جُبّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُبّ: (وَاَلْقُوهُ فی غَیابَتِ الْجُبِّ)«جُبّ» به معنای چاهی است.
که آن را سنگچین نکردهاند؛ و شاید غالب چاههای بیابانی چنین بوده است. و
«غیابت» به معنای نهانگاه داخل چاه است که از نظرها غیب و پنهان است. این تعبیر گویا اشاره به محلی است که در چاههای بیابانی معمول است، و آن این که در قعر چاه، نزدیک به سطح آب، در داخل بدنه چاه، محل کوچک طاقچهمانندی درست میکنند، که اگر کسی به قعر چاه برود بتواند داخل آن بنشیند و ظرفی را که با خود برده پر از آب کند، بی آن که خود وارد آب شود و طبعاً از بالای چاه که نگاه کنند این محل درست پیدا نیست و به همین جهت، از آن تعبیر به
«غیابت» شده است. و در محیط ما نیز چنین چاههایی وجود دارد.
(قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ) (یکی از آنها گفت: «
یوسف را به
قتل نرسانید؛ و اگر میخواهید کاری انجام دهید، او را در مخفیگاه چاه بیفکنید؛ تا بعضی از قافلهها او را برگیرند و با خود به مکان دوری ببرند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه جب به معناى چاهى است كه سنگ بست نشده باشد يعنى اطراف و ديوارهاش را با سنگ نچيده باشند، و اگر سنگ بست باشد آن را بئر طوى گويند، و كلمه غيابة - به فتح حرف اول آن- گودالى را گويند كه اگر چيزى در آن قرار گيرد از دور نمودار نمىشود، و در نتيجه دو كلمه
غیابت و جب مجموعا معناى ته چاه را مىدهد كه اگر چيزى در آن قرار گيرد به خاطر تاريكيش ديده نمىشود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «جُبّ»، ص۱۶۰.