جنگ جلولاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَلُولاء، نام
جنگی است که در آن
مسلمانان سپاه ساسانی را شکست سختی دادند.
ابناسحاق و واقدی
تاریخ این رویداد را
سال ۱۶ ذکر کردهاند.
بلاذری
آن را چند روزی پس از جنگ
مدائن ، در آخر سال ۱۶ ذکر نموده، اما ابنجوزی
فتح جلولاء را در
ذیقعده سال ۱۶ و نُه ماه پس از جنگ مدائن ضبط کرده است.
خلیفة بن خیاط (متوفی ۲۴۰)، به نقل از سیف بن عمر، تاریخ جنگ جلولاء را سال ۱۷ نوشته و ذیل همین سال به گزارش آن پرداخته،
اما طبری،
به نقل از سیف، وقوع این جنگ را در سال ۱۶ دانسته است. در روایتی از قَتاده (
محدث و راوی، متوفی ۱۱۸) وقوع این جنگ در سال ۱۹ ذکر شده است.
یعقوبی نیز سال ۱۹ را پذیرفته است.
به هر روی، بنابراین روایات، مسلّماً جنگ جلولاء مهمترین نبرد پس از جنگ مدائن بوده است.
سپاهیان ساسانی پس از شکست مدائن، به جلولاء گریختند و لشکرهای
آذربایجان و باب الابواب و
جبال و
فارس ، پراکنده شدند، اما پیش از آن، تصمیم گرفتند بار دیگر با تمام نیرو برای دفع مسلمانان بکوشند. پس با سپاهی عظیم در جلولاء اردو زدند، مواضع نظامی خود را با کندن
خندق استوار ساختند،
زن و فرزندان و بار و بنه خود را به
خانقین فرستادند و
پیمان بستند که فرار نکنند.
شمار افراد این سپاه را هشتاد هزار تن نوشتهاند.
بنا بر بیشتر روایات،
فرمانده سپاه خُرَّزاد بن هرمز (
برادر رستم فرخزاد ) بود
اما ابناعثم کوفی
او را فرمانده جناح راست سپاه دانسته، و طبری
مِهران رازی را فرمانده کل سپاه
ایران معرفی کرده است.
سعد بن ابی وقّاص ، فرمانده سپاه مسلمانان در
عراق ، از مدائن گزارشی برای
عمر (حک: ۱۳ـ۲۳) نوشت و وی را از اجتماع سپاه ایران در جلولاء آگاه کرد. عمر به سعد دستور داد که همانجا بماند و لشکری به سوی
دشمن بفرستد.
یعقوبی میگوید عمر به سعد دستور داد با لشکریان خود به جنگ آنان رود.
سعد نیز برادرزادهاش، هاشم بن عُتبه بن ابیوقّاص، معروف به مِرقال، را به فرماندهی دوازده هزار سپاهی روانه جلولاء کرد.
و قَعقاعب ن عمرو فرمانده مقدمه سپاه بود. به روایت طبری، هاشم بن عُتبه در
صفر سال ۱۶ از مدائن به سوی جلولاء حرکت کرد. در سپاه وی
مهاجران و
انصار و بزرگان
عرب بودند و، با اذن عمر، افرادی که سابقه
ارتداد داشتند نیز در سپاه حضور یافتند.
بهجز آنان، گروهی از
دیلمیان ــکه پس از شکست
رستم فرخزاد در
قادسیه ، کارکرد نظامی نداشتندــ به سپاه
اسلام پیوستند.
هاشم سپاهیان ساسانی را در خندقهایشان محاصره کرد. ایرانیان جنگ را فرسایشی کردند و تعمداً به درازا کشاندند. مسلمانان هشتاد بار
یورش بردند و سرانجام بر آنان پیروز شدند.
یزدگرد سوم ساسانی (حک: ۶۳۲ـ۶۵۱
میلادی )، از
حلوان برای سپاه خود کمک مالی و نظامی میفرستاد.
وی با فرماندهان نظامی ناحیه جبال نیز مکاتبه و جنگجویانی را بسیج کرد و به جلولاء فرستاد.
در پی آن، سعد لشکریانی به یاری مسلمانان فرستاد و به تدریج شمار سپاهیان اسلام از ۰۰۰، ۲۴ تن افزون گشت.
مسلمانان تصمیم گرفتند کار دشمن را، پیش از آنکه با نیروهای کمکی تقویت شود، یکسره کنند؛ ازاینرو، برای نبرد نهایی صفوف خود را اینگونه آرایش نظامی دادند: جَریربن عبداللّه بَجَلی در میمنه، حُجربن عَدی کِندی در میسره، قَیس بن مکشوح مرادی در جناح، عمرو بن مَعدی کَرِب در فرماندهی سواران و طُلَیحهب ن خُوَیلِد در فرماندهی پیادگان. سپاه ساسانی نیز چون از پیوستن نیروهای کمکی به سپاه اسلام خبر یافت، آماده
حمله شد و صفوف خود را متقابلاً آراست: خرّزاد بن وَهْرِز (هرمز) در سمت راست، فیروز بن خسرو (فیروزان) در سمت چپ، و هرمزان (
حاکم
اهواز /
خوزستان ) در قلب. بین دو سپاه جنگی شدید درگرفت که از
صبح تا
شب ادامه یافت.
مسلمانان حمله کردند و هاشم بن عتبه به تحریض و تقویت
روحیه سپاهیان پرداخت. گفتهاند
امداد غیبی نیز به یاری مسلمانان رسید، چنانکه
خداوند بادی بر سپاه
ساسانیان فرستاد و همه جا را بر ایشان تیره کرد، بهگونهای که اسبهایشان در خندق افتاد. در پی آن، سپاه ساسانی راههایی در خندق باز کردند و بالا آمدند و
دژ خود را خراب کردند، مسلمانان با شنیدن این خبر، با قوّت جنگیدند. قعقاع نیز با خدعه ندا داد که خندق را گشوده است و بدینوسیله سپاهیان را قویدل ساخت. ساسانیان گریختند و مسلمانان آنان را تعقیب و کشتاری هولناک کردند. تا آنجا که میدان نبرد از اجساد کشتهشدگان پوشیده گشت.
در پارهای
روایات ، عدد کشتهشدگان سپاه ساسانی را صد هزار تن نوشتهاند
که با رقم پیشین درباره شمار لشکریان ایران منافات دارد و مبالغهآمیز مینماید. پس از این نبرد، آن شهر «جلولاء الوَقیعة» نام گرفت.
هاشم بن عتبه، جریر بن عبداللّه بَجَلی را با لشکری انبوه در جلولاء گمارد تا مراقب دشمن باشد و از نفوذ آنان به نواحی عراق جلوگیری کند
و قعقاع در تعقیب ایرانیان تا
خانقین پیش رفت.
یزدگرد با شنیدن خبر این شکست، از حلوان بهسوی جبال رفت.
مسلمانان در جنگ جلولاء اسیران بسیاری گرفتند که به «سَبْی جلولاء» معروف شدند.
رقم
غنایم را هجده و به روایتی سی میلیون
درهم نوشتهاند.
گفته شده است به هر سوار مسلمان، سه هزار
مثقال و به هر پیاده، هزار مثقال سهم از غنایم رسید.
همینطور سهم هر سوار نُه هزار سهم و نُه چهارپا شد. سلمان بنربیعه، غنایم را میان مسلمانان قسمت کرد و سعد بن ابیوقّاص
خمس غنایم را، شامل
طلا و
نقره و ظرف و جامه و
جواهر ، نزد عمر فرستاد.
با فتح جلولاء مسلمانان بقایای سپاهیان ساسانی را در منطقه مرزی بین ارتفاعات
ایران و
عراق درهم شکستند و ایرانیان از دره
دجله و
فرات (یعنی منطقه جنوبی
جزیره ) بیرون رانده شدند.
ازاینرو، برخی
مورخان جنگ جلولاء را
فتحالفتوح نامیدهاند.
شاعران نیز درباره این جنگ شعرهایی سرودهاند.
ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (متوفی ۲۲۵)، در ضمن کتابی، اخبار جنگ جلولاء را گرد آورده بود.
(۱) ابنابیشیبه، المصنّف فی الاحادیث و الا´ثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲) ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت.
(۳) ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹ـ ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۴) ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۵) ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۶) ابنکلبی، جمهرة النسب، ج۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۷) ابنندیم.
(۸) عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) بلاذری (لیدن).
(۱۰) خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقیبن مخلد، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۷ـ۱۹۶۸.
(۱۱) دانیل کلمنت دنت، مالیات سرانه و تأثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۸ش.
(۱۲) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر) ۱۳۷۹/۱۹۵۹ (، چاپ افست بغداد).
(۱۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۴) یاقوت حموی.
(۱۵) یعقوبی، تاریخ .
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنگ جلولاء»، شماره۴۷۹۹.