف افزایش
یادگیری و یادآوری مطالب بیشتر.
انگاره یا همان ساختن تصویر ذهنی constructing که در هنگام رمزگردانی، روش مؤثر دیگری برای به خاطرسپردن اطلاعات است؛ مانند ساختن تصویر ذهنی از یک بنا که در ذهن شکل میگیرد.
سازماندهی organization، بهترین شیوه یادگیری مطالب پیچیده و مفصل است. مطالبی که سازمان یافتهاند از مطالبی که پراکنده و نامرتبطاند، سریعتر آموخته میشوند و آسانتر به یاد میآیند.
یکی از روشهای سازمان دادن اطلاعات، تشکیل سلسله مراتبی است که اجزاء یا واحدهای اطلاعاتی را به صورت طبقهبندی در یک نمودار در میآورد.
اندوزش Storage؛ به فرایند یادآوری و نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده در حافظه، اندوزش میگویند.
پس از آنکه، اطلاعات رمزگردانی شد، باید آنها را ذخیره و نگهداری کرد. سه نوع نگهداری و ذخیرهسازی اطلاعات یعنی
حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت و حافظه درازمدت مطرح میشود.
از لحظهای که تاثیرات حسی به وسیله گیرندهها دریافت میشوند تا زمانی که از حافظه کوتاهمدت گذشته و به حافظه بلندمدت منتقل میشوند و ذخیرهسازی و یادگیری اطلاعات کامل میشود، فرایندهای مهمی جریان مییابند.
بازیابی Retrieval؛ به فرایند یادآوری و فراخوانی اطلاعات از حافظه به سطح هوشیاری بازیابی میگویند.
بازیابی، همان بیرون کشیدن اطلاعات از حافظه است. هنگامی که بخواهیم چیزی را از بانک اطلاعاتی خود بازیابی کنیم، برای یافتن آن اطلاعات مربوطه، در مخزن حافظه خود به جستجو میپردازیم. این فرایند درست مانند رمزگردانی، خودکار بوده و یا ممکن است مستلزم صرف کوشش باشد.
برای ذخیرهسازی اطلاعات، سه نوع حافظه متفاوت وجود دارد:
حافظه حسی Sensory memory: در بدن ما انواع گیرندههای حسی وجود دارد.
محرکهای محیطی (نور، صدا، حرارت، بو و...) به طور دائم بر گیرندههای حسی اثر میگذارد. گیرندههای اجزای نظام حسی مربوط به دیدن، شنیدن، چشیدن، بوییدن و لمس کردن هستند که نظام کلی گیرندهها را "حافظه حسی sensory memory" مینامند.
حافظه حسی شامل نظام کلی گیرندههای حسی است. در این حافظه، اطلاعات دقیقا به همان شکلی که دریافت شدهاند رمزگردانی و
ذخیره میشوند. مدت نگهداری اطلاعات در این حافظه کمتر از ۲ یا ۳ ثانیه بوده و گنجایش آن نامحدود است.
در این حافظه،
پردازش اطلاعات صورت نمیگیرد. این حافظه به وسیله دو فرایند "
توجه" و "
بازشناسی" کنترل میشود. چنان چه اطلاعات، مورد توجه و دقت قرار گیرد وارد حافظه کوتاهمدت میگردد، در غیر این صورت اطلاعات حذف و فراموش میشوند.
حافظه حسی، اطلاعات را در حالت حسی آن برای مدت کوتاهی، معمولا چند دهم ثانیه نگه میدارد و اجازه میدهد که احساس یک طرح دیداری، شنیداری و یا لمس بعد از خاتمه یافتن
تحریک حسی، برای لحظهای دوام یابد. بنابراین اگر برای این اطلاعات، ثبت حسی اتفاق نیفتد، فورا از بین میروند.
حافظه کوتاهمدت Short-term memory: گنجایش این حافظه ۲±۷ ماده اطلاعاتی است و مدت نگهداری مطالب در این حافظه کمتر از ۱۵ ثانیه میباشد. چنان چه مطالب و رویدادهای موجود در حافظه کوتاهمدت مورد توجه، سازماندهی و مرور ذهنی قرار گرفته و
پردازش شوند به حافظه بلندمدت فرستاده میشوند و در غیر این صورت ممکن است آن اطلاعات حذف شوند.
حافظه کوتاهمدت را "
حافظه فعال" میگویند. زیرا مقدار زیادی از فعالیتهای
پردازش اطلاعات در این حافظه انجام میگیرد. حافظه کوتاهمدت را "حافظه هوشیاری" نیز میگویند. زیرا فرد از تمام محتویات آن آگاه و هوشیار است و میتواند هر یک از اطلاعات موجود آن را به یاد آورد و بر اساس آن پاسخ دهد.
اطلاعاتی که فرد، درک کرده و به آنها توجه میکند، به سیستم حافظه کوتاهمدت انتقال مییابند. این حافظه، مخزنی است که میتواند مقدار محدودی اطلاعات را برای چند ثانیه نگه دارد. اطلاعاتی که در حال حاضر، به آنها فکر شده، در این بخش از حافظه نگهداری میشوند. به این حافظه، "حافظه فعال" نیز میگویند. حافظه فعال، همان جایی است که ذهن روی اطلاعات کار میکند، آنها را برای ذخیرهسازی یا دورانداختن، سازمان میدهد و با اطلاعات دیگر مرتبط میسازد. یک راه برای نگه داشتن اطلاعات در حافظه فعال، تکرار یا مرور ذهنی است، زیرا هر چه یک موضوع، طولانیتر در حافظه فعال بماند، احتمال انتقال آن به حافظه بلندمدت بیشتر است. موضوعات بدون مرور ذهنی، احتمالا بیشتر از ۳۰ ثانیه در حافظه فعال باقی نمیمانند.
بنابراین، برخلاف حافظه حسی که در آن، اطلاعات دقیقا مطابق با محرکهای حسی ذخیره میشوند، در حافظه کوتاهمدت، اطلاعات به صورت رمز درمیآیند. در این حافظه، علاوه بر
رمزهای شنیداری که شامل صدا یا تلفظ محرک است، از
رمزهای دیداری که مبتنی بر نوعی تصویر ذهنی از محرک است و
رمزهای معنایی که متکی بر معنی محرک است (نوعی تداعی میان آن محرک با محرکهای دیگر) نیز استفاده میشود. در واقع این حافظه، بیشتر به صورت یک تدبیر ذهنی برای رفع نیازهای آنی، عمل میکند و مهمترین فایدهاش این است که، امکان نگهداری اطلاعات را تا زمانی که به آن نیاز داریم، میدهد.
روش تقطیع Chunking: شیوهای برای افزایش ظرفیت حافظه کوتاهمدت
با دستهبندی و گروهبندی اطلاعات به واحدها یا قطعات کوچکتر میتوان گنجایش حافظه کوتاهمدت را افزایش داد. مثلا برای به خاطر سپردن یک عدد ۱۲ رقمی میتوان آن را به سه واحد تقسیم کرد تا بتوان آن را به خاطر سپرد.
روشهای انتقال اطلاعات از حافظه کوتاهمدت به حافظه بلندمدت در سه مرحله خلاصه میشود:
الف. تمرین و تکرار: مرور ذهنی اطلاعات و تکرار آنها.
ب. سازماندهی: نظم بخشیدن به اطلاعات و دستهبندی مطالب مربوط به یک موضوع.
ج. معنیدار کردن اطلاعات: با ارائه مثالهای تازه از مطلب یا اضافه نمودن جزئیات بیشتر، یادگیری و یادآوری اطلاعات بهتر صورت میگیرد.
حافظه بلندمدت Long-term memory: حافظه تمامی عمر ما، حافظه درازمدت نام دارد. مدت نگهداری اطلاعات در این حافظه بیش از چند دقیقه بوده و ظرفیت آن نامحدود میباشد. رمزگذاری اطلاعات در این حافظه به صورت معنایی میباشد و اطلاعات در حافظه بلندمدت فراتر از شکل ظاهریشان ذخیره میشوند. این حافظه، میزان زیادی از اطلاعات را برای مدت طولانی به شکل نسبتا دائمی حفظ میکند و هر آنچه را که ما در طول زندگی، میآموزیم، در خود جای میدهد. چنانچه گفته شد، اطلاعات رسیده به حافظه حسی، اگر مورد توجه قرار گیرند، به حافظه کوتاهمدت انتقال مییابند و اگر رمزگردانی و تکرار شوند و با اطلاعات قبلا آموختهشده، مرتبط گردند به حافظه درازمدت انتقال مییابند.
سه نوع حافظه بلندمدت ذکر شده است:
به حافظه فردی و شخصی افراد که شامل اطلاعات، رویدادها و تجارب زندگی افراد است
حافظه رویدادی Episodic میگویند. مثل خاطرات خانوادگی، تحصیلی، شغلی و دوستانه. این حافظه به مکان یا زمان خاص وابسته است.
حافظه معنایی Semantic به درک، فهم و استنباط فرد از مفاهیم، قوانین، اصول و مهارتها و به طور کل، تجارب فرد مربوط است. مثل زمانی که مطلب یا شعری را میخوانید و معنی آن را در مییابید.
حافظه حوادث خاص Episodic memory را "
حافظه دورهای" نیز مینامند که شامل دانش اختصاصی فرد میشود و اطلاعاتی را در برمیگیرد که فرد در زمان و مکان خاص آنها را تجربه کرده است. مثلا در روز دوشنبه دوستی را ملاقات کرده است.
فراموشی forgetting، عبارت است از ناتوانی در یادآوری اطلاعات از حافظه بلندمدت. بسیاری از اطلاعات را که ما فکر میکنیم فراموش کردهایم، در واقع هرگز به حافظه بلندمدت وارد نکردهایم؛ یعنی آنها را به درستی نیاموختهایم. پس یادگیری واقعی بهاندوزش اطلاعات در حافظه بلندمدت و فراموشی به از بین رفتن این اطلاعات از این حافظه گفته میشود. با وجود این، در مسیر انتقال اطلاعات، هم از حافظه حسی به حافظه کوتاهمدت و هم از آنجا به حافظه درازمدت، حذف اطلاعات صورت میپذیرد که در ذیل به آنها اشاره میشود.
از مجموع اطلاعات فراوانی که در هر لحظه به حافظه حسی وارد میشوند، تنها آن اطلاعاتی که مورد توجه قرار میگیرند، انتخاب میشوند و برای
پردازش به بخشهای دیگر حافظه سپرده میشوند. بنابراین، بسیاری از اطلاعات حسی مورد استفاده قرار نمیگیرند. پس مهمترین دلیل فراموشی اطلاعات از حافظه حسی، بیتوجهی است.
از آنجا که گنجایش حافظه کوتاهمدت، محدود است، به سرعت از اطلاعات پر میشود. وقتی که این حافظه پر شد، برای ورود اطلاعات جدید، اطلاعات قبلی از آن خارج گردیده، که به این پدیده "
جانشینی" میگویند. پس یک عامل مهم فراموشی یا حذف اطلاعات از حافظه کوتاهمدت، جانشینی اطلاعات جدید با اطلاعات قدیمی است. علت دیگر، حذف خود به خودی آنها بر اثر گذشت زمان یا محو اثر است. این نظریه به "رد حافظه" شهرت دارد.
روانشناسان عموما، بر این عقیدهاند که اطلاعات حافظه درازمدت، هرگز از بین نمیروند و با وجود شرایط مناسب همیشه قابل بازیابی هستند. بنابراین چندین علت برای ناتوانی در بازیابی این اطلاعات ذکر کردهاند که عبارتند از:
مفهوم
واپسزدن repression یا سرکوب خاطرات که در نظریههای
فروید، شهرت دارد، به ناتوانی انسان در یادآوری رویدادهای ناخوشایند یا امور وابسته به آنها اشاره میکند. به این نوع فراموشی اغلب "
فراموشی هیجانی" میگویند. واپسزدن اطلاعات را میتوان مشکل بازیابی به حساب آورد. طبق این نظر، به دلایلی نشانههای لازم برای بازیابی خاطرات واپسزده، در دسترس قرار ندارند. در نظریه فروید، سرکوبی، به مدفون نگه داشتن افکار و احساسات ناراحتکننده اشاره دارد.
طبق این نظریه، اطلاعات یاد گرفتهشده با هم تداخل interference میکنند و در هم مخلوط میشوند و همین امر سبب به یاد نیامدن آنها میشود. گاهی اوقات، اطلاعات تازه یاد گرفتهشده، با اطلاعات قبلا آموختهشده، تداخل میکنند و مانع یادآوری اطلاعات میشوند. به این نوع تداخل،
بازداری پسگستر میگویند. گاه اطلاعات قبلا آموختهشده، سبب میشوند که ما نتوانیم اطلاعات تازه یاد گرفتهشده را به یاد آوریم. به این نوع تداخل، بازداری پیشگستر میگویند.
سومین و مهمترین عاملی که روانشناسان برای به یاد نیامدن اطلاعات از حافظه درازمدت ذکر کردهاند،
مشکلات بازیابی retrieval problems است. بر اساس این نظریه، آنچه به حافظه درازمدت، سپرده میشود، هرگز از بین نمیرود. علت اینکه ما پارهای از مطالب قبلا آموخته شده را نمیتوانیم به یاد آوریم، ناتوانی در بازیابی آنهاست و گرنه مطالب و اطلاعات در حافظه ما موجود هستند و اگر نشانهها یا سرنخهای لازم را بیابیم، میتوانیم اطلاعات فراموش شده را به یاد آوریم.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حافظه»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۱۴. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حافظه و فراموشی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۲۰.