جمع قرآن (علوم قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمع قرآن به گردآوری
و نگارش
آیات و سورههای قرآن اطلاق میشود.
جمع در لغت یعنی گردآوردن قطعات پراکنده
و افزودن چیزی بر چیزی
و جمع
قرآن در اصطلاح علوم
قرآنی دارای دو معنا است: ۱. حفظ کردن، به خاطر سپردن
و از بر کردن. برخی جمع در آیه
شریفه «اِنَّ عَلَینا جَمعَهُ وقُرءانَه»
را به این معنا دانسته
و بر اساس این معنا حفّاظ
قرآن را «جمّاع
القرآن» نامیدهاند.
(حفظ
قرآن) ۲. نگارش
قرآن که به چند صورت بوده است: ا. نگارش
قرآن به صورت پراکنده
و بدون رعایت
نظم و ترتیب بین آیات
و سورههای آن؛ ب. نگارش
قرآن با رعایت نظم
و ترتیب بین آیاتِ سورهها؛ ج. نگارش
قرآن بامراعات ترتیب بین آیات
و سورههای آن.
مقصود از جمع در این مقاله نگارش
قرآن بر یکی از سه وجه اخیر است.
سابقه جمع
قرآن را باید در
روایات فراوان
و متناقضی جست
و جو کرد که در این خصوص وارد شدهاند. شاید ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.) را بتوان از نخستین کسانی دانست که روایات جمع
قرآن را در بابی با عنوان «ذکر من جمع
القرآن علی عهد رسول اللّه» آورده است.
سپس بخاری (م. ۲۵۶ ق.) در کتاب صحیح افزون بر اینکه در بابهای مختلف به مناسبت، روایات آن را یادآوری کرده،
شماری از این روایات را در بابی با عنوان «جمع
القرآن» گرد آورده است.
طبری (م. ۳۱۰ ق.) در مقدمه تفسیرش بعد از نقل روایات، جمع
قرآن را کار
عثمان میداند.
باقلانی (م. ۴۰۳ ق.) از نخستین کسانی است که مباحث جمع
قرآن را در کتاب الانتصار
للقرآن مطرح کرده
و به طور مبسوط به
نقد و بررسی ادله موافقان
و مخالفان توقیفی بودن جمع
قرآن پرداخته است
و بارها بر جمع
قرآن در زمان
ابوبکر و اجتهادی بودن ترتیب سورهها تاکید میکند.
ابن عطیه (م. ۵۴۶ ق.) نیز در المحررالوجیز بر این باور است که
قرآن در زمان ابوبکر در حالی که سورههای آن مرتب نشده بود گردآوری شد
و در زمان عثمان با معیار قرار دادن صحیفههایی که ابوبکر جمع آوری کرده بود آن را با چینش کنونی جمع کردند؛ ولی وی در نهایت با شاهد گرفتن روایات، ترتیب بخشی از سورهها را مربوط به زمان
پیامبر میداند.
طبرسی (م. ۵۴۸ ق.) به تبع
سید مرتضی ترتیب سورهها را از پیامبر میداند.
قرطبی (م. ۶۷۱ ق.) نیز دیدگاههای مختلف را به تفصیل گزارش کرده است
؛ همچنین نیشابوری (م. ۷۲۸ ق.) ابوبکر را نخستین جامع
قرآن و کار عثمان را جمع مردم بر یک مصحف
و قرائت دانسته است؛ اما با وجود این، مدعی است ترتیب سورهها توقیفی
و به امر پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده است.
آلوسی
(م. ۱۲۷۰ ق.)؛
ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.)؛ دروزه،
آیت اللّه خوئی و برخی دیگر از مفسران نیز در مقدمه تفسیرشان به تفصیل به مباحث جمع
قرآن پرداختهاند.
به گفته محمود ابوریّه کتاب اخیر (البیان) به تنهایی در بیان جمع
قرآن کافی است
و مؤلف آن ضمن بررسی همه جوانب مسئله به تفصیل به جزییات آن پرداخته
و مطالعه آن بر هر مسلمانی لازم است
؛ همچنین کتابهایی که با عنوان المصاحف تدوین شدهاند به مباحث مربوط به جمع
قرآن پرداختهاند؛ مانند المصاحف سجستانی (م. ۳۱۶ ق.)
و المقنع فی رسم مصاحف الامصار.
جمعی از معاصران نیز کتابهایی مستقل در این باره نگاشتهاند؛ مانند: ۱. تاریخ جمع
قرآن کریم از
سید محمدرضا جلالی نائینی ؛ ۲. جمع
القرآن دراسة تحلیلیة لمرویاته از اکرم عبد خلیفه دیلمی؛ ۳. تدوین
القرآن از علی کورانی؛ ۴. کاوشی در تاریخ جمع
قرآن اثر سید محمد علی ایازی؛ ۵. متی جُمع
القرآن از سید محمد شیرازی؛ ۶. الکلمات الحسان فی الحروف السبعة
و جمع
القرآن نگاشته محمد المطیعی...؛ ۷. کتابة
القرآن فی العهد المکی از عبدالرحمن عمر اسبینداری؛ ۸. فصول فی تاریخ
القرآن اثر محمود محمدالخیطور. فصل اول این کتاب به مباحث جمع
قرآن پرداخته است.
۹. الوحی من التنزیل الی التدوین از حمادی المسعودی؛ ۱۰. تدوین
القرآن المجید از محمد عزه دروزه؛ ۱۱. پژوهشی در مصحف
امام علی علیهالسّلام اثر جعفر نکونام.
پایان نامههای متعددی نیز در این موضوع تدوین شدهاند؛ مانند: ۱. پژوهشی پیرامون جمع
و تدوین
قرآن کریم در عصر
رسول اکرم صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم از محمود عرب شیرازپور
؛ ۲. پژوهشی در جمع
و تدوین
قرآن اثر محمدرضا ماهرویی
؛ ۳. جمع
و تدوین
قرآن نگاشته سید داود مصطفوی
؛ ۴. جمع
و تدوین
قرآن از احمد فغانی
؛ ۵. جمع
و تدوین
قرآن کریم اثر نادر مجتبی ثمرین
؛ ۶. بررسی دیدگاه
مستشرقین و علمای فریقین در زمینه جمع
و تدوین
قرآن نگاشته سید مسعود موسوی
؛ ۷. نقد
و بررسی آراء مختلف در جمع
و تدوین
قرآن از جهانگیر امیری.
کتابهای علوم
قرآن مانند البرهان فی علوم
القرآن زرکشی، المرشد الوجیز ابوشامه، الاتقان سیوطی، مناهل العرفان زرقانی، مباحث فی علوم
القرآن صبحی صالح، التمهید فی علوم
القرآن استاد معرفت، علوم
القرآن حکیم، بحوث فی علوم
القرآن میرمحمدی
و نیز کتابهای تاریخ
قرآن به تفصیل این بحث را مطرح کردهاند؛ مانند تاریخ
قرآن زنجانی، رامیار، معرفت، محمد حسین صغیر، حجتی
و جز اینها.
آرای گوناگونی درباره جمع
قرآن بیان شده است. بسیاری از
قرآن پژوهان معتقدند تنظیم سورهها
و شروع
و ختم آنها به دستور
و اعلام رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده است
و جمعی بر آن ادعای
اجماع کردهاند
و در آن تردیدی نیست
و روایات و ادله پرشماری
بر آن
دلالت دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. روایاتی که با ذکرِ نام سورههای
قرآن، برای قرائت آنها
ثواب و خواصی را ذکر میکنند.
شایان ذکر است هرچند بخشی از این روایات ضعیف یا مجعولاند، روایات معتبر نیز در این زمینه کم نیستند.
۲. روایاتی که دلالت دارند پیامبر اکرم صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم برخی از سورههای
قرآن را با ترتیب کنونی در
نماز و غیر آن
تلاوت میکردند.
۳. روایاتی که دلالت دارند رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم آیاتی را به عنوان اولین یا آخرین
آیات برخی سورهها ذکر میکنند،
مگر اینکه ادعا شود ممکن است آیات وسط برخلاف چینش کنونی بوده است که بسیار بعید است
و کسی چنین ادعایی نکرده است.
۴. روایاتی که میگویند: آیهای فرود میآمد
و رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم میفرمود:
جبرئیل دستور داده است که این آیه را در فلان سوره قرار دهم
؛ مانند:
ا. روایت شده که آیه «واتَّقوا یَومـًا تُرجَعونَ فیهِ اِلَی اللّهِ»
آخرین آیهای بود که در اواخر عمر رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نازل شد
و آن حضرت فرمود: جبریل فرمان داده است آن را بعد از آیه ۲۸۰
بقره قرار دهید.
به این روایت نقدهایی وارد شده است: اولاً این روایت در نقل یاد شده مرسل است
و در برخی نقلها موقوف
و منقول از ابن عباس
و برخی دیگر از
صحابه است
و چه بسا
اجتهاد خود آنها باشد. ثانیا با روایات دیگری که آیات دیگر را آخرین آیه نازل شده دانستهاند،
تعارض دارد
و اختلاف درباره آخرین آیه نازل شده به قدری است که باقلانی احتمال داده است این روایات اجتهادات راویان باشند.
برخی نیز درصدد جمع بین این روایات برآمدهاند.
ثالثا این آیه با واو عطف شروع شده
و حاکی از پیوستگی آن به آیات پیشین است
و نزول جداگانه آن خلاف ظاهر
و سیاق آیه است.
رابعا ادعا شده هیچ دلیلی وجود ندارد که پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بخواهد آیات
قرآن را برخلاف ترتیب نزول جایگذاری کند؛ به ویژه آنکه
قرآن امام علی علیهالسّلام که با اشاره
پیامبر جمع آوری شده چینش آیاتش به ترتیب نزول بوده است
و هیچ آیهای برخلاف نزول جایگذاری نشده بود
و اساساً هیچ حاجتی به این نبوده است که آیات با اشاره پیامبر مرتب شود.
گفتنی است این اشکالات با یک انگیزه مطرح نشدهاند؛ برخی را کسانی مطرح کردهاند که توقیفیت چینش آیات در سورهها را باور ندارند؛ مانند اشکال اول
و دوم؛ ولی برخی، اشکالات فوق را برای اثبات چینش آیات سورهها برحسب ترتیب نزول مطرح کردهاند.
ب. از طریق
اهل سنت نقل شده است که پس از نزول آیه «اِنَّ اللّهَ یَامُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ...»
پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم فرمود: جبرئیل فرمان داد تا آن را در این سوره قرار دهم. شهربن حوشب روایت مذکور را از عثمان بن ابی العاص گزارش کرده است. همو در نقلی دیگر بدون ذکر جمله «جبرئیل فرمان داد تا آن را در این سوره قرار دهم» روایت مذکور را از عثمان بن مظعون نقل کرده است. ابن کثیر هر دو روایت را تایید میکند
؛ ولی برخی با توجه به مکی بودن
سوره نحل و اسلام آوردن عثمان بن ابی العاص در سال نهم
هجرت در نقل اول تردید کردهاند.
۵. بر پایه روایتی هرگاه آیه
و سورهای بر پیامبر نازل میشد دستور میدادند آن را بنویسند
و درباره هریک از آیات پراکنده میفرمودند آن را در فلان سوره قرار دهید.
روایت یاد شده را یزید فارسی مجهول الحال
از ابن عباس گزارش کرده است
و از نظر برخی محققان اهل سنت ضعیف شمرده شده است.
گفتنی است با وجود ادله یاد شده
و اتفاق نظر پیش گفته،
علامه طباطبایی در توقیفی بودن ترتیب همه آیات در سورهها، تردید کرده
و معتقد است روایات یاد شده توقیفی بودن ترتیب بخشی از آیات را ثابت میکنند نه همه آنها را.
به هر روی مجموع ادله گذشته به ویژه دلیلهای یکم تا سوم
و اتفاق نظر کم نظیر
قرآن پژوهان، همسانی ترتیب کنونی آیاتِ سورهها را با آنچه در
زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده است نتیجه میدهد، افزون بر اینکه ترتیب کنونی آیاتِ سورههای
قرآن در قریب به اتفاق آیات مطابق با ترتیب نزول است
و چنان که در روایات فریقین آمده است نزول هر سوره با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز
و آیات آن سوره یکی پس از دیگری نازل میشد، تا اینکه با نزول بسم اللّه بعد پایان سوره معلوم میشد
و چنانچه
روایات پیشین مبنی بر جایگزینی آیات بر خلاف ترتیب نزول، درست باشد موارد معدودی از این قاعده تخطی شده است.
در اینکه ترتیب کنونی سورهها توقیفی است
و به فرمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم انجام شده است یا این کار بعد از آن حضرت صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و توسط
صحابه انجام گرفته اختلاف جدی است. نتیجه اختلاف یاد شده اختلاف دیگری است
و آن اینکه نوعا مدعیان توقیفی بودن ترتیب سور، گردآوری
قرآن را مربوط به زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم میدانند، هرچند در نوشت ابزارهای مختلف بوده
و بعد از پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم میان دو جلد قرار گرفته است؛ اما کسانی که ترتیب سورهها را اجتهادی میدانند جمع
قرآن به معنای مرتب کردن سورههای آن در چینش کنونی را مربوط به بعد از آن حضرت میدانند. دیدگاههای مختلف در این مسئله بدین شرحاند:
جمع زیادی از جمله ابن اشته اصفهانی
(م. ۲۳۶ ق.)؛ حارث بن اسد محاسبی
(م. ۲۴۳ ق.)؛ بلخی
(م. ۳۱۹ ق.)؛ ابن انباری
(م. ۳۲۸ق.)؛ سید مرتضی
(م. ۴۳۶ ق.)؛ حاکم جشمی
(م. ۴۹۴ ق.)؛ کرمانی
(م. ۵۰۰ ق.)؛ طبرسی
(م. ۵۴۸ ق.)؛ ابن شهر آشوب
(م. قرن۶ ق.)؛ ابن حصار
(م. ۶۱۱ ق.)؛ نیشابوری
(م. ۷۲۸ ق.)؛ ابوشامه مقدسی
(م. ۶۶۵ ق.)
و جمع زیادی از معاصران
از جمله آیه اللّه خوئی،
علامه عسکری،
وهبه زحیلی،
صبحی صالح،
دروزه،
جعفر مرتضی عاملی
و غیر ایشان
معتقدند جمع
قرآن با ترتیب کنونی در زمان رسول خدا
و با
اشراف آن حضرت انجام گرفته است،
حتی برخی بر آن ادعای اجماع کرده
و مدعیاند روایات صحیح فراوانی دلالت دارند که رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و صحابه،
قرآن را به ترتیب کنونی
تلاوت میکردند.
قاضی ابوبکر (م. ۴۰۳ ق.) این نظر را ترجیح داده
و قرطبی آن را درست تر دانسته است.
به هر روی مدعیان جمع
و تالیف
قرآن در زمان
رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم با ترتیب کنونی به ادله نقلی
و کلامی
و عقلی استناد کردهاند که به بررسی آنها در دو گروه میپردازیم:
قرآن در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
تدریس و حفظ و بر رسول خدا عرضه میشد
و جمعی مانند ابن مسعود
و ابیّ بن کعب
و دیگران آن را چندین بار بر پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم خواندهاند.
گفتنی است که هیچ یک از موارد یاد شده، جمع
قرآن به ترتیب کنونی را نتیجه نمیدهد، زیرا احتمال دارد تدریس، حفظ
و عرضه
قرآن با چینشی متفاوت با چینش کنونی بوده است.
بر پایه روایاتی فراوان
اصحاب رسول خدا صلی الله علیه
و آله؛
قرآن را ختم میکردند یا اینکه آن حضرت آنان را به ختم
قرآن تشویق میکرد، بنابراین
قرآن در زمان آن حضرت آغاز
و پایانی داشته است.
این دلیل نیز مدعا را ثابت نمیکند، زیرا ختم
قرآن، با ترتیب خاصی ملازمه ندارد.
برخی ادعا کردهاند روایاتِ صحیح
و پرشماری وجود دارد که رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و صحابه قرآن را به ترتیب کنونی (از فاتحه تا ناس) میخواندند
؛ ولی این روایات را ذکر نکردهاند.
بنا به روایتی که بر طبق قواعد حدیثی
اهل سنت صحیح شمرده شده
از زید بن ثابت نقل شده است که نزد رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بودیم
و قرآن را از برگهها جمع میکردیم.
معنای تالیف
قرآن که در این روایت آمده مرتب کردن آیات
و سورههای آن با نظارت پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم است نه نگارش محض.
گفتنی است اموی بودن عبدالرحمن بن شماسه راوی حدیث یاد شده، ستایش از
شام در ذیل این
حدیث و اختلاف در نقلهای آن چنان که در یک نقل «نُؤلّف
القرآن»
و در نقل دیگر «نکتب الوحی»
آمده است، از ضعفهای حدیث مذکور
و نشانه مجعول بودن آن شمرده شدهاند.
از عبداللَّه بن عمرو (عمر)
نیز نقل شده که در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
قرآن را جمع کرده بود
؛ ولی جمع
قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه
و آله؛ لزوما به معنای یکسان بودن ترتیب آن با ترتیب
قرآن کنونی نیست.
جمعی که از آنها به «کاتبان
وحی » یاد شده است
به فرمان رسول خدا صلی الله علیه
و آله؛
قرآن را بر روی نوشت ابزارهای مختلف مینوشتند
و یک نسخه از آن نیز نزد رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده
و روایت شده است آن حضرت هنگام وفات به
علی علیهالسّلام فرمودند:
قرآن در کنار بستر من در جزوهها، حریرها
و کاغذهاست. آنها را جمع کن
و نگذار ضایع شود، چنان که یهود
تورات را ضایع کردند. علی علیهالسّلام به
وصیت آن حضرت عمل کرد.
گفته شده: روایات یاد شده، ظهور دارند که کاتبان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به امر آن حضرت
قرآن را به ترتیب کنونی جمع آوری کرده بودند
؛ ولی ادعای چنین ظهوری مشکل است وجمع
قرآن در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بر همسان بودن آن با ترتیب مصحف کنونی دلالتی ندارد.
در روایات نام عدهای (۴ یا ۶ نفر یا بیشتر)
از
صحابه آمده که
قرآن را در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم جمع کردهاند.
ادعا شده این کار زیر نظر آن حضرت بوده است
و حمل جمع در این روایات بر حفظ،
بعید به نظر میرسد، زیرا دلیلی بر آن نیست،
بلکه دلیل برخلاف آن است؛ به ویژه که میدانیم حافظان
قرآن در عصر رسالت به مراتب بیش از این تعداد بودهاند.
برخی روایات که از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نقل شده
و تلاوت
قرآن را از روی
مصحف تشویق میکند
تاییدی بر این مطلب است
؛ ولی بر فرض مراد از «جمّاع
القرآن» نگارندگان آن باشد، نگارش
و نیز تشویق به
تلاوت قرآن از روی مصحف در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم هیچ دلالتی بر یکسان بودن ترتیب سور آن با ترتیب کنونی ندارد.
رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم فرموده است: «لاصلوة الاّ بفاتحة الکتاب»
و چون
سوره حمد نخستین سوره نازل شده نیست، پس
فاتحة الکتاب بودن آن به علت ترتیب کنونی
قرآن در زمان آن حضرت است؛
ولی این دلیل نیز تمام نیست، چون اولاً برخی سوره حمد را نخستین سوره در ترتیب نزول دانستهاند
و شاید عنوان فاتحه الکتاب بدین سبب باشد. ثانیا این روایت حداکثر توقیفی بودن سوره حمد در آغاز
قرآن را ثابت میکند، لذا باقلانی با اینکه در جاهای مختلف الانتصار بر اجتهادی بودن ترتیب سورهها اصرار دارد،
احتمال توقیفی بودن آغاز
و پایان
قرآن را تقویت میکند، زیرا در آغاز
و پایان همه مصاحف فاتحه الکتاب والناس بوده است.
آیات تحدی و آیاتی که در آنها از
قرآن با عنوان «کتاب» یاد شده است
و نیز
حدیث متواتر ثقلین که در آن کتاب خدا در کنار عترت آمده است دلالت دارند که جمع
و تالیف
قرآن در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده
و بعید است مراد از کتاب مجموعهای نامرتب باشد
؛ هرچند با دلیل یاد شده
و برخی دیگر از ادله پیش گفته نمیتوان جمع
قرآن در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم را با ترتیب کنونی ثابت کرد؛ ولی اصل تدوین
قرآن در زمان آن حضرت ثابت میشود، مگر اینکه گفته شود آیات تحدی
و اطلاق کتاب بر
قرآن در دوران مکی نیز با وجود جمع نشدن
قرآن در یک مجموعه بوده است. افزون بر اینکه تحدی به خود آیات
و سورهها بوده است نه ترتیب موجود بین آنها.
روایتی از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم که
قرآن را با ترتیب کنونی به ۴ قسمت (سبع طُوَل، مئین، مثانی
و مُفصّلات) قسمت کرده است
و از نظم
قرآن در مجموعهای منسجم با ترتیب کنونی حکایت میکند؛ ولی
اضطراب متن روایت در نقلهای مختلف، اجمال
و قابلیت انطباق آن بامصحف عثمانی
و مصحف ابن مسعود
و اُبیّ بن کعب
از اشکالاتیاند که بر روایت مذکور، وارد شدهاند.
بنا به نقلی پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم ۷ سوره طولانی
قرآن را در یک رکعت خواند. این نقل، ۷ سوره را با ترتیب کنونی یاد میکند. مشابه این
روایت در سورههای مفصل نیز آمده است
که موارد یاد شده بر شناخته شدن ترتیب کنونی در آن زمان دلالت دارند؛ نیز روایتی که
دلالت دارد
قرآن در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به ۷ جزء تقسیم شده بود
و ابن حجر بعد از نقل آن، آن را دلیل توقیفی بودن ترتیب سورهها میداند.
به نظر میرسد نقلهای یاد شده، بر فرض صحت، توقیفی بودن همه سورههای
قرآن را به گونه موجبه کلیه ثابت نمیکنند، چنان که زرقانی ذیل حدیث تقسیم
قرآن به ۷ جزء به این مطلب تصریح کرده است،
افزون بر اینکه خواندن رسول خدا ۷ سوره طولانی (بیش از ۱۰ جزء) را در یک رکعت بعید به نظر میرسد.
روایت ابیّ بن کعب که با ذکر سورهها با ترتیب کنونی فضیلت
قرائت آنها را بیان میکند از دیگر ادله مدعیان توقیفی بودن ترتیب سوره هاست
؛ ولی مجعول بودن یا دست کم ضعف سندِ روایت یاد شده
و نیز احتمال نقل به معنا
و چینش ذکر ثواب سورهها بر اساس چینش کنونی
قرآن، از اشکالاتیاند که بر آن وارد شدهاند.
قرآن قانون اساسی
اسلام و معجزه ابدی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، از این رو
و با توجه به
اهتمام فراوان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و مسلمانان به
قرآن و وجود نوشت ابزار کافی برای نوشتن
قرآن، عقلاً نمیتوان پذیرفت که آن حضرت
قرآن را جمع نکرده، از
دنیا برود
و آن را در معرض ضایع شدن قرار دهد.
ادامه داشتن نزول
قرآن در زمان حیات پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نیز نمیتواند دلیل بر ترک این مهم باشد،
همان گونه که این امر در چینش آیات در زمان آن حضرت خللی ایجاد نمیکرد؛ افزون بر اینکه ائمه
اهل بیت علیهمالسّلام مصحف عثمانی را تایید
و ترتیب کنونی
قرآن را پذیرفتهاند.
اگر این تدوین
و ترتیب در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و زیر نظر آن حضرت انجام نگرفته بود،
امامان علیهمالسّلام آن را بازگو میکردند.
به هر روی اظهار نظر قطعی در این مسئله، دشوار است، از این رو زرکشی گاهی به توقیفی بودن
و گاهی برخلاف آن
نظر میدهد؛ ولی بدون تردید تایید
ائمه اهل بیت علیهمالسّلام از مصحف عثمانی
و دلیل عقلی یاد شده گواه توقیفی بودن چینش سوره هایند
و دلالت دارند که همه آیات
و سورههای
قرآن در زمان رسول خدا با دقت تمام نگارش شدهاند
و ادله
و قراین نقلی زیادی که به بخشی از آنها اشاره شد تاییدی بر این دیدگاهاند.
جمعی به اجتهادی بودن ترتیب کنونی
قرآن معتقدند؛ مالک (م. ۱۷۹ ق.)؛ طبری (م. ۳۱۰ ق.)،
ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ مکی بن ابی طالب
(م. ۴۳۷ ق.)؛ عزالدین بن عبدالسلام
(م. ۶۶۰ ق.)؛ خطّابی (م. ۳۸۸ ق.)
و از بزرگان
شیعه محدث نوری
(م. ۱۳۲۰ ق.)؛
علامه طباطبایی ،
استاد معرفت
و جمعی دیگر، بر این باورند. در میان
قدما قاضی ابوبکر ضمن تاکید بر توقیفی بودن ترتیب آیات
بارها بر اجتهادی بودن ترتیب سورهها تاکید میکند.
این قول به جمهور نسبت داده شده است،
هرچند در این نسبت تردید است
و به نظر بیشتر ناشی از ذکر روایات جمع
قرآن پس از پیامبر
و سکوت در برابر آن هاست نه تصریح به این دیدگاه.
مهمترین ادله این گروه عبارتاند از:
روایات جمع
قرآن پس از
پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم توسط زید؛ این روایات دلالت دارند که در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
قرآن در
حافظه افراد نگهداری میشد. در دوران ابوبکر در
جنگ یمامه شمار فراوانی از حافظان
قرآن شهید شدند. خلیفه با هشدارِ عمر از
ترس ضایع شدن
قرآن به فکر جمع
قرآن افتاد
و زید بن ثابت با عدهای (سعید بن عاص، عبدالرحمن بن حارث بن هشام
و عبداللّه بن زبیر) به دستور ابوبکر این کار را انجام دادند
و بدین ترتیب نسخهای از
قرآن را نگاشتند. این نسخه ابتدا نزد ابوبکر
و پس از وی نزد عمر
و سپس نزد دخترش حفصه نگهداری میشد.
بنا به گزارش یعقوبی این کار را گروهی متشکل از ۲۵ نفر از
قریش و ۵۰ نفر از انصار به سرپرستی زید عهده دار شدند
و ابوبکر به آنها دستور داد
قرآن را بنویسند
و بر سعید بن عاص که مردی فصیح بود عرضه کنند.
گفته شده: این گروه هر روز در
مسجد گرد هم میآمدند
و کسانی که آیه یا سورهای از
قرآن در اختیار داشتند نزد آنها میآورند
و با ارائه دو شاهد بر هر آیه یا سوره، از آنها دریافت میشد.
تنها دو آیه پایانی
سوره برائت را از خزیمة بن ثابت به دلیل آنکه پیامبر شهادت او را دو شهادت به حساب آورده بود بدون ارائه شاهدی دیگر پذیرفتند؛
ولی وجود برخی نکات تامل برانگیز در این روایات سبب تردید محققان در آنها شده است؛ از جمله:
با وجود پرشمار بودن روایات جمع
قرآن بعد از پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم،
وجود تناقض بین این
روایات و اضطراب متن سبب تردید در درستی آنها میشود.
برخی نخستین جمع
قرآن را مربوط به
زمان ابوبکر
و بعضی مربوط به زمان عمر
و برخی به زمان عثمان میدانند. از برخی از این
روایات برداشت میشود که بعضی از آیات
قرآن تا زمان عثمان فقط در سینه افراد نگهداری شده
و تدوین نشده بوده است؛ همچنین تناقضات دیگری نیز در این روایات دیده میشوند.
گفتنی است هرچند برخی محققان درصدد پاسخ از بعضی از این اشکالات برآمدهاند
؛ ولی تامل در مجموعه این روایات تردیدهایی باقی میگذارد. برخی از این روایات که زید یا فرزندش خارجه آنها را نقل کردهاند سعی دارند با بزرگنمایی کار
و بازگویی دشواری آن، برای زید فضیلت سازی کنند؛ به گونهای که حتی در برخی از آنها همراهی
و کمک دیگران نادیده گرفته شده است یا اوراق اصلی
و منبع اساسی زید را دست کم
و ناچیز جلوه میدهد تا بزرگی کار خود را نمایان سازد، غافل از آنکه نوشتههای
قرآن که در حضور شخص پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم تدوین شده بود در
اختیار زید
و دیگر همکارانش بود
و چنین نبود که زید آن را از میان شاخههای
خرما و استخوان پارهها
و سینههای افراد گرد آورده باشد،
زیرا هرچند از شاخههای خرما، استخوانها، تکههای چوب
و سنگهای نازک به عنوان نوشت ابزارهای
قرآن در برخی روایات یاد شده است، در آن روزها نوشت ابزار نرم مانند کاغذ
و چرم در مکه
و مدینه فراوان بوده است
و بسیاری از نامههای رسول خدا صلی الله علیه
و آله؛ بر روی چرمهای آماده نوشته میشد
و چنان که برخی محققان
شیعه و سنی
بیان کردهاند نوعا از آنها استفاده میشده است. دقت در روایتی که پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم در آن به امیرمؤمنان علیهالسّلام
وصیت میکند تا
قرآن را که در پشت بستر آن حضرت است جمع کند، این مطلب را به خوبی تایید میکند.
اگر قرار بود همه
قرآن در نوشت ابزارهای سخت نوشته شده باشد طبیعتا میبایست حجم زیادی را اشغال کند، در حالی که طبق روایت یاد شده همه آن در یک پارچه وجود داشته است.
مشکل دیگر تردیدی است که برپایه برخی از این روایات، از ابوبکر یا زید برای انجام این کار به سبب
بدعت بودن آن دیده میشود، با اینکه قبلاً در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
قرآن بارها مقابله
و حفظ
و نوشته شده بود
و تمامی آیات
و دست کم بسیاری از سورهها مشخص شده بود، بنابراین، نوشتن
و جمع
قرآن کار تازهای نبود تا بدعت باشد، زیرا قبلاً نسخههایی از
قرآن تهیه شده بود
و نسخه اصلی آن نزد پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نگهداری میشد
و به گفته زرقانی، جمع
قرآن کاری نو
و بدعتی در
اسلام نبود، بلکه تشریع آن براساس قواعدی بود که رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم با نوشتن
قرآن و برگزیدن نویسندگان وحی پایه گذاشت
؛ همچنین هراس از نابودی
قرآن آن گونه که عمر گفته نمیتواند انگیزه اصلی جمع
قرآن باشد؛ به ویژه که میدانیم نسخهای که ابوبکر آن را تهیه کرد هرگز در اختیار عموم قرار داده نشد.
افزون بر اینکه بر فرض، جمع
قرآن را در آن زمان کاری نو
و بی سابقه بدانیم ضرورت آن بسیار روشن بود
و آن گونه که این روایات حکایت میکنند پیچیده نبود. احتمالاً کسب فضیلتِ در اختیار داشتن نسخهای از
قرآن همانند دیگر
صحابه برجسته
و در اختیار داشتن
قرآن،
انگیزه دستگاه حاکم در این کار بوده است.
سعیدبن عاص که مطابق نقل یعقوبی، ابوبکر دستور داد
قرآن را بر او عرضه کنند
در آن زمان حدود ۱۰
سال داشته است.
البته وی براساس روایات، در ماجرای توحید مصاحف توسط عثمان حضور داشته است
که احتمالاً ذکر او در اینجا به سبب خلط این دو جریان باشد.
این روایات با
اجماع مسلمانان مبنی بر اثبات
قرآن با تواتر مخالفت دارند، زیرا در آنها آمده است که با شهادت دو نفر
و حتی در برخی موارد با شهادت یک نفر
قرآن ثبت میشد. توجه به این اشکال سبب شده است که برخی به توجیه ثبت
قرآن با شهادت دو شاهد بپردازند
و دو شاهد را به حفظ
و کتابت
یا شهادت به اینکه نوشتن در حضور پیامبر انجام شده است
یا شهادت بر اثبات یکی از وجوه
قرائت یا شهادت به اینکه نوشتهها مطابق با آخرین عرضه بر پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده است
تفسیر کنند، از این رو نویسنده مقدمة المبانی بعد از توجیه این روایات مینویسد: مگر ممکن است آیهای را با شهادت یک یا دو نفر نوشته باشند؟
معرفت در پاسخ به اشکال یاد شده
تواتر را در اینجا تواتر مصطلح ندانسته، بلکه مقصود از تواتر را یقین به نص
قرآن دانسته که به باور ایشان با شهادت گروهی
و تایید گروه دیگر به دست میآید؛ به ویژه که این گروه
صحابه برجسته رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم باشند.
این سخن برخلاف آن چیزی است که از روایات جمعِ
قرآن برداشت میشود، زیرا این روایات در شهادت دو عادل صراحت دارند نه چیزی بیش از آن.
در دلیلی که در این روایات برای جمع
قرآن بیان شده است (کشته شدن بسیاری از حافظان
قرآن در جنگ یمامه) مناقشه شده است؛ زیرا در فهرست شهدای این
جنگ نام افراد معدودی ذکر شده است که احتمال حافظ بودن اغلب
قرآن را داشتهاند،
هرچند این ادعا که شهدای این جنگ غالبا تازه مسلمانان بودهاند
نیز پذیرفتنی نیست.
دلیل دیگر مخالفان جمع
قرآن در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم روایت
زید بن ثابت است که پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم از دنیا رفت، در حالی که
قرآن گردآوری نشده بود؛ ولی اولاً این روایت با روایات دیدگاه نخست
تعارض دارد؛ از جمله روایتی از خود زید که میگوید: ما در زمان رسول خدا
قرآن را گردآوری میکردیم.
ثانیا راوی آن زید است که احتمالا درصدد بزرگنمایی کار خودش بوده است. ثالثا در مدعا صراحت ندارد، زیرا احتمال دارد مراد این باشد که در زمان آن حضرت
قرآن میان دو جلد
یا در یک مصحف گردآوری نشده بود
یا نتوانستند
قرآن منظم یا مدونی از نظر سورهها فراهم آورند، هرچند رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم آنها را به نظم
و ترتیب خاصی درباره
آیات و سور آگاه ساخت.
گفته شده است که در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم چون
قرآن در حال نزول بود، جمع
و تالیف قطعی آن امکان نداشت؛ ولی به نظر میرسد با توجه به روایات تقسیمات
قرآن و برخی روایاتی که پیش تر به آنها اشاره شد ترتیب کلی آیات
و سورهها به ویژه در سالهای آخر عمر
رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم که بیشتر
قرآن نازل شده بود مشخص بود
و نظم
قرآن شکل گرفته بود
و چنان که در برخی روایات آمده است پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم با نزول سوره جدید دستور میداد آن را کنار فلان سوره
قرار دهند. به گفته ابن انباری
جبرئیل، پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم را از جایگاه سورهها
و آیات باخبر میکرد.
گفتنی است مخالفان جمع
قرآن در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم مشابه این پدیده یعنی قرار دادن برخی آیات در سورهها را با استناد به روایات در تنظیم سورهها پذیرفتهاند،
با اینکه براساس برخی روایات گاه آیهای بعد از چندین سال به سورهای ملحق میشد،
هرچند به نظر این امر کمتر رخ داده است.
طبق روایات
شیعه و بسیاری از
اهل سنت جمع
قرآن نخستین بار بعد از پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم توسط امیرمؤمنان علیهالسلام بر اساس ترتیب نزول انجام شده است، بنابراین ترتیب
قرآن توقیفی نیست
و جمع
قرآن در زمان پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم انجام نشده است؛
ولی همانگونه که روایات مصحف
امام علی علیهالسلام دلالت دارند مصحف آن حضرت تنها
قرآن نبوده است
و افزون بر متن
قرآن، مشتمل بر تفسیر، تاویل، توضیح احکام،
ناسخ و منسوخ، سبب نزول
و ذکر نام اشخاصی نیز بوده که آیات درباره آنان نازل شده است.
از دیگر ادله توقیفی نبودن ترتیب سورهها اختلاف مصاحف
صحابه در این جهت است، زیرا اگر نظم سورهها به دستور پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بود قطعا
صحابه با آن مخالفت نمیکردند؛ ولی اولاً دلیل این مدعا برخی اخبار غیر معتبر است که نمیتوان در این امر مهم به آنها اعتماد کرد. ثانیا در مقابل، اخباری بیانگر عدم اختلاف بین آنها هستند. ثالثا عدهای معتقدند اختلاف یاد شده مربوط به قبل از آخرین باری است که جبرئیل
قرآن را بر
پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم عرضه کرد وگرنه در آخرین بار، جبرئیل
قرآن را بر آن حضرت با ترتیب کنونی عرضه کرد
و برخی اخبار این مطلب را تایید میکنند.
به باور
ابن شهر آشوب پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم در هر سال
قرآن را یک بار
و در سال رحلت آن را دو بار به ترتیب کنونی بر جبرئیل خواند.
مشابه این معنا را بخاری نیز نقل کرده است
؛ افزون بر اینکه احدی، نه قائلان به توقیفی بودن ترتیب سور
و نه غیر ایشان هرگز مراعات این ترتیب در کتابت
قرآن را لازم نمیدانند،
لذا ضرورتی بر مراعات آن توسط نگارندگان مصاحف نبوده است.
اگر در ترتیب سورهها نصی از پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم میبود قطعا میبایست به ما رسیده باشد
و مانند ترتیب آیات در آن اختلاف نبود
؛ ولی پاسخ این مطلب روشن است، زیرا تنظیم
قرآن توسط رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به تدریج انجام شده است
و ادله عقلی و قراین
و شواهد نقلی متعددی که پیش تر به آنها اشاره شد گواه بر آناند.
شایان ذکر است اینکه خلفا بعد از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم در خصوص
قرآن کاری انجام دادهاند مثلاً ابوبکر برای خود صُحُف یا مصاحفی تدوین کرد
و عثمان برای رفع اختلاف، مصاحف را یکی کرد، جای تردید نیست؛ ولی بعدها احتمالاً برخی برای فضیلت سازی کوشیدند با بزرگنمایی، کارهای انجام گرفته در زمان رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم را نادیده گرفته، هرکسی شخصیت محبوب خود را «نخستین جامع
قرآن» معرفی کند، از این رو برخی ابوبکر، برخی دیگر عمر
و برخی عثمان را نخستین جامع
قرآن معرفی میکنند.
به هر روی بر فرض صحت
روایات جمع
قرآن در زمان ابوبکر او نیز مانند دیگر
صحابه پس از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم کوشید تا
قرآنی شخصی در ضمن صحیفههایی پراکنده
یا در مجموعهای میان دو جلد
برای خود فراهم کند، از این رو آن را در اختیار مسلمانان قرار نداد
و پس از او نیز به عمر که در این کار او را همراهی کرد منتقل شد
و بعد از عمر نزد دخترش حفصه بود
و عثمان در توحید مصاحف از آن استفاده کرد
و پس از
مرگ حفصه توسط مروان از بین برده شد.
شاید بتوان روایتی را مؤیدی بر این مدعا دانست که میگوید: ابوبکر خود شخصا مصحفی نگاشت
و از زید بن ثابت خواست در آن نظر کند
و زید نپذیرفت تا اینکه ابوبکر، عمر را واسطه کرد
و زید این کار را کرد.
گفتنی است که بنا به روایتی نخستین بار عمر به جمع
قرآن پرداخت.
طبری معتقد است این نسبت از آن روست که هرچند کار جمع
قرآن در نوشت ابزارهای مختلف در زمان ابوبکر به پایان رسید؛ ولی عمر بعد از ابوبکر آن را در یک مصحف قرار داد.
ابن حجر
و به تبع او سیوطی با اشکال بر این روایت به سبب منقطع بودن بر این باورند که این روایت بدین معنا است که عمر برای اولین بار به ابوبکر اشاره کرد تا
قرآن را جمع آوری کند،
در هر حال به احتمال زیاد هدف اصلی این گونه روایات ثبت فضیلت «نخستین جامع
قرآن» برای افرادی خاص است.
جمعی از
قرآن پژوهان به توقیفی بودن ترتیب بسیاری از سورههای
قرآن معتقدند؛ اما در عین حال ترتیب برخی از سورهها مانند
سوره توبه را اجتهادی
و مربوط به دوران پس از پیامبر میدانند. بیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ ابن عطیه
(م. ۵۴۲ ق.)؛ ابن حجر
(م. ۸۵۲ ق.)؛ سیوطی
(م. ۹۱۱ ق.)
و از معاصران ابن عاشور،
زرقانی،
رامیار
و دکتر حجتی
از این گروهاند. دلیل این گروه برخی روایاتی است که تصریح میکند ترتیب بعضی سورهها اجتهادی است؛ از جمله برپایه روایتی ابن عباس از عثمان میپرسد: چرا
سوره انفال را که از مثانی است با سوره توبه که از مئین است کنار هم آورده
و بین آن دو با «بِسمِ اللّه الرَحمنِ الرَحیمِ» فاصله نینداخته
و در سبع طُوال قرار دادید؟ عثمان پاسخ میدهد: زیرا درباره سوره توبه که از آخرین سورههای نازل شده بر پیامبر بود چیزی از رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به ما نرسیده بود
و داستان هر دو سوره شبیه هم بود، از این رو آن دو را کنار هم نهادم. ابن عطیه معتقد است با توجه به اخبار، ترتیب سوره هایِ سبع طُوال، حوامیم
و مفصلات توقیفی است؛ ولی ترتیب برخی دیگر اجتهادی است
؛ ولی ابوجعفربن زبیر معتقد است روایات بر بیش از آنچه ابن عطیه گفته است دلالت دارد.
سیوطی با استناد به روایت ابن عباس نظر بیهقی را که به توقیفی بودن همه سورهها جز برائت
و انفال معتقد است آرامبخش دل میداند.
به نظر در این امر مهم نمیتوان بر خبر واحد ضعیفی اعتماد کرد که حتی براساس قواعد رجالی
اهل سنت از طریق راوی مجهول الحالی (یزید الفارسی) نقل شده که او را کاتب عبیداللّه بن زیاد دانستهاند.
باقلانی در مضمون این روایت تردید میکند
و احتمال میدهد در نقل آن کم یا زیادی رخ داده باشد.
جای شگفتی است که ادعا میشود
پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم ترتیب بخش بزرگی از
قرآن را معین کرد؛ ولی ترتیب بخش اندک یا دو سوره توبه
و انفال را به
اجتهاد صحابه واگذاشت؛ به ویژه که نزول سوره انفال در اوائل
هجرت و در
جنگ بدر بوده
و آن حضرت با توجه به روایات به رحلت خویش آگاه بودهاند.
ابوجعفر بن زبیر (م. ۷۰۸ ق.) بعد از پذیرش قول به تفصیل در پاسخ به این اشکال که پس چرا مشهور با وجود این همه ادله، به اجتهادی بودن نظر دادهاند میگوید: اجتهادی بودن بدین معنا نیست که چینش یکایک سورهها اجتهادی باشد
و در صحت این نظر کافی است که چینش برخی از سورهها اجتهادی باشد. وی در ادامه، این اختلاف را لفظی میداند
و بر این باور است که بین سورههای
قرآن ارتباط وجود دارد، چون بر فرض قائل به اجتهادی بودن ترتیب سورهها باشیم باز منشا اجتهاد
صحابه ، اشارات پیامبر بوده است، از این رو مالک با وجود آنکه به اجتهادی بودن معتقد است، تالیف
قرآن را بر اساس قراین
و اشاراتی میداند که
صحابه از پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم شنیده بودند. سپس ارتباط موجود میان سورههای انفال
و برائت، طلاق
و تحریم، تکویر
و انفطار، الضحی
و الم نشرح، فیل
و قریش و معوذتین
و بسیاری دیگر از سورهها را تاییدی بر مدعایش میشمارد.
زرکشی نیز با وجود اظهار نظرهای مختلف در جایی با الهام از ابن زبیر اختلاف در این بحث را لفظی میداند، چرا که به باور وی بر فرضِ صحت اجتهادی بودن ترتیب سور، قطعا این کار با اشارات پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم بوده است.
در خلافت
عثمان (سال ۲۵ ق.)
از مناطق مختلف خبر میرسید که نو مسلمانان غیر عرب
قرآن را با قرائتهای مختلف میخوانند
؛ از جمله حذیفه بن یمان (از
اصحاب سرّ رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و یاران امیرمؤمنان علیهالسّلام
و سعیدبن عاص که از
جنگ ارمنستان بازمی گشتند خود دیدند که مردم هر شهری
قرآن را با قرائتی میخوانند
و قرائت خود را از دیگر قرائتها برتر میدانند، از این رو از عثمان خواستند برای جلوگیری از اختلاف چارهای بیندیشد.
منشا این قرائتها مصحفهایی بودند که برخی
صحابه جمع آوری کرده بودند
و با توجه به نفوذ گردآورندگان در میان مسلمانان جایگاهی ویژه پیدا کرده بودند،
از این رو عثمان پس از مشورت با
صحابه برجسته، چاره کار را در این دید که مصحف واحدی تهیه
و نسخه برداری کند
و در اختیار مسلمانان قرار دهد. وی فرمان داد
قرآنی را که به دستور ابوبکر نوشته شده بود از حفصه دختر عمر به
امانت گرفتند. ابتدا گروهی مرکّب از ۴ نفر از
صحابه (زید بن ثابت، عبداللّه بن زبیر، سعیدبن عاص
و عبدالرحمن بن حارث بن هشام) را مامور کرد تا نسخههای
قرآن را بنویسند. عثمان دستور داد که هرگاه این گروه اختلافی پیدا کردند، مورد اختلاف را به زبان
قریش بنویسند.
سپس با توجه به نسخههای متعددی که نیاز بود نوشته
و به اطراف فرستاده شود، دستیاران بیشتری لازم بود، به همین جهت برخی منابع تعداد آنان را ۱۲ نفر ذکر کردهاند.
برخی گزارشها نشان میدهند که این انجمن،
مصحف ابوبکر را اساس کار خود قرار داد؛ امّا از بررسی مصحف اُبیّ
و مقابله آنها با نوشتههای موجود زمان رسول خدا نیز غافل نماند
و همین روش، راز موفقیت عثمان در
توحید مصاحف بود.
برخی با استناد به قراین
و شواهدی نه چندان استوار، ادعا کردهاند که گروه توحید مصاحف، مصحف امام علی علیهالسّلام را اساس کار خود قرار دادند
و آن حضرت نسخهای از
قرآن در اختیار داشته است که به امر پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم برخلاف ترتیب نزول تدوین شده بوده است
و این نسخه غیر از مصحف علی علیهالسّلام است که گفته شده به ترتیب نزول تنظیم شده بوده است.
برخی این گفته
سید بن طاوس را که عثمان
قرآن را طبق نظر امیرمؤمنان علیهالسّلام جمع کرد،
مؤیّد این مطلب گرفتهاند،
هرچند پذیرش این ادعا مشکل است، به هر حال روند توحید مصاحف مورد تایید آن حضرت بوده است، در نتیجه ۴ نسخه از
قرآن نوشته
و به
کوفه ،
بصره و شام فرستاده شد
و عثمان نسخهای را که «امّ» یا «امام» نامیدند در
مدینه نگه داشت.
بنا به برخی روایات سه نسخه از آن را نیز به مکه،
یمن و بحرین فرستادند .ref>
مباحث فی علوم القرآن، صبحی الصالح، ص۸۴. و به گفته یعقوبی، دو نسخه از آن را به الجزایر
و مصر فرستادند.
احتمالاً این روایات مربوط به دورههای مختلف باشند. عثمان دستور داد نسخههای دیگر
قرآن را که نزد مردم بود از بین بردند.
این کار (توحید مصاحف) مورد تایید امیرمؤمنان علیهالسّلام
و صحابه بوده است.
البته ابن مسعود احتمالاً از این رو که جوانی کم سن
و سال
و بی تجربه چون زید متولی این کار شده است ناراحت بود،
بنابراین عثمان تنها مردم را بر یک مصحف
و یک قرائت جمع کرد تا از اختلاف جلوگیری شود.
برخی با جمع بین روایاتِ جمع
قرآن در دورههای مختلف، جمع
قرآن را در سه دوره دانستهاند:
۱. جمع در زمان پیامبر صلی الله علیه
و آله؛ در این دوره
قرآن در مدت ۲۳
سال به صورت پراکنده نازل میشد
و پیامبر خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم آن را با آرامی بر مسلمانان میخواند
و آنها آن را به
ذهن میسپردند. افزون بر این
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای نوشتن وحی
قرآن شتاب میکرد
و به محض اینکه آیهای نازل میشد به کاتبان وحی فرمان میداد آیه را در جایگاهش قرار دهند
و کتابت
قرآن خیلی زود در همان دوران مکه آغاز شد.
به گزارش بخاری از براء، هنگامی که آیه «لاَیَستَوِی القـعِدونَ مِنَ المُؤمِنینَ»
نازل شد پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم زید را فرا خواند
و به او فرمود تا لوح یا کتف
و دوات بیاورد
و آن را بنویسد.
پس کاتبان وحی، آنچه را بر رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نازل شده بود در نوشت ابزارهای مختلف نوشتند
و زمانی که
وحی کامل شد
و رحلت آن حضرت فرا رسید همه
قرآن در پیش روی آن حضرت
و با
اشراف و نظارت کامل حضرت در صحیفههای متعدد نگاشته شده بود؛ ولی در یک مصحف گردآوری نشده بود
و معنای سخن زید که پیامبر خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم از
دنیا رفت
و قرآن در یک چیز جمع نشده بود، همین است. این صحیفهها نزد رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم در خانه اش ماند تا اینکه بعد از رحلتش به ابوبکر انتقال یافت.
۲. جمع آوری
قرآن کریم در زمان ابوبکر؛ وی صحیفههای
قرآن پیش گفته را در یک مصحف جمع کرد
و این نخستین مصحف رسمی بود که دستگاه خلافت آن را تدوین کرد وگرنه پیش از این مصاحفی توسط برخی از
صحابه مانند امیرمؤمنان علیهالسّلام
و ابن مسعود تدوین شده بود
و این مصحف تا زمان
مرگ وی نزد او ماند
و سپس به عمر
و بعد به حفصه رسید.
۳. جمع
قرآن در زمان عثمان؛ در این زمان در پی اختلافاتی که در مصاحف
و به تبع آن در قرائتهای مختلف پیش آمده بود
و خطری که از این ناحیه احساس میشد عثمان پس از
مشورت با
صحابه چاره کار را در این دید که مصحف واحدی را تهیه
و نسخه برداری کند
و در اختیار همه مسلمانان قرار دهد
و این کار انجام شد.
جمع
قرآن از مهمترین مباحثی است که خاورشناسان به آن توجه کردهاند؛ نخستین بار، تئودور نولدکه مستشرق آلمانی در فصل دوم کتابش تاریخ
قرآن به مباحث جمع
قرآن پرداخت.
سپس رژی بلاشر نیز در بخشی از مقدمه ترجمه اش از
قرآن، مباحث جمع
قرآن را بررسی کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه در تحقیقات اخیر جان برتون اختصاصا موضوع جمع
قرآن را مورد توجه قرار داد
و کتابی با عنوان جمع
و تدوین
قرآن تالیف کرد. بسیاری از مستشرقان معتقدند ترتیب سورههای
قرآن در عصر
پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به شکل کنونی نبوده
و تلاش کردهاند توقیفی بودن ترتیب
آیات سورهها را که از مهمترین اندیشههای مسلمانان درباره
قرآن است، با هدف اثبات یکسان نبودن
قرآن کنونی با
قرآن عصر پیامبر صلی الله علیه
و آله؛ انکار کنند
و این بدان جهت است که
قرآن در میان کتابهای آسمانی جایگاهی ویژه دارد
و تنها کتاب آسمانی است که آیات آن را پیامبری الهی از وحی دریافت کرده است
و تاکنون کاملاً مصون مانده است؛ اما پیروان دیگر کتابهای آسمانی بر تحریف
و حتی بعضا به آسمانی نبودن کتابهای خود معترفاند، از این رو برای گرفتن این امتیاز از
قرآن با اهداف تبشیری به طرح شبهاتی مبنی بر
تحریف قرآن پرداخته
و در این خصوص در گردآوری شواهد
و قراین تاریخی کوشیدهاند.
در اینجا به بررسی برخی شبهات مطرح شده توسط آنها میپردازیم.
۱. برخی مستشرقان با استناد به برخی روایات ضعیف،
مصحف ابن مسعود را فاقد سورههای مُعَوَّذَتَیْن (از سورههای
قرآن کنونی) دانستهاند؛ ولی این مطلب تنها توسط برخی نقلهای ضعیف گزارش شده است.
افزون بر این به باور برخی بر فرض صحت روایت یاد شده، نبودن برخی از سورهها در برخی مصاحف چه بسا به سبب شهرت آنها
و عدم نیاز به نوشتن بوده است نه
قرآن ندانستن آنها،
چنان که آوردهاند: در مصحف ابن مسعود سوره حمد به سبب شهرتش نوشته نشده بود.
۲. گفته شده است که پس از تکمیل نسخههای مصاحف نسخهای را نزد عثمان آوردند
و او گفت: چه نیکو
و زیبا تهیه کردهاید؛ ولی در آن اشتباهی است که
عرب با زبانش آن را درست تلفظ میکند
؛ ولی این روایت، ضعیف، منقطع
و مضطرب است. آلوسی مینویسد: این روایت از عثمان صحیح نیست.
به باور ابن تیمیه هیئت توحید مصاحف همگی از اهل لغت
و ادب
و فصاحت بودند
و بسیار بعید است مرتکب اشتباه یا غلطی شوند که دیگران به آن پی ببرند
و خود از آن غافل باشند. ابن انباری سند حدیث یاد شده را صحیح نمیداند
و مدعی است محال است عثمان در
قرآن غلطی را باقی گذاشته باشد که دیگران در آینده بخواهند آن را درست کنند.
روایات دیگری نیز از برخی از جمله عایشه نقل شده که بیانگر غلط بودن برخی آیاتاند که خاورشناسان آنها را دستاویزی برای ادعای تحریف در
قرآن کردهاند که همگی این روایات از نظر سندی مخدوشاند؛ از جمله از عایشه نقل شده است که نویسندگان در
تدوین برخی آیات اشتباه کردهاند. محققان صراحتا این ادعا
و امثال آن را نادرست
و این روایات را جعلی
و غیر قابل اعتماد میدانند.
افزون بر اینکه تواتر
قرآن و اعتماد آن بر حفظ
و نقل شفاهی در ادوار مختلف افزون بر خط مصحف، از مهمترین ویژگیهایی است که
خداوند به این امت ارزانی کرده است.
آلاءالرحمن، البلاغی (م. ۱۳۵۲ ق.)؛ تهران، بعثت، ۱۴۲۰ ق؛ الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، قم، فخر دین، ۱۳۸۰ ش؛ الاجتهاد والتقلید، تقریر بحث الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)؛ علی الغروی، قم، الهادی، ۱۴۱۰ ق؛ اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی) (م. ۳۳۰ ق.)؛ الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش میرداماد
و رجائی، قم، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاءالتراث، ۱۴۰۴ ق؛ الاستذکار، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش سالم محمد
و محمدعلی، دارالکتب العلمیة، ۲۰۰ م؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد
و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریّة (م. ۱۳۸۵ ق.)؛ دارالکتاب الاسلامی؛ اعراب
القرآن، دعاس، حمیدان، قاسم، دمشق، دارالمنیر، ۱۴۲۵ ق؛ اعراب
القرآن الکریم
و بیانه، الدرویش، بیروت، دارابن کثیر
و الیمامة، ۱۴۰۸ ق؛ الانتصار
للقرآن، الباقلانی (م. ۴۰۳ ق.)؛ عمان، دارالفتح، ۱۴۲۲ ق؛ الایضاح، الفضل بن شاذان (م. ۲۶۰ ق.)؛ به کوشش الحسینی الارموی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۳ ش؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ بحوث فی تاریخ
القرآن، سید ابوالفضل میرمحمدی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی تناسب سور
القرآن، احمد بن ابراهیم الثقفی (م. ۷۰۸ ق.)؛ به کوشش سعید الفلاح، تونس، الجامعة الزیتونیة، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی علوم
القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ ق؛ البیان فی تفسیر
القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)؛ انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق؛ بیان المعانی، سید عبدالقادر ملاحویش، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۴ ق؛ پژوهشی در تاریخ
قرآن کریم، سید محمد باقر حجتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ ش؛ پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام؛ جعفر نکونام، رشت، کتاب مبین، ۱۳۸۲ ش؛ تاویل مشکل
القرآن، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش سید احمد صقر، قاهرة، دارالتراث، ۱۳۹۳ ق؛ تاریخ
قرآن، محمد هادی معرفت، تهران، سمت، ۱۳۷۵ ش؛ تاریخ
قرآن، محمود رامیار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ ش؛ تاریخ
القرآن، ابوعبداللّه الزنجانی، به کوشش محمد عبدالرحیم، دمشق، دارالحکمة، ۱۴۱۰ ق؛ تاریخ
القرآن، تیودور نولدکه، ترجمه
و کوشش: جورج تامر، دارالنشر جورج المز، ۲۰۰۰ م؛ التاریخ الکبیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تحفة الاحوذی، المبارک فوری (م. ۱۳۵۳ ق.)؛ بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ ق؛ تدوین
القرآن، علی الکورانی، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ ق؛ تذکره الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ قم، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ ق؛ تراثنا (فصلنامه)؛ قم، مؤسسة آل البیت علیهمالسّلام لاحیاءالتراث؛ ترجمه تفسیر طبری، مترجمان (قرن ۴) به کوشش یغمایی، تهران، توس، ۱۳۵۶ ش؛ تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)؛ مؤسسة التاریخ؛ التفسیر الحدیث، محمد عزّة دروزة (م. ۱۴۰۴ ق.)؛ بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۱ ق؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر غرائب
القرآن، نظام الدین النیشابوری (م. ۷۲۸ ق.)؛ به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛ تفسیر
القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ ق؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)؛ قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التفسیر المنیر، وهبة الزحیلی، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی
و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ ش؛ التمهید فی علوم
القرآن، معرفت، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ ق؛ الجامع لاحکام
القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم الرازی (م. ۳۲۷ ق.)؛ دکن، دائره المعارف العثمانیة، بیروت، دارالفکر، ۱۳۷۲ ق؛ جمال القراء، علی بن محمد السخاوی (م. ۶۴۳ ق.)؛ به کوشش الزبیدی، بیروت، دارالبلاغة، ۱۴۱۳ ق؛ جمع
القرآن، اکرم عبد خلیفة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۷ ق؛ چکیده پایان نامههای
قرآنی، طاهر حدیثی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۶ ش؛ چکیده پایان نامههای
قرآنی، جعفر نکونام، تهران، رایزن، ۱۳۷۸ ش؛ حقائق هامة حول
القرآن الکریم، جعفر مرتضی العاملی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ ق؛ حواشی الشروانی، الشروانی
و العبادی (م. ۱۱۱۸ ق.)؛ بیروت، داراحیاءالتراث العربی؛ دراسات
قرآنیه، محمد حسین علی الصغیر، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ ق؛ درآمدی بر تاریخ
قرآن، ویلیام مونتگمری، ترجمه: خرمشاهی، مرکز ترجمه
قرآن به زبانهای خارجی، ۱۳۸۲ ش؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ دفاع از
قرآن در برابر آرای خاورشناسان، عبدالرحمن بدوی، ترجمه: سیدی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۳ ش؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ سعدالسعود، ابن طاوس (م. ۶۶۴ ق.)؛ قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش؛ سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ ق؛ سنن النسائی، النسائی (م. ۳۰۳ ق.)؛ به کوشش عبدالغفار، سید کسروی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق؛ شبهات حول
القرآن و تفنیدها، غازی عنایة، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۹۹۶ م؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق؛ صحیح ابن حبان، علی بن بلبان الفارسی (م. ۷۳۹ ق.)؛ به کوشش شعیب الارنؤوط، الرسالة، ۱۴۱۴ ق؛ صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ ق؛ صحیح مسلم بشرح النووی، النووی (م. ۶۷۶ ق.)؛ بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق؛ الصحیح من سیره النبی صلی الله علیه
و آله؛ جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دارالسیرة، ۱۴۱۴ ق؛ ضعیف سنن الترمذی، محمد ناصر الالبانی، به کوشش الشاویش، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ علوم
القرآن، محمد باقر حکیم، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق؛ عمده القاری، العینی (م. ۸۵۵ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفه؛ فصل الخطاب فی تحریف الکتاب، النوری (م. ۱۳۲۰ ق.)؛ سنگی؛ فضائل
القرآن، النسائی (م. ۳۰۳ ق.)؛ به کوشش فاروق حماره، بیروت، دار احیاء العلوم
و دارالثقافة، ۱۴۱۳ ق؛ فوائد فی مشکل
القرآن، عبدالعزیز بن عبدالسلام (م. ۶۶۰ ق.)؛ به کوشش الندوی، جدة، دارالشروق، ۱۴۰۲ ق؛
القرآن الکریم
و روایات المدرستین، العسکری (م. ۱۳۸۶ ش.)؛ بیروت، شرکة التوحید، ۱۴۱۷ ق؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)؛ به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ کاوشی در تاریخ جمع
قرآن، سید محمد علی ایازی، قم، کتاب مبین، ۱۳۸۷ ش؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)؛ به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ لباب التاویل فی معانی التنزیل (تفسیر خازن)؛ علی بن محمد ابراهیم البغدادی (م. ۷۴۱ ق.)؛ بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ قم، ادب الحوزة، ۱۴۰۵ ق؛ مباحث فی علوم
القرآن، صبحی الصالح، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۶۸ ق؛ متشابه
القرآن و مختلفه، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)؛ قم، بیدار، ۱۴۱۰ ق؛ متی جمع
القرآن، سید محمد حسینی شیرازی، بیروت، مرکز الرسول، ۱۴۱۹ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق؛ مجمع الزوائد، الهیثمی (م. ۸۰۷ ق.)؛ به کوشش العراقی
و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق؛ المجموع فی شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ ق.)؛ دارالفکر؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ المحرر الوجیز، ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ ق؛ المرشد الوجیز، عبدالرحمن بن اسماعیل ابی شامة (م. ۶۶۵ ق.)؛ به کوشش طیار آلتی قولاج، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۵ ق؛ مستشرقان
و قرآن، محمد حسن زمانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش؛ مسند احمد، احمدبن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ المصاحف، ابن ابی داود السجستانی (م. ۲۷۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسبحان واعظ، دارالبشائر، ۱۴۲۳ ق؛ المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ ق.)؛ به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛ المصنّف، ابن ابی شیبه (م. ۲۳۵ ق.)؛ به کوشش سعید محمد، دارالفکر، ۱۴۰۹ ق؛ معجم علوم
القرآن، ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۲ ق؛ المعجم الکبیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ ق.)؛ به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ مقدمتان فی علوم
القرآن، آرتور جفری، به کوشش عبدالله اسماعیل، مصر، الخانجی، ۱۳۹۲ ق؛ المقنع، عثمان بن سعید الدانی (م. ۴۴۴ ق.)؛ به کوشش دهمان، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق؛ مناهل العرفان، الزرقانی، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛ الموسوعة القرآنیه، ابراهیم اَبیاری، با
اشراف ابراهیم عبده، مؤسسة سجل العرب، ۱۴۰۵ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ النشر فی القراءات العشر، ابن الجزی (م. ۸۳۳ ق.)؛ به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)؛ قم، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد هشتم، برگرفته از مقاله«جمع قرآن درقرآن».