• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جوب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جَوْب (به فتح جیم و سکون واو)، از واژگان قرآن کریم به معنای بریدن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: جَواب (به فتح جیم) که از آن جهت که سخن گوینده با آن قطع و تمام می‌شود، به آن جواب گویند و اِسْتِجابَت (به فتح الف و کسر تاء و فتح باء) و اِجابَت (به فتح الف و باء) نیز به معنای مهیّا شدن برای جواب، به یک معنا هستند.



جَوْب به معنای بریدن است. اقرب الموارد گوید: «جَابَ‌ الثَّوْبَ‌ جَوْباً: قَطَعَهُ» (وَ ثَمُودَ الَّذِینَ‌ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ) «و قوم ثمود که سنگ‌ها را در درّه بریدند و خانه‌ها ساختند.»


جوب به صورت هیات‌های مختلفی در قرآن آمده است.

۲.۱ - جواب

جواب را از آن جهت جواب گویند که سخن گوینده با آن قطع و تمام می‌شود. به عقیده راغب علّت این تسمیه آن است که جواب، فضا و فاصله را بریده از دهان گوینده به سمع شنونده می‌رسد. و چون این سخن شامل سوال و جواب هر دو است لذا در ذیل آن گفته: لکن مختص بردّ کلام است نه کلام اوّلی. ولی قول اقرب الموارد مقرون به صحّت است.
(وَ ما کانَ‌ جَوابَ‌ قَوْمِهِ اِلَّا اَنْ قالُوا اَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ‌) یعنی: «جواب قوم و سخنی که با آن کلام لوط را قطع کرده و پایان دادند آن بود که گفتند: آنها را از شهر خود بیرون کنید.» سؤال اگر طلب کلام باشد جواب آن کلام است. مثل‌ (یا قَوْمَنا اَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ‌) (اى قوم ما! دعوت‌كننده الهى را اجابت كنيد.) بنابر آنکه مراد از «اَجِیبُوا» جواب قولی است و اگر طلب فعل باشد، جواب فعلی است، مثل‌ (رَبَّنا اَخِّرْنا اِلی‌ اَجَلٍ قَرِیبٍ‌ نُجِبْ‌ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ‌) (پروردگارا! مدّت كوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم‌ و از پیامبران پيروى كنيم!) مراد آن نیست که لبّیک گوئیم بلکه مراد آن است که به فرموده تو عمل کنیم. تمام موارد استعمال قرآن جز کلمه «جواب» که چهار بار آمده‌ همه در جواب عملی به کار رفته است.

۲.۲ - اجابت

اجابت را که قبول کردن معنی می‌کنند در واقع، قطع و پایان دادن به سخن و خواست گوینده است خواه به فعل باشد یا به قول مثل‌: (اُجِیبُ‌ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ‌) (دعاى دعاكننده را، به هنگامى كه مرا مى‌خواند، پاسخ مى‌گويم.) خداوند با اعطاء مطلوب، سخن سائل را قطع می‌کند.

۲.۳ - استجابت

راغب گفته: گویند استجابت به معنی اجابت است و حقیقت آن مهیّا شدن برای جواب است ولی چون مهیّا شدن در اغلب از اجابت منفکّ نیست، اجابت را استجابت گفته‌اند. طبرسی ذیل آیه ۱۸۶ بقره فرموده: اجابت و استجابت به یک معنی است و از مبرّد نقل می‌کند که در استجابت معنی اذعان هست و در اجابت نیست. صحاح و اقرب الموارد نیز مثل طبرسی گفته‌اند.
[۲۸] شرتونی، سعید اقرب، الموارد.

(لِلَّذِینَ‌ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی‌) «بر کسانی که خدای خود را اجابت کرده‌اند پاداش نیکی است.» (وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ‌ اُجِیبُ‌ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ‌ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ‌) فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی‌ یعنی مرا اجابت کنند در این سخن که من نزدیکم و به داعی جواب می‌دهم معنی آیه: «چون بندگان من مرا از تو سئوال کنند بگو: من نزدیکم دعوت داعی را جواب می‌دهم آنگاه که مرا بخواند پس از من این مطلب را قبول کنند و به من در این باره ایمان آورند شاید کمال یابند.»


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۸۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۰.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۲۹.    
۴. فجر/سوره۸۹، آیه۹.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۴۸۰.    
۶. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۲۹.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۴۸۱.    
۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۰.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۴۸۱.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۸۲.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۸۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۳۳.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۶۷.    
۱۵. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۶.    
۱۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۴.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۱.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۰.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۰.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۱۵.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۲۱۰.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۷.    
۲۷. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۱، ص۱۰۴.    
۲۸. شرتونی، سعید اقرب، الموارد.
۲۹. رعد/سوره۱۳، آیه۱۸.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۴۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۶۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۱.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۴۸.    
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "جوب"، ج۲، ص۸۶-۸۷.    






جعبه ابزار